پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲۲ دی ۱۳۸۴، ۱۱:۱۴

امير علي مصدق در گفتگو با مهر :

" شعر " تركيب كيفي كلمات است كه از كوچه خيال گذشته باشد

" شعر " تركيب كيفي كلمات است كه از كوچه خيال گذشته باشد

امير علي مصدق - رباعي سرا ، گفت : شعر تركيب كيفي كلمات در تناسب تمام است كه از كوچه خيال گذشته باشد .

 

"


اين شاعر معاصر كه غالبا در حوزه " رباعي " مي سرايد ، در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، افزود : هنر مثل آفتاب است  و از مشرق انديشه و احساس كه طلوع كند از دريچه دلهاي دوست و دشمن بدون اجازت به اندرون مي تابد ، به طوري كه همه در برابرش به گرنش مي ايستند : نه هر كس از قرن باشد اويس است / نه هر سنگ از يمن باشد عقيق است / هزاران بيت مي سازند و سازند / ولي تنها يكي بيت عتيق است .

امير علي مصدق يادآور شد : مانائي شاعر بسته به مانائي شعر اوست  . شعر به هر اندازه و هر قدر باطنش عميق شاد و ظاهرش انيق ( زيبا)، به همان اندازه و همانقدر مانا خواهد بود. شاعر گوش در " ملكوت " دارد و زبان در " ملك .

وي در ادامه گفت : بعضي از شعرا " اولوالعزمند" و بعضي " اولوالنظم" ؛ مقبوليت شاعر بسته به قبولي سخن اوست نزد عام و خاص ؛ شعر يك حس ناب و تماشاي زيبا و يا يك انديشه بزرگ است در حجم كوچك كلمات ؛  به عبارتي معاني بسيار در الفاظ اندك گنجاندن است كه اندك آن از بسيار ديگران شما را بي نياز كند .

يك دوبيتي و يك رباعي از امير علي مصدق :  

دريچه

دلم در سينه آهي كرد و بگذشت
و خود را خاك راهي كرد و بگذشت

جهان يك پنجره دارد كه هر كس
زدر آمد نگاهي كرد و بگذشت


قرباني

در موج حوادث زمان گم شده ايم
محتاج به يك غنچه تبسم شده ايم

درماندگي ما بنگرتا به كجاست ؟!
قرباني يك خوشه گندم شده ايم

کد خبر 276967

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha