در سايه چنين شرايطي است كه بسياري از اهالي خبره سياست بر اين باورند كه شارون ذاتا براساس آنچه در حافظه تاريخ به جا گذارده، شخصيتي جنگ طلب و راديكال بوده است. آنچه كه وي درطول حضور در سيستم نظامي آن رژيم در برخورد با مقوله مسائل فلسطين و در دوره اي خاص با تشكيلات سياسي فلسطينيان انجام داده، ناشي از خط و مشي فكري بود كه دنبال مي كرد و به بيان ديگر نخست وزير در حال احتضار رژيم صهيونيستي سعي داشت به بازي موش و گربه چند دهه اي به اين رژيم مركز ثقل دهد و با عقب نشيني از نوار غزه خط حائلي را در بحران دامنه دار سرزمينهاي اشغالي به وجود آورد.
در شرايط جديد وقوع بحران هاي سياسي در تل آويو، از آنجا كه عملكرد مرد سختدل صهيونيستها در درون رژيم صهيونيستي و خارج از آن با مخالفت هايي همراه بوده است، شارون با درپيش گرفتن سياست مشت آهنين و با قتل عام رهبران جهادي فلسطين و تاسيس حزب جديد "كاديما" و جدايي از ساير رهبران منتقد اسرائيلي سعي كرد، اهداف خود را به كرسي بنشاند و تا نيمه راه نيز پيش رفته بود كه سكته مغزي به وي فرصت نداد.
همان طور كه مرگ "اسحاق رابين" و قدمهايي كه وي در مسير حل مشكلات با فلسطينيان برداشته بود با روندي كند دنبال شد احتمال اينكه پس از مرگ احتمالي شارون، مصالحه با فلسطينيان با انسداد حركتي موقت روبرو شود، زياد است، اما با همه اين اوصاف خروج شارون از صحنه سياست تاثير كلاني در روند صلح خاورميانه و برنامه هاي رژيم صهيونيستي نخواهد گذاشت. چرا كه بنظر مي رسد در سايه آموزه هاي جريان صهيونيسم وتحت تاثير بودن آن ازلايه هاي خارجي صهيونيسم بين الملل، شارون و اسحاق رابين ونظايرآن در سرزمينهاي اشغالي، عرفات درجغرافياي سياسي فلسطين و چين و آمريكا در صحنه بين الملل تنها مفهومي از مفاهيمي هستند كه چند صباحي بنا بر برخي ملاحظات بر سكان حوادث ورويدادهاي سياسي سوار گشته ودر گذر زمان وتحولات تغيير ناپذيرآن از صحنه برون رفتند، چراكه آنها در اين معادلات مركزتجمع همه جوانب نيستند .
درعرصه بين الملل، كشورها در يك تقسيم بندي به دسته كشورهاي ايدئولوژيك محور و منفعت طلب و يا مخلوطي از اين دو تركيب يافته اند و سياست خارجي كشورها تحت تاثير خط ومشي ها و گرايش هاي فكري فوق تعيين مي گردند. در چيني فضايي است كه انديشمندان عالم سياست چنين اظهار مي دارند كه دردولت هاي ايدئولوژيك محور اغلب تغيير سياست به آساني صورت نمي گيرد و جا به جايي مهره هاي شخصيتي در نظام سياسي چندان تاثيرگذار نيستند.
درحال حاضر، درعرصه بين الملل دولت هايي چون آمريكا ، چين ، ويتنام ، كوبا ، رژيم صهيونيستي و تاحدودي هند ايدئولوژيك محور هستند و كشورهايي نظير روسيه ، تركيه ، ژاپن ، كشورهاي آمريكاي لاتين و كشورهاي قاره آفريقا منفعت طلب و كشورهاي اتحاديه اروپا ممزوجي از اين دو هستند.
به گزارش "مهر" تغيير سياست در كشورهاي ايدئولوژيك محور زماني روي مي دهد كه بدنه اصلي حاكميت و شخصيت برجسته آن از نظام فكري خود عقب نشيني نمايند و درچارچوب متفاوتي حركت كنند؛ نظير آنچه كه درشوروي سابق به سال 1990 توسط گورباچف صورت گرفت.
مشاهده وضعيتي مشابه در رژيم اسرائيل كه دربرگيرنده عدول از تفكرات صهيون باشد، هنوز ديده نمي شود؛ بر همين اساس با مرگ شارون تفكر از نيل تا فرات در اذهان صهيون از بين نمي رود؛ شخصيتها به تنهايي در جمله معني پيدا نمي كنند، بلكه در چارچوب كلي مفاهيم هستند كه صفت واقعي خود را نشان مي دهند، در نظام بين الملل نيز وضع به همين منوال سپري مي شود .
تا زماني كه اسراييل در زمره رژيم هاي ايدئولوژيك محورقراردارد ، تغيير چنداني درسياست هاي خارجي اش كه شامل حال فلسطين نيز مي شود، به وجود نخواهد آمد؛ كشورهاي ايدئولوژيك محور تبيين كننده مفاهيم يك جمله جهاني يا به عبارتي بهتر خط ومشي فكري هستند كه معتقدند پيروي و دنباله روي ساير كشورها از آن منجر به سعادت بشري با تفكرات خاص خواهد شد.
بنابراين تا زماني كه سران نظامي صفت تل آويو در حوزه مفاهيم كشورهاي ايدئولوژيك محور قرار دارند، نبايد انتظار تغيير سياست كلان از اسرائيل را داشت.
نظر شما