پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۱ بهمن ۱۳۸۴، ۱۲:۲۳

گروه دين و انديشه "مهر" بررسي مي كند :

كثرت گرايي در دنياي سياست

كثرت گرايي در دنياي سياست

خبرگزاري "مهر" - گروه دين و انديشه: جهان مدرن جهاني متكثر قلمداد مي شود. به همين جهت يكي از نكاتي كه هميشه علم سياست در تحليل و تبيين جامعه بايد مدنظر داشته باشد اين رويه و خصيصه متكثر بودن است. در اين مقال در باب اين ويژگي بيشتر سخن مي رود.

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، كثرت گرايي اعتقاد به تفاوت و تنوع است بدين معنا كه يك گروه يا طبقه يا سازمان نمي تواند بر جامعه تسلط يابد. كثرت گرايي قائل به تمايز و جدايي ميان دولت و جامعه مدني است و همچنين به تفاوت ميان قدرت اقتصادي و سياسي اعتقاد دارد. در اين رويكرد، قدرت امري غير انباشتي و پراكنده است، پس نقش دولت اين است كه به جاي تسلط بر جامعه در راستاي منافع خاص و ويژه، به كنترل و تنظيم تضادهاي اجتماعي بپردازد.

كثرت گرايان تمايلي به كاربرد مفهوم وسيعي چون دولت (state) ندارند و به جاي آن از مفهوم حاكميت (goverment) استفاده مي نمايند. براي كثرت گرايان دولت با توجه به قواي سه گانه از جامعه مدني جدا است. دولت خواستها و تقاضاهاي جامعه را از طريق فرآيندها و سازوكارهايي مانند انتخابات بروز مي دهد و از طريق قدرت متقابل جامعه مدني و ديگر سازمانها محدود مي شود.

از ديد كثرت گرايان دولت ملغمه اي از سازمانها، وزارت خانه ها و نهادهايي است كه هر كدام نماينده منافع گروه خاص هستند. دولت تجميعي از اقتدارهاي پراكنده است. دولت مركزي براي منافع گوناگون است. دولت نمي تواند نماينده گروهي خاص باشد بلكه گستره اي از منافع را نمايندگي مي نمايد.

سياست از ديد كثرت گرايان فرآيند حل مسالمت آميز منافع متضاد، گوناگون و همچنين مديريت كنش واكنش هاي عوامل متعدد اجتماعي است. كثرت گرايان سياست را، نهادينه كردن مذاكره اي مداوم ميان منازعات، منافع متفاوت و تضادهاي گروههاي مختلف اجتماعي مي دانند. از اين منظر، مكانيسم سياست سازي و سياست گذاري ضرورتاً واستيزه جويانه است كه سياستمداران اين فرآيند را در چارچوب سياست هماهنگي و مصالحه جويانه مي نمايند.

كثرت گرايان به جامعه در قالب گروهها مي نگرند به طوري كه منافع افراد در رابطه با دولت از طريق همين گروهها قابل تعريف است. در حاليكه كثرت گرايان به سياست به عنوان فرآيند هماهنگسازي منافع متضاد گروههاي مختلف اجتماعي مي نگرند اما آنها به يك اجماع در جامعه اعتقاد دارند كه حل تضادها را به آن نسبت مي دهند. اهميت اين اجماع در مفهوم بندي كثرت گرايان از جامعه، پايه تصور آنها از قدرت را تشكيل مي دهد. اين مفهوم بندي قدرت كثرت گرايانه، باعث شده است كه آنها به نمادهاي عيني رفتار دولتها و گروهها توجه كنند. اينكه چه كساني برفرآيند تصميم گيري تأثير مي گذارند و اينكه اين تأثيرگذاري و تأثيرپذيري چه عواقبي دارد؟

به گزارش "مهر"، كثرت گرايان با ارائه تصويري از سياست و جامعه آن هم به شكل مدرن دموكراتيك، متفاوت، پراكنده و با حذف مفاهيمي چون خودآگاهي نادرست، هژموني و استيلا گروه خاص، ايدئولوژي مسلط و همچنين سياست غالب، به نظريه اي در انديشه قدرت و سياست رسيده اند كه قابل آزمون و تجربه است.

كثرت گرايان چهره اي از جامعه مدرن را نشان مي دهند كه در آن منابع قدرت گوناگون، منافع متضاد و متفاوت در هم تنيده، گروههاي متعدد با ماهيتي دوگانه كه هم ميل به جدايي دارند و هم ميل به تمركز در ساختار دولت و قدرت وجود دارد. كثرت گرايان پيچيدگي دولت، جامعه، فرآيند سياست گذاري، دموكراسي گروهها را بخوبي به تصوير مي كشند و رويكردي را ارائه مي دهند كه واقع گرايانه است و با ساختارهاي جديد جوامع همخواني دارد.

كثرت گرايان به دليل روش پوزيتوسيتي خود نقشي براي انديشه ها در شكل دادن به سياست ها قائل نمي باشند به كلام ديگر آنها بر رفتار قابل مشاهده تمركز مي نمايند. بنابراين قادر به توجه به تأثير ايدئولوژي بر رفتارهاي سياست گذاران نيستند. عدم توجه كثرت گرايان به نقش ايدئولوژي باعث شده است تا آنها چنين تصور كنند كه جامعه اي با اجماع بر سر ارزشها وجود دارد. آنها همچنين بر اين باور هستند كه اين اجماع نتيجه منافع مشترك بوده و از لحاظ سياسي بي طرف است. در صورتي كه اولاً اينكه تا چه در جامعه اجماع وجود دارد چيزي معلوم نيست و ثانياًا اينكه اين اجماع در صورت وجود هميشه بي طرف نيست.

كثرت گرايي به وجهي آگاهانه غير نظري است و مفاهيم بنيادي اش نامشخص است بدين معنا يك نظريه واحد كثرت گرايي وجود ندارد. اين نظريه هم هنجاري است و هم توصيفي و تعريفي، يعني اينكه از شرايط جامعه در ابعاد گوناگون تاريخي، اقتصادي و اجتماعي تأثيرپذيرفته است و به نوعي به توصيف اين شرايط پرداخته است و هم اينكه بر اساس وضعيتهاي خاص اجتماعي و سياسي توسعه يافته است و چارچوب بندي شده است.

كثرت گرايي انديشه اي مدرن براي درك و تحليل جامعه بسيار پيچيده مدرن و فرامدرن است اما اين رويكرد از يك اشكال اساسي رنج مي برد و آن بعد معرفت شناختي و روش شناختي آن است كه به جاي توجه متوازن به ساختار و مسائل آشكار، توجهي بيش از حد به مسائل مشاهده شدني و آشكار مي كند و از زمينه ها و فرآيند فكري،  انديشه اي و ايدئولوژيك غافل است.

کد خبر 279980

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha