اين نويسنده و منتقد ادبيات داستاني ، درگفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، با بيان اين مطلب افزود : بي شك وقوع انقلاب اسلامي ايران كه از ابتدا منادي ظهور يك حكومت اسلامي بود و برآن بود كه نظام پوسيده پيشين را نابود سازد ، با تمامي خيزشهاي سترگي كه داشت نه تنها برساختاراجتماعي ، ديني و فرهنگي و سياسي كشور تاثير گذار بود ، بلكه توانست ادبيات و خاصه ادبيات داستاني را دچار تحولي عظيم گرداند بايد به اين مسئله توجه داشت كه ايرانيان از قديم الايام با ادبيات مانوس بودند و چه بسيار نويسندگان و شاعران بزرگي كه در اين خطه ظهور كردند .
وجود اين پيشينه ارزشمند و معتبر باعث مي شود كه تا پس از بروز يك انقلاب همه جانبه اي كه تمامي هنجارها و ارزشها و بنيادهاي فكري يك ملت را دچار تحول مي كند ، متوقع باشيم تا ادبيات اندام وار و مستحكم با انقلاب بر قرارسازد و به اصطلاح يك رابطه دو سويه ميان اين دو برقرار گردد .
كامران پارسي نژاد تصريح كرد : داستان انقلاب به دو گونه تقسيم مي گردد يكي داستانهاي پيرامون رويدادهاي قبل از انقلاب و مبارزات مردم عليه رژيم پهلوي بوده و ديگري تمامي داستانهايي كه نشات گرفته ازانديشه و جان مايه انقلاب بوده و پس ار پيروزي انقلاب در دوره هاي مختلف دوام يافته است ، توجه به اين مسئله ضروري است كه داستانهايي كه اختصاص به پيروزي انقلاب و مبارزات مردم در سالهاي مختلف داشته آنچنان كه توقع مي رفت رشد نكردند ، چراكه بلافاصله پس از انقلاب مردم خود را رودر روي دشمن بعث عراق ديدند و جنگي طولاني را تجربه كردند .
به گفته اين نويسنده معاصر ، شرايط خاص حاكم بر كشور در دوران جنگ و حمايتهاي بي شائبه غربيان از دولت عراق باعث شد كه مردم به سوي جبهه ها هجوم آورند و هر كس هر آنچه درتوان را داشت به كار گيرند ار اين رو در آن شرايط همگان مصلحت را آن ديدند تا ادبيات به ياري جنگ بشتابد و بدين سان بود كه داستان انقلاب پيش از آن كه فرصت اظهار وجود داشته باشد ، به بوته فراموشي سپرده شد ادبيات دفاع مقدس پا به ميدان گذاشت ، در طي سالهاي متمادي متوليان امور فرهنگي نيز حمايت بي شائبه اي از داستان جنگ كردند كه پرداختن به اين مسئله كه چه ميزان در اين كار موفق بوده اند يا خير، در اين زمان ميسر نيست .
وي به مهر يادآور شد : نويسندگان ، آنچنان كه توقع مي رفت به داستان انقلاب رونياوردند وپس ازپايان جنگ نيز به دليل گذشت زمان و تاثيرعميقي كه جنگ برابعاد زندگي مردم گذاشت اين وادي مورد استقبال قرارنگرفت و آنچنان كه دردوره معاصرهمچنان توليد آثاردفاع مقدس و حتي آثارضد جنگ ادامه دارد ، اما كمتركسي به ياد انقلاب و توليد قوام يافته پيرامون انقلاب اسلامي مي افتد و اين دوره كاملا به سرآمده است ، دراينجا نقش متوليان امورفرهنگي رانبايد ناديده گرفت گويي اين افراد نيزتحت تاثيرجنگ بوده وبه كلي انقلاب را به بوته فراموشي سپرده اند چراكه آنها مي توانستند با حمايت و پشتيباني ازداستانهاي انقلاب باعث رشد كمي و كيفي اين وادي شوند . با تمام اين اوصاف يك نويسنده داستان انقلاب مي بايست در تمامي رشته ها و زمينه هاي مختلف سياسي ، اجتماعي ، فلسفي و تاريخي و ... صاحبنظرباشد ، او بايد به طوركامل و دقيق بستراجتماعي ، فرهنگي و سياسي دوران پيش از انقلاب را بشناسد .
كامران پارسي نژاد اظهار داشت : يكي از نويسندگاني كه در بدو انقلاب اولين داستان انقلاب را خلق كرد " محمود گلابدره اي " بود كه پس ازخلق داستان لحظه هاي انقلاب در سال 1358 كشور را به قصد غرب ترك كرد ، داستانهاي پديد آمده درآن دوره دست پروده فضايي شتابزده و بحراني هستند ، دراين قبيل آثاربيشترمباني ايدئولوژي آن هم بسيارشعارگونه مطرح گرديده ، نويسنده در همان مقطع كوتاه برآن بودند تا به طرح مسائل اعتقادي بپردازند ، آنها حتي دربيان حقايق و رازهاي نهفته انقلاب موفق نبودند در واقع داستان انقلاب دردوران كوتاه خود دچار نوعي شعارزدگي و ساده انديشي شد و كمتر به مسائل تكنيكي و فني توجه شد ، در اين داستانها بيشترمسئله آموزش و طرح مباحث ايدئولوژي بود و نويسندگان حتي درروايت درست حقايق روزگار موفق نبودند لاجرم اين داستانها نتوانستند برمخاطبان خود تاثير گذار باشند ، در آن دوران جداي ازادبيات انقلاب ادبيات ديني و كارگري نيز مورد توجه قرار گرفت .
وي كه زندگي شهيد مدرس را در قالب داستان براي جوانان و نوجوانان به رشته تاليف درآورده است ، در معرفي نمونه هايي كه به موضوع انقلاب پرداخته اند ، به مهرگفت : از جمله آثاري كه به انقلاب اسلامي و وضعيت جامعه غرب و پس از انقلاب پرداخته مي توان رمانهاي "خداحافظ برادر " نوشته " رضا رهگذر " ، " چته ها " و " كوه گودال " اثر" ابراهيم حسن بيگي " ، " جراحي روح " از محسن مخملباف " و داستانهايي همچون " رازهاي سرزمين من " اثر " رضا براهني " ، " طبل آتش " نوشته " علي اصغرشيرزادي " ، " جزيره " اثر " پرويز مسجدي " و " لوح " نوشته " محمود گلابدره اي " را اشاره كرد . دراين ميان دو اثر " خداحافظ برادر" نوشته " رضا رهگذر" و " جراحي روح " نوشته " محسن مخملباف " به نظرمن بيشتراز ساير داستانها در انعكاس وقايع انقلاب موفق بوده اند .
نظر شما