پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۲۹ دی ۱۳۸۴، ۱۰:۴۶

شعر غديريه ؛

روز فضل و فصل و اصل روزهاست

روز فضل و فصل و اصل روزهاست

امروز عيد سعيد " غدير خم " است ، روزي كه به فرموده حق تعالي دين اسلام كامل شد و نعمت هدايت خداوندي به اعتلاء رسيد . اين واقعه در شعر شاعران به گونه مختلفي نمود داشته است . شعر زير از سروده هاي سيد علي آقا قاضي طباطبايي است درباره عيد غدير خم است .

به گزارش خبرگزاري مهر، اين شعر را سيد علي آقا قاضي بالبداهه سروده است و در شعر تخلص به «مسكين» كرده است .  

شاد باش اي دل كه شاد آمد غدير
هم مخور اندوه كه آيد دير دير
 
روزهايت زوجه نوروزست عيد
ليله القدر است شبها بي نظير

كي تواني مدح اين فرخنده گفت
يا كه گردد لطف يزدان دستگير

سپس درود كردگار اول بگوي
تا شود مدح و ثنايت دلپذير

گفتمش اينجا دوئي از جادوئيست
چشم خود سرمه نكردستي تو دير

پس غدير اي جان در او اسرارهاست
نقطه او عالم به گردش مستدير

مدح مداحان عالم آن اوست
كه فرو ماند در او عقل دبير

روز فضل و فصل و اصل روزهاست
شادي عشاق جان و دل اسير

روز الطاف است از يزدان پاك
فرشي از سندس لباسي از حرير

روز جنات است و غلمان و قصور
 سلسبيل جاري از عرش كبير

باغها از قدرت حق ساخته
نه در او حَرّ و نه ضدش زمهرير
 
گر بگويم تا آيد من روز روز
اندكي گر گفته آيد از كشير

بازگو آخر چه بود اي جان دل
از چه از شادي نتاني گشت سير

كه پس از پيري تو خنداني و خوش
 اي عجب سور و سرور از كهنه پير
 
رو تو خاك خويش آماده بكن
تا يكي وردي كني موي چه شير
 
گفت از آن شادم كه اللهم خداست
پس پيمبر احمد و حيدر وزير

از چه بزمان كردم و آشفته رنگ
مي رسد در سر بشارات بشير

پير بودم گشتم از يوسف جوان
كور بودم گشتم از نورش بصير
 
پس به ملك فقر عين سلطنت
 مي زيم به از كيان و اردشير

سر بنهفته همان ناگفته به
حوروش آن به كه باشد در شير
 
بانگ ناي و جنگ گوش گاو و خر
خوش نيايد صوتشان صوت الحمير

همچو كركس گو به مرداري خوش است
هست از لوز و شكر بي ميل و سير
 
لوز و شكر طوطي خوش لهجه است
كه شد از صوت حسن در دار و گير

شخص ظلماني به بو بكري خوش است
هم عمر باشد وزيرش نا گزير

اين چنين بدبخت و حيز و تنگ چشم
چون نيفتد از غدير اندر زحير

دم به دم كردند اين جوقه سان

          ***

شرح نهج و آن حكايتها ببين
بشنوي تا شرشر شر شرير
 
با پيامبر با كه قرآن مجيد
با علي كاري ندارند اين نفير
 
جمله عالمهاي جاويد خداي
پيش اينان خورده تر از يك نقير
 
خويش را « مسكين» رها كن زين مقال
حيف ميدان ياد سگ در نزد شير
 
خويش را ميكن فداي خاندان
حسبك الرحمن ذوالعرش الكبير

کد خبر 279469

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha