اين شاعر و ترانه سرا در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : پذيرفته نيست كه كسي بخواهد به قالبهاي شعرفارسي نمره بدهد و مثلا بگويد هر اثري كه در قالب رباعي سروده شده ، از مرتبه بالاتري برخورداراست.
كامران شرفشاهي تصريح كرد : كساني كه تاريخ ترانه سرايي درايران را مطالعه كرده اند و با ادوار آن آشنايي دارند ، يقينا اين نكته را دريافته اند كه جريان ترانه سرايي همواره حركتي رو به جلو داشته است تا جايي كه اگربرخي ازترانه ها از شعرجلوتر نباشد ، عقب ترهم نيستند ، به ويژه ازاواسط دهه چهل حركتي در ترانه سرايي ايران پديد آمد كه در نتيجه آن فضاي ترانه به شعر بسيار نزديك شد و ترانه از بيان تنها مضامين مغازله اي يا غنايي فاصله فراواني پيدا كرد و به افق هاي تازه اي رسيد.
به گفته اين شاعر و ترانه سرا ، شايد بهترين مصداق نزديكي ترانه و شعر را بتوان در آثار نيمه دهه پنجاه و دوران پيروزي انقلاب ذكر است و مشخصا جا دارد از آثار شادروان حسين منزوي ياد كرد كه در آن ايام بر سر زبانها افتاد.
نكته مهمي كه در خصوص جايگاه ترانه قابل تامل است. كاركرد گسترده آن و دامنه نفوذ و تاثيرآن است. علاقه و رغبت فراوان مردم به موسيقي با كلام تنها به مردم اين سرزمين خلاصه نمي شود |
شرفشاهي در ادامه گفتگو با مهر يادآور شد : نكته مهمي كه در خصوص جايگاه ترانه قابل تامل است ، كاركرد گسترده آن و دامنه نفوذ و تاثيرآن است. علاقه و رغبت فراوان مردم به موسيقي با كلام تنها به مردم اين سرزمين خلاصه نمي شود . در تمام جهان ، موسيقي با كلام مورد علاقه و استقبال عامه مردم است. به همين اعتبار مي توان گفت " ترانه " مهمترين ركن موسيقي با كلام است . زيرا بسياري از مردم رغبتي به آثار موسيقي بدون كلام نشان نمي دهند .
وي اضافه كرد : از آنجا كه مخاطب موسيقي با كلام عامه مردم هستند، طبيعتا زبان اين آثار به سمت زبان رايج روز و يا به عبارتي گويش محاوره نزديك مي شود تا به ارتباط تنگاتنگ و صميميت افزونتري ختم شود. اما اين روش بيان دليل نمي شود كه پنداشته شود شان و مرتبه ترانه از شعر پايين تر است. چه بسا اشعاري كه به شيوه سهل و ممتنع سروده شده است و يا چه بسا اشعاري كه داراي زباني فخيم و فاخر است اما شعر خوبي محسوب نمي شود.
|
وي كه به روزنامه نگاري ادبي نيز اشتغال دارد ، گفت : خود بزرگ بيني ها، ساده انگاري ها، برخوردهاي سليقه اي ، انحصار طلبي ها، و صدها جور منفعت طلبي و كج سليقگي، به ما اجازه نمي دهد كه در صدد درك و شناخت " ترانه " و " زمانه " خود با تمام ضرورتهايش برآييم و بجاي سركوب كردن آن از قابليت هاي فراوان آن استفاده كنيم.اصولا اگر كسي عقيده اي را ابراز كند كه با ذوق و اطلاعات غير علمي ما سازگار نباشد ، فورا او را درجبهه مخالف مي بينيم و دمار از روزگارش بر مي آوريم.
نظر به ضرورتهايي كه در پي جنگ تحميلي پديد آمد ، سرود جاي ترانه را گرفت و ترانه اينك ققنوسي است كه دوباره از خاكستر خويش برخاسته و اگر واقع بينانه نگاه كنيم ترانه نيز مي تواند همان كاركردهاي سرود را داشته باشد |
كامران شرفشاهي كه خود نيز چند دفتر شعر و ترانه منتشر كرده است ، اظهار داشت : " ترانه " به واسطه موسيقي وسايرجذابيتهايي كه درآن نهفته است ، نبايد مورد غفلت قرار گيرد . همچنين نياز مردم به موسيقي با كلام و سطح ذوق و سلايق آنها نبايد ناديده انگاشته شود . در زمانه اي كه دسترسي به انواع رسانه ها و وسايل ارتباط جمعي بسيار آسان است هر گونه غفلتي مي تواند نتايج و پيامدهاي غير قابل جبراني ببار آورد. درعصر حاضر هيچ مخاطبي همواره سرگردان باقي نخواهد ماند. اگر ما براي نسل جوان خود و نوجويي هاي او كاري نكنيم ديگراني كه بيكار ننشسته اند، او را جذب خواهند كرد.
كامران شرفشاهي در پايان گفتگو با مهر ، يادآور شد : موج نوين ترانه سرايي كشورمان نياز به حمايت دارد تا جان بگيرد و رشد كند . نبايد همچون آنها كه در آن سوي دنيا نشسته اند ، اين جريان را تحقير كرد و شرايط را براي به سكوت واداشتن آنها فراهم نمود ، نظر به ضرورتهايي كه در پي جنگ تحميلي پديد آمد ، سرود جاي ترانه را گرفت و ترانه اينك ققنوسي است كه دوباره از خاكستر خويش برخاسته و اگر واقع بينانه نگاه كنيم ترانه نيز مي تواند همان كاركردهاي سرود را داشته باشد .
نظر شما