به گزارش خبرگزاري مهر ، روزنامه الوطن عربستان به نقل ازمنابع ديپلماتيك آمريكايي و اروپايي، فاش كرد : مسوولان اروپايي بلند پايه كه طي روزهاي گذشته به واشنگتن و نيويورك سفر كردند از انصراف نهايي بوش از عمليات نظامي بر ضد ايران ، سوريه و لبنان و برخي گروههاي منطقه خاورميانه خبر دادند.
به گفته اين منابع دولت بوش به دلايل ناتواني در كنترل و سيطره كامل برعراق و مشكلات فراوان در اين كشور با اجراي طرحهاي نظامي محرمانه نومحافظه كاران افراطي در كاخ سفيد برضد ايران ، سوريه و لبنان و .. مخالفت كرد.
به گفته اين منابع ، نومحافظه كاران افراطي دولت بوش با هماهنگي اسراييل ، طرح سري حمله نظامي مستقيم به سوريه و ايران و لبنان و كشورهاي ديگر را باهدف متزلزل كردن و بي ثبات كردن رژيم هاي اين كشور را به بوش پيشنهاد كرده بودند.
همچنين طرحهايي از سوي افراطيون دولت بوش براي افزايش فشار بر ضد كشورهاي برجسته عرب دوست آمريكا براي وادار كردن آنها به ايجاد اصلاحات وتغيييرات بنيادين در گرايش هاي سياسي و اوضاع داخلي ولو اينكه اين فشارها به انفجار بحران در روابط آمريكا با اين كشورها شود ، ارائه شده است .
مسوولان اروپايي ، انصراف و عقب نشيني بوش از اين طرحهاي افراطي را تحولي فوق العاده مهم توصيف كردند.
اين منابع به الوطن گفتند، از زمان به قدرت رسيدن بوش درعمل هماهنگي سري و پنهاني منظم و قوي بين رژيم آريل شارون و جريان نومحافظه كاران در دولت آمريكا به ويژه اشخاصي چون وولفوويتز معاون وزير دفاع و ريچارد پرل مشاور برجسته وزير دفاع وداگلاس فيث مرد شماره 3 وزارت دفاع وجود داشته است .
اين هماهنگي در نهايت به تدوين طرحهاي پنهاني و سري براي ايجاد شرايط مناسب جهت وادار كردن دولت بوش به انجام 4 عمليات نظامي و استراتژي بزرگ در خاورميانه صورت گرفت با هدف برهم زدن معادله و موازنه قدرتهاي موجود در اين منطقه .
اين عملياتها به اين شرح است :
1- اولويت اول به سرنگوني رژيم صدام با استفاده از عمليات نظامي
2 - بعد از سرنگوني صدام ،عمليات هاي نظامي متعدد ديگر بر ضد سوريه و نيز برخي مواضع در جنوب لبنان وبقاع كه نيروهاي حزب الله و برخي گروههاي فلسطيني مخالف روند سازش در آن مستقر هستند ، صورت گيرد تا رژيم سوريه يا تغيير يابد يا دستكم تضيف يا مجبور به ايجاد تغييرات بنيادين در سياستها و گرايشهايش در مورد لبنان يا در مقابل اسراييل شود و به مطالبات و خواسته هاي ي آمريكا پاسخ دهد.
3- اعمال فشارهاي جدي مختلف از داخل عراق بر ضد ايران از جمله گزينه بكارگيري نيروي نظامي به شكل محدود بر ضد برخي مواضع و اهداف وتاسيسات نظامي يا تسليحاتي ايران ، تلاش براي ايجاد شرايط داخلي مناسب براي دست زدن به كودتاي داخلي توسط نيروهاي اصلاح طلب طرفدار رابطه با آمريكا و روي كارآمدن يك رژيم اسلامي ميانه رو جديد در تهران كه همكاري بيشتري با آمريكا چه در مناسبات دوجانبه، جنگ بر ضد تروريسم يا روند سازش يا در زمينه پرونده سلاحهاي كشتارجمعي و تقويت امنيت و ثبات در منطقه داشته باشد.
4- تبديل شدن عراق بعد از ايجاد رژيم جديد به عنوان يك پايگاه بزرگ نظامي براي آمريكا ، تا بوش بتواند فشارهاي مستقيم و فراواني بر برخي كشورهاي عربي وارد آورده و از اسراييل براي سرنگوني عرفات و تغيير رژيم آن و فراهم ساختن راه ظهور رهبري فلسطيني و تشكيلا ت سياسي نظامي امنيتي جديد كه آمادگي بيشتر براي قبول ديد گاههاي رژيم شارون از راه حل هاي مسالمت آميز براي حل نهايي كشمكش فلسطيني اسراييلي كمك كند ، حمايتهاي بيشتري به عمل آورد.
اين منابع به الوطن گفتند: آريل شارون از هنگام به قدرت رسيدن در انتخابات سال 2001 تمام خطوط سياسي و نظامي وامنيتي را براي برخورد با فلسطيني ها بر اساس اقدام دولت بوش به اجراي نقشه هاي نومحافظه كاران طراحي كرده است و پيش از حملات 11 سپتامبر بر روي سرنگوني رژيم صدام براي تسهيل ماموريت سرنگوني رهبري كنوني فلسطين و اجراي طرح مسالمت آميز خود با هدف ايجاد كشور كوچك فلسطين در بخشهايي از كرانه باختري ونوارغزه و تحت كنترل ونظارت سراييل حساب ويژه اي باز كرده بود.
اين منابع فاش كردند ، بوش درآغازحكومت خود با اجراي طرحهاي نومحافظه كاران دولت خود مخالفت كرد و حتي پاول و رايس نيز با آن مخالفت كردند و ديك چني نيز توجه خاصي به آن نشان نداد.
اما موضع گيري بوش بعد از حوادث 11 سپتامبر به طور كلي تغيير يافت زيرا آمريكا ، جنگ را به سرعت بر ضد افغانستان براي سرنگوني طالبان و نابودي شبكه القاعده وپايگاههاي آن در اين كشور وجنگ بر ضد عراق را چند ماه پس از پايان جنگ افغانستان به راه انداخت .
به گفته اين منابع ، نقشه هاي نومحافظه كاران آمريكا كه با اسراييل هماهنگ شده بود ، در صورت سيطره كامل و سريع آمريكا در عراق و تشكيل فوري يك رژيم طرفدار خود به مدت كوتاهي از پايان جنگ درعمل اجرا مي شد ، اما مشكلات بزرگ جدي امنيتي ، سياسي و اقتصادي آمريكايي ها در عراق كه بر خلاف تمام محاسبات نومحافظه كاران بود ، بوش را به عقب نشيني از اين تصميم واتخاذ دو تصميم استراتژيك بزرگ كشاند:
1- در نهايت با رد پيشنهاد رامسفلد وزير دفاع و معاون آن وولفويتز كه خواهان تحميل يك رهبر بر مردم عراق از سوي آمريكا بودند ، با اين مساله موافقت كرد كه به جاي آن از طريق برگزاري انتخابات عمومي درعراق دولتي تشكيل شود كه طرفدار همكاري با آمريكا و مخالف نقش آمريكا باشد بر اساس اينكه اين فرم و سبك به تنهايي ضامن تامين روابط مستمر ومنظم بين واشنگتن وحكومت جديد در عراق خواهد بود و كالين پاول وزير امور خارجه نقش اساسي در كشاندن بوش به اتخاذ چنين تصميمي داشت .
2- بوش نهايتا از تصميم خود براي دست زدن به عمليات نظامي بر ضد سوريه و ايران و لبنان يا هركشور ديگري در منطقه براي اجراي استراتژي ضربه هاي پيشگيرانه منصرف شد و متوسل شدن به گزينه نظامي تنها در صورتي خواهد بود كه آمريكا از سوي يكي از كشورهاي فوق هدف حمله قرار گيرد و به جاي اين تصميم ، دولت بوش از پيشنهاد پاول حمايت كرد يعني اعمال فشارهاي مختلف از سوي آمريكا و جامعه بين الملل بر ايران و سوريه و ديگر جريانها كه امكان تحميل مجازات براي وادار كردن اين كشورها به اجراي مطالبات اساسي آمريكا بويژه در مورد تسهيل ماموريت آمريكا در عراق فراهم شود.
نظر شما