وفات مولانا جلال الدين در پنجم جمادي الاخر سال 672 اتفاق افتاد . مرگ وي در قونيه بصورت واقعه يي سخت تلقي شد ، چندانكه تا چهل روز مردم سوگ داشتند . جنازه او را در قونيه نزديك تربت پدرش بهاء الدين ولد بخاك سپردند و اكنون به « قبه الخضراء» معروفست .
مهمترين اثر منظوم مولوي « مثنوي» شريف است در شش دفتر و حدود 26000 بيت دارد. در اين منظومه مولانا مسايل مهم عرفاني و ديني و اخلاقي را مطرح كرده وهنگام توضيح به ايراد آيه ها و حديث ها و يا تعريض بدانها مبادرت جسته است.دومين اثر بزرگ مولوي « ديوان كبير » مشهور به ديوان غزليات شمس تبريز يست ، زيرا مولوي بجاي نام يا تخلص خود در پايان غالب غزلهاي خود نام مرادش شمس الدين تبريزي را آورده است . غزلهاي مولانا مملو است از حقيقت هاي عالي عرفاني و درياهاي جوشانيست از عواطف حاد و انديشه هاي بلند .سومين اثر منظوم مولوي « رباعيات» اوست .
از مولوي اثر هايي نيز به نثر باقي مانده كه داراي اهميت بسياري است، و آن شامل مجموعه « مكاتيب» و « مجالس» او و كتاب « فيه مافيه» است .
كلام مولوي ساده و دور از هرگونه آرايش و پيرايش است . اين كلام ساده فصيح منسجم ، گاه در نهايت علو و استحكام و جزالت و همه جا مقرون به صراحت و روشني و دور از ابهام است . مولوي در استفاده از تمثيل ها و قصه ها ي متداول مهارت خاص دارد . وسعت اطلاعات او نه تنها در دانشهاي گوناگون شرعي ، بلكه در همه مسايل ادبي و مشكل هاي عرفاني و فرهنگ عمومي اسلامي حيرت انگيز است . كلام گيرنده وي كه دنباله سخنان شاعران خراسان و در اساس تحت تاثير آنانست ، شيريني و زيبايي و جلايي خاص دارد و در درجه يي از دلچسبي و دل انگيزيست كه عارف و عامي و پير و جوان را با هر عقيدت و نظري كه باشند بخود مشغول مي سازد.
منبع : تاريخ ادبيات ايران / تاليف دكتر ذبيح الله صفا
نظر شما