به گزارش خبرگزاري "مهر" در اين بيانيه آمده است : جناح دوم خرداد در انتخابات نهم با 3 نامزد از 7 نامزد(كروبي، مهرعليزاده، معين) با تمام توان در انتخابات شركت كرد، اما توفيقي بدست نياورد. و در دور دوم نيز هم امكانات و نيروي خود را به ميدان گسيل كرد تا نامزد اصولگرايان دكتر احمدينژاد راي نياورد كه باز هم با «نه» مردم روبرو شد.
جريان دوم خرداد كه 8 سال دولت، مجلس، شوراها و شهرداريها، استانداريها، فرمانداري، بخشداريها و همه سفارتها و مجموعه عريض و طويل اجرايي كشور را در اختيار داشت، با اين «نه بزرگ مردم» دچار حيرت گرديد. اين حيرت را برخي به عنوان «انفعال و سردرگمي»، برخي«سكوت» برخي«برنامه ريزي براي آينده» تعبير كردند. اما واقعيت آن است كه دوم خرداد بلافاصله راهبرد آينده خود را كه همانا «بازگشت به قدرت» بود را تدوين كرد، كليه مواضع و اظهار نظرهاي آنها با نگاه به اين راهبرد صورت گرفته است. در يك نگاه كلي «تاكتيكها و مواضعي كه دوم خرداد تا كنون براي بازگشت به قدرت اتخاذ كرده است و ادامه ميدهد، بشرح زير است:
1ـ شكاف در ميان اصولگرايان:
واقعيت آن است كه به همان ميزان اختلاف و شكاف ميان اصولگرايان، رقيبان از آن استفاده خواهند كرد و وحدت و يكپارچگي اصولگرايان را كه در اداره امروز جامعه يك ضرورت است را مورد تهديد قرار خواهند داد. سايتها، مطبوعات و رسانههاي در اختيار دوم خرداد همواره تلاش كردهاند كه شكاف و اختلاف افكني در ميان اصولگرايان را دنبال كنند.
2ـ تقابل مجلس و دولت:
بيگمان پس از انقلاب تا كنون اصولگراترين مجلس همين مجلس هفتم بوده است و نيز اصولگراترين دولت، دولت نهم به رياست دكتر احمدينژاد بوده است. مجلس و دولت با هم يار و مددكار هستند اگر مجلس شوراي اسلامي به چند تن از وزيران دولت راي اعتماد نداد آن را نبايد به معناي تقابل و صفآرايي مجلس در برابر دولت توصيف كرد بلكه آن را نشانه بارز پايبندي مجلس به اصول و مباني مشترك با دولت و اظهار اختلاف نظر در روشها و يا گزينشها بايد دانست. دوم خرداديها بيش از هرچيز صفآرايي و تقابل مجلس با دولت چشم دوختهاند و برخي نقدهاي اصولگرايان را همواره در صفحات اول تيترهاي برجسته خود نقش ميبندند.
3ـ نفوذ در دولت:
حافظه ملت ايران فراموش نكرده است كه پس از دوم خرداد بيش از 5000تن از مديران برجسته، خدوم و كاردان كشور به بهانه واهي عدم درك پيام دوم خرداد از كار بركنار شدند و غالبا كوتولههاي سياسي كه فاقد شرايط لازم براي كار بودند، بر مسند امور نشستند. با تغيير دولت بخش عمدهاي از مديران مياني (معاونان، و مشاوران وزراء، معاونان استانداران، مديران كل، فرمانداران، بخشداران، سفيران و كاردارها و...) در مجموعه گسترده دولت حضور داشتهاند. برخي از آنها با تغيير مواضع نه با هدف كمك به دولت بلكه براي عملي كردن راهبرد آينده دوم خرداد حضور دارند و اين خطري است كه بدنه اجرايي كشور را تهديد ميكند. بخصوص ابقاء مقامات در دستگاههاي اجرايي خود بر اين نگراني مي افزايند كه ابقاء 5 تن از معاونان سازمان مديريت و برنامهريزي 4 تن از معاونان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و... نمونههايي از اين دست به حساب ميآيد. به گونهاي كه وزير سابق ارشاد(مسجدجامعي) ابقاء معاونان ارشاد در زمان خود و مهاجراني را دليل صحت و درستي راه و جهت دولت خاتمي و ارشاد در گذشته برشمرده است.
4ـ تشكيل دولت در سايه:
هم اكنون كه اعضاي كابينه اول و دوم خاتمي در بنياد باران گرد هم جمع ميشوند و جلسات آنان به صورت هر دوهفته يكبار تشكيل ميگردد،براي هر وزارتخانه و سازمان كار گروهي و اصطلاحا كار ميزي تشكيل دادهاند و با بهرهگيري از رانت اطلاعاتي كه نسبت به دستگاههاي دولتي داشتهاند عملكرد دستگاهها را رصد ميكنند. دولت در سايه علاوه بر اين ، موظف به نفوذ دادن نيروها و عوامل خود به درون دولت، كسب خبر و اطلاعات از آنها، تلاش براي خنثي كردن توفيقات دولت، شناسايي و سازماندهي نيروهاي همراه براي انجام عمليات در زمان مناسب را مدنظر دارند.
5ـ انجام فعاليت رسانهاي:
در آخرين روزهاي دولت خاتمي جمع زيادي از تعاملات دولت خارج از نوبت و از رانت دولت مجوز انتشار نشريه گرفتند. تلاش گستردهاي صورت گرفته است تا رفع توقيف مطبوعات دوم خردادي دوباره بر روي دكههاي روزنامه ورزشي حاضر شوند. سايتها و خبرگزاريهاي جديدي از جمله شبكه ماهوارهاي حزب اعتماد وابسته به كروبي در راه است. هرچند شنيده شده است كه مقامات ذيربط به كروبي در خصوص اين اقدام ضد امنيت ملي تذكرات لازم را دادهاند. اما اخبار رسيده حاكي از تلاش سازمان يافته وگسترده دوم خرداد براي كار رسانهاي به جهت موج آفريني در افكار عمومي است.
6ـ سازماندهي نوين دوم خرداد:
دوم خرداد پس از عزيمت در انتخابات نهم به باز تعريف خود و سازماندهي جديد دست زد هر چند تلاشي براي ورود هاشميرفسنجاني در جهت محوريت جبهه اعتدال تاكنون با شكست روبرو شده است. اما حزب اعتماد ملي با محوريت كروبي، مجمع روحانيون مبارز با محوريت خاتمي، خوئينيها، جبهه دموكراسي خواهي، با محوريت مليمذهبيها و مشاركت و مجاهدين انقلاب از جمله سازماندهي پس از انتخابات نهم بوده است. همراهي ائتلاف جريان ليبراليسم (ملي، مذهبيها) با جريان سكولار( مشاركت و مجاهدين انقلاب) كه هر دو تغيير قانون اساسي، حذف نظام ديني و اركان آن را مدنظر قرار دادهاند از نكات مدنظر اين سازماندهي است.
7ـ تضعيف و تخريب دولت:
از جمله مواضع مهم دوم خرداد استمرار تخريب و تضعيف دولت مردمي و محبوب احمدينژاد است. اين رويكرد ادامه همان خطي بود كه در جريان انتخابات دنبال ميشد. استمرار توهين به شخص رئيسجمهور، زير سئوال بردن شعارهاي عدالت خواهانه، القاء عدم توجه دولت به آزادي، تبليغ سوء مبني برعدالت مدنظر دولت توزيع فقر است و القاء خطر استبداد در اداره كشور را ميتوان از جمله شاهد مثالهايي براي اين رويكرد دوم خرداد برشمرد.
8ـ زير سئوال بردن موضع دولت در خصوص پرونده هستهاي:
دوم خرداد موضع دولت نهم را سكوي پرش خود براي اعلام ناكامي دولت قرار داده بود. آنان مرتب تبليغ ميكردند كه سياستهاي دولت احمدينژاد «پروندههستهاي ايران» تا آستانه جنگ جلو برده است و سياستهاي متحده موجب شده است كه آمريكا و غرب بهانه لازم را براي تحت فشار قرار دادن ايران در اختيار گيرند. در حالي كه همگان مشاهده كردند كه با اتخاذ موضع انقلابي برخاسته از منافع ملي دولت نهم اروپا مجبور به نرمش و كوتاه آمدن شد و ايران برخلاف گذشته از موضع ابتكار عمل وارد شده است.
نظر شما