پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۱۲ بهمن ۱۳۸۴، ۱۸:۳۳

در نشست "دين عامه، دين خاموش" تصريح شد:

دين عامه مي تواند منشاء تحولات بسياري در جامعه باشد

دين عامه مي تواند منشاء تحولات بسياري در جامعه باشد

دين عامه انحراف و باز مانده نيست چرا كه انسان شناسي به ما مي آموزد هيچ چيز از بين نمي رود و همه چيز بر روي هم انباشت مي شود، اگر دين عامه بتواند جنبه آگاهانه تري داشته باشد منشاء تحولات بسياري در جامعه خواهد بود.

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" در ادامه سلسله سخنراني ‏هاي گروه علمي ـ تخصصي جامعه ‏شناسي دين دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران نشست "دين عامه، دين خاموش" با حضور دكتر سارا شريعتي، استاد مدعو دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران، عصر ديروز در محل انجمن جامعه ‏شناسي دين برگزار شد.

دكتر شريعتي درباره مقصود خود از "دين عامه و دين خاموش" گفت : دين عامه در برابر دين خاص قرار دارد. دين خاص يعني دين روشنفكران اجتماعي، دين نخبگان و دين روحانيون و دين تمام كساني كه به نحوي جزء خواص محسوب مي شوند و جزو انسانهاي عادي ساده اجتماعي نيستند. اغلب جامعه شناسان و انسان شناساني كه در خصوص دين عامه كار كرده اند اين دين را دين خاموش و دين پنهان ناميده اند، به دليل اينكه عامه مردم سخنراني نمي كنند، چيزي نمي نويسند و سخني نمي گويند. در نتيجه ما نه حرفهاي آنها را مي شنويم و نه نوشته هاي آنها را مي خوانيم. در نتيجه به اين دين مي گويند دين خاموش كه در مورد خود سخني نمي گويد.

وي بحث را حول تبيين سه محور تاريخچه و پيشينه بحث دين عامه، تعريف و ويژگي هاي دين عامه و دين عامه در شرايط مدرن تقسيم كرد و اظهار داشت : بحث دين عامه در دهه شصت ميلادي در اوج خود قرار داشت و امروزه از افول دين عامه سخن مي گويند. البته امروزه بحث دين عامه، بحث به روزي نيست اما براي ما ضرورت دارد كه به آن بپردازيم. اولين تحقيقات درباره دين عامه در فرانسه و ايتاليا آغاز شد. در اين كشورها و در سالهاي شصت ميلادي گرايش عمومي در اكثر رشته هاي علوم انساني به سوي عامه مردم و حيات اجتماعي و دين مردم پيدا شد. در اين دروه جامعه شناسان دين و متفكران توجه خاصي را به دين عامه مبذول داشتند و عوامل متعددي نيز در بازگشت دخيل بود. يكي از اين عوامل به خاطر موقعيت و كارهايي بود كه از سوي خود جامعه شناسان دين صورت گرفته بود و باعث شد كه جامعه شناسان به سوي تحقيقات اجتماعي دين گرايش يابند. 

استاد دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران به دومين عامل اشاره كرد و گفت : دومين عامل رفورم و اصلاحاتي بود كه از سوي واتيكان دوم صورت گرفت. شوراي واتيكان دوم در سالهاي 1962 ، با برگزيده شدن پاپ جديد و بعد از چندين قرن مقاومت در برابر مطالبات اجتماعي اعلام مي كند كه يك شورايي از اسقفها تشكيل مي دهد كه در زمينه مذهب و شعائر ديني مطالعاتي انجام دهد. دستاورد اين رفورمها اين شد كه كليسا براي اولين بار اديان ديگر را به رسميت شناخت و براي اولين بار تقريب كليساهاي مسيحي و گفتگوي ميان اديان را مطرح كرد.

دكتر شريعتي چهارمين عامل را جامعه شناسي اعماق عنوان كرد، و گفت: جامعه شناسي اعماق آن چيزي است كه فرويد با عنوان ناخودآگاه عنوان مي كند. اگر معتقديم كه فرد داراي يك ضمير ناخودآگاه است و به صورت پنهان عمل مي كند چرا جامعه به آن عمل نكند. پس جامعه هم داراي يك ناخودآگاهي است و براي شناخت جامعه ما بايد به سراغ ناخودآگاه جمعي بويم و براي اين كار به اعماق جامعه بايد رفت. اعماق جامعه تركيبي از اتوپيا، باورها، افسانه ها و مناسك و آئني است كه مردم به آن اعتقاد دارن،آنها را رمز گشايي كنيم و آنها را بشناسيم و سعي كنيم بفهميم.

وي در ادامه به تعريف دين عامه پرداخت و گفت : اولين سئوال اين است كه دين عامه چيست؟ آيا دين عامه دينداري عاميانه است؟ آيا دين عامه دين است يا دينداري؟ آيا عامه همان عاميانه است؟ آيا عاميانه را ما در برابر روشنفكري قرار مي دهيم؟ ما سه رويكرد را در تعريف دين عامه مي توانيم مطرح كنيم. اولين رويكرد موضع ارتدوكسي است. به عبارتي متوليان دين، دين عامه را يك انحراف از صراط مستقيمي كه تعيين شده بود مي دانستند و دين عامه را همان جادو و خرافات تعبير مي كردند. در تعريف ارتدكسي دين عامه دين را انحراف از اصول دين ناب و اصلي مي دانستند. اما بحث مهمي كه در اينجا واقع مي شود اين است كه ما بر چه اساس مي توانيم يك جريان را انحراف و يك جريان را ناب بدانيم. معيار ما چيست؟  آيا معيار ما ماندگاري است؟ آيا معيار ما كميت، قدمت و يا قدرت است؟  

دكتر شريعتي دومين رويكرد در تعريف دين عامه را از منظر فرهنگ عامه مردم توصيف كرد و گفت : در اين تعريف دين عامه مساوي است با خرافه. به همان ميزاني كه عقلانيت و علم در جوامع رشد مي كند به همان ميزان نيز دين عامه مساوي با خرافات است. سومين تعريف يك رويكرد كاملا اقتصادي - اجتماعي است كه دين عامه را از بار الهياتي خارج مي كند. دين عامه در اين پروسه مي شود دعواي دين عاميانه و دين عالمانه. در اينجا بحث فرهنگي مطرح است. در اين تعريف دين عامه، دين انحراف و بازمانده نيست بلكه دين عامه دين ديگري است. برخي مي گفتند يك آلترناتيو است. در اين تعريف دين عامه مختص به متن مردم است و در همه اديان و شريعتها يك وجه مشتركي دارد و تفاوت آنها در فرهنگ و طبيعت است.

وي در ادامه ويژگي هاي دين عامه را بر شمرد و گفت : دين عامه دين خاموش و دين پنهان، دين مراحل گذار، دين با واسطه، دين تركيبي و دين عدم تفكيك است.

دكتر شريعتي همچنين درباره حضور دين عامه در دوره مدرن اظهار داشت : اگر مدرنيته را به معناي افسون زدايي، عقلانيت، اومانيسم، علم و تجربه بدانيم اين مدرنيته دين عامه را محكوم مي كند. خرافه در نظر مدرنيته در همه شكل محكوم است. اقدام مدرنيته افسون زدايي است. اما عملا مدرنيته دين عامه را تصاحب و سكولاريزه كرد. امروز ما با دين عامه مدرنيزه هم مواجه هستيم. به طور مثال مدرنيته واسطه ها را از بين برد اما اكنون نيز رسانه ها نقش واسطه ها را ايفا مي كنند اكنون پديده كليساي الكترونيكي را داريم ديگر مسيونرها و مبلغين مذهبي فرسنگها راه را براي تبليغ مسيحيت نمي پيمايند. در هيچ دوره تا اين اندازه كه در جوامع مدرن و صنعتي شدن وجود دارد شانس، بخت و اقبال تا اين اندازه رايج نبوده است.

وي در پايان گفت: با توجه به تعاريفي كه ارائه شد دين عامه يك انحراف نيست. اگر در آن زمان يك ارتدوكسي بود، امروزه از صراطهاي مستقيم و قرائت جديد صحبت مي شود. همين طور دين عامه را بازمانده مي دانستند. اما دين عامه باز مانده نيست چرا كه انسان شناسي به ما مي آموزد هيچ چيز از بين نمي رود و همه چيز بر روي هم انباشت مي شود. در پشت مدرنيته مي توانيم با دنياي سنت هم مواجه شويم. نبايد  پشت قطعيتهاي خود قرار بگيريم و از موضع مسلط صحبت كنيم . بايد دوباره به منابع اصلي خود توجه كنيم. همانطور كه دوركيم مي گويد در فراسوي اين سرماي اخلاقي كه در سطح جامعه وجود دارد بايد توجه كنيم يك منابع سوختي هم وجود دارد كه در اعماق جامعه ما پنهان است. ما بايد به متن طبقات مردم  برويم. اگر دين عامه بتواند جنبه آگاهانه تري داشته باشد مي تواند منشاء تحولات بسياري در جامعه باشد.

کد خبر 285736

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha