پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۶:۴۵

سومین خبرنامه گروه «اعصاب و برنامه درسی» منتشر شد

سومین خبرنامه گروه «اعصاب و برنامه درسی» منتشر شد

سومین خبرنامه گروه علوم اعصاب و برنامه درسی(مطالعات عصب- تربیت) وابسته به انجمن مطالعات برنامه درسی ایران در تیرماه ۱۳۹۴ منتشر شد.

 به گزارش خبرنگار مهر،  فهرست مطالب این شماره به شرح زیر است:

ضرورت تدوین استانداردهای اخلاق پژوهش در حوزه مطالعات عصب- تربیت

دکتر علی نوری (مدیر گروه علوم اعصاب و برنامه درسی)

«ذهن، مغز و تربیت: تولد یک علم جدید» نوشته مایکل فرارای و هازل مک‌براید

ترجمه و تلخیص: سیدعلی‌رضا کاشی‌زاد(دانشجوی کارشناسی ارشد ذهن، مغز و تربیت)

الگوهای بازنمایی دانش، هنر و بازنمایی نمادین: مروی کوتاه               

ناصر ساداتی(دانشجوی دکترای پژوهش هنر و عضو هیات علمی دانشگاه سمنان)

«پیش‌رفت یادگیری دانش‌آموزان در زمینه مغز، زبان و تکامل، قبل و بعد از دوره آموزشی» نوشته السندرا اسپردوتی و فدریکا کریولارو

ترجمه و تلخیص: علی‌اصغر محمودی(دانشجوی کارشناسی ارشد ذهن، مغز و تربیت)

«مبانی و اصول رویکرد یادگیری استدلال مبتنی بر مثال» نوشته ساویر. آر کیث

ترجمه و تلخیص: هلیا سیدی(دانشجوی کارشناسی ارشد ذهن، مغز و تربیت)

دانش در عصر دیجیتال و موک‌ها

لیلا پاسبانی(دانشجوی کارشناسی ارشد ذهن، مغز و تربیت)

گزارش فعالیت‌های مرتبط با مطالعات عصب- تربیت در ششمین کنگره علوم شناختی

لاله صحافی(دانشجوی کارشناسی ارشد ذهن، مغز و تربیت)

معرفی كتاب «مبانی و اصول عصب‌شناختی یادگیری و تربیت»

دکتر علی نوری (دکترای برنامه ریزی درسی و عضو هیات علمی دانشگاه ملایر)

معرفی كتاب «مقدمه‌ای بر علوم اعصاب تربیتی»

دکتر علی نوری(دکترای برنامه ریزی درسی و عضو هیات علمی دانشگاه ملایر)

در پیش‌گفتار این شماره از خبرنامه گروه علوم اعصاب و برنامه درسی، یادداشتی از دکتر علی نوری(مدیر گروه علوم اعصاب و برنامه درسی) منتشر شده است که به «ضرورت تدوین استانداردهای اخلاق پژوهش در حوزه مطالعات عصب- تربیت» می‌پردازد. وی در این پیش‌گفتار اشاره می‌کند:

در پرتو تلاش‌های گسترده گروهی از پژوهش‌گران علاقه‌مند به مطالعه و کاربست مبانی عصب-زیستی تربیت، قلمرو علمی نوینی با عنوان «مطالعات عصب- تربیت» متولد شده است که از طریق تلفیق یافته‌های علوم اعصاب، علوم شناختی، روان‌شناسی با دانش و عمل تربیتی در صدد فهم بهتر و عمیق‌تر مسائل یادگیری و تربیت در سطوح نظری و عملی است (نوری، ۱۳۹۴؛ نوری و مهرمحمدی، ۲۰۱۲؛ گاردنر، ۲۰۰۸). به نظر می‌رسد که با وجود برخی مناقشه‌های مفهومی (بروئر [۲]، ۱۹۹۷) مبنی بر دشواری در امکان پیوند مستقیم میان علوم اعصاب و تربیت، این قلمرو جدید به سرعت در حال تکوین و رشد است.

تأسیس انجمن‌های علمی بین‌المللی، برنامه‌های آموزشی دانشگاهی در سطح تحصیلات تکمیلی، همایش‌های تخصصی، گروه‌های با علایق ویژه و نشریه‌های علمی معتبر نشان‌گر پیشرفت و پویایی این قلمرو علمی نوظهور است. با این وجود، مطالعات عصب- تربیت هنوز با برخی چالش‌های نظری و عملی اساسی رویاروست که به موزات تکامل آن نیازمند بررسی نظام‌مند و دقیق است (نوری، ۲۰۱۳؛ پاتن و کمپل، ۱۳۹۴).

از میان این چالش‌های عمده می‌توان به مسائل و ملاحظات اخلاقی مرتبط با پژوهش در این حوزه اشاره کرد. با ورود به دهه دوم از سده بیست و یکم، توجه برخی پژوهشگران به این ملاحظات اخلاقی بیش از گذشته معطوف گشته است؛ به طوری که یکی از ویژه‌نامه‌های نشریه عصب- اخلاق در سال ۲۰۱۲ به بحث و تحلیل چنین مسائلی اختصاص یافت.

پیدایش حوزه پژوهشی عصب- اخلاق تربیتی نیز از نشان‌گرهای دیگری است که حساسیت و اهمیت پرداختن به مسائل اخلاقی مرتبط با پژوهش در حوزه مطالعات عصب- تربیت را تایید می‌کند(نوری، ۲۰۱۵؛ زوشی و پلاک، ۲۰۱۳؛ هاردیمن و همکاران، ۲۰۱۳).

از میان دشواری‌های اخلاقی عمده برخاسته از پیدایش مطالعات عصب- تربیت می‌توان به آسیب‌پذیری معلمان و مربیان به سوء تفسیر تربیتی از یافته‌های علوم اعصاب اشاره کرد. آنان بدون تردید، پیوسته به بهبود یادگیری و رفتار دانش‌آموزان می‌اندیشند و با مراجعه به یافته‌های علوم اعصاب در صدد کسب بینش و راهبردهای تربیتی مبتنی بر شواهد علمی برای ایجاد شرایط یادگیری بهینه دانش‌آموزان هستند.

به هر حال، آن‌ها ممکن است به استفاده از برخی برنامه‌ها و بسته‌های تجاری با برچسپ «یادگیری مبتنی بر مغز» ترغیب شوند که بخش گسترده‌ای از اطلاعات عرضه شده در این برنامه‌ها نه تنها بر پشتوانه پژوهش علوم اعصاب استوار نشده، بلکه از تناسب و اعتبار تربیتی کافی نیز برخوردار نیستند(نوری و مهرمحمدی، ۱۳۸۹؛ نوری، مهرمحمدی و خرازی، ۲۰۱۴؛ تاکاهاما-اسپینوزا، ۲۰۱۱؛ گاسوامی، ۲۰۰۴).

بی‌احتیاطی در تفسیر تربیتی از یافته‌های علوم اعصاب تا اندازه زیادی در جهت‌گیری برخی از مربیان مبنی بر بی‌معنا بودن پژوهش مغز برای تربیت تاثیر داشته است؛ به این طریق که برخی همچون جان بروئر (۱۹۹۹) را متقاعد ساخته تا اظهار کنند که «ما تنها می‌توانیم قدردان اعضای حرفه پزشکی باشیم که در به‌کارگیری پژوهش زیستی در حرفه خود بسیار محتاط‌تر از برخی مربیان در بکارگیری پژوهش مغز در حرفه تربیت عمل می‌کنند» (ص ۶۵۷)؛ و او را به این نتیجه‌گیری ترغیب نماید که از ناکارآمدی تلاش‌های معطوف بر پیوند میان علوم اعصاب و تربیت حمایت کند.  

این‌جاست که پژوهش‌گران عصب- تربیت می‌توانند نقش عمده‌ای در ارزش‌یابی انتقادی دانش و مفاهیم موجود و همین طور تولید دانش جدید معتبر و سودمند در این حوزه ایفا نمایند. در چنین شرایطی، آن‌ها باید از مسائل اخلاقی خاص پژوهش در عرصه مطالعات عصب تربیت-از تعریف مسئله پژوهش تا اجرای آن، گزارش یافته‌ها و پیشنهاد راهکارهای عملی و نظری- آگاه باشند و با هشیاری و درایت عمل کنند.

به هر حال، این آگاهی بدون ارائه آموزش لازم  و عرضه رهنمودها و منابع کافی نیسر نخواهد شد. نخستین اقدام در این راستا، تدوین مجموعه اصول و استانداردهای اخلاقی است که فرایند پژوهش در مطالعات عصب- تربیت را به سوی پژوهش اخلاق‌مدار سوق دهد و پژوهش‌گران این عرصه را در رعایت موازین اخلاق پژوهش هدایت نماید.

علاقه‌مندان به دریافت سومین خبرنامه گروه «اعصاب و برنامه درسی» انجمن مطالعات برنامه درسی ایران می‌توانند به این‌ پیوند مراجعه کنند.

کد خبر 2851316

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha