به گزارش خبرگزاری مهر، كتاب «انقلاب اسلامي چرا؟» به همت گروه مطالعات فرهنگی و اجتماعي مركز پژوهشهای جوان پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي منتشر شده است؛ در همين زمينه با محمدحسن شاهنگی معاون مركز پژوهشهاي جوان گفت و گوی کوتاهی انجام دادیم که در ادامه آمده است.
*موضوع كتاب «انقلاب اسلامي چرا؟» چيست؟
طی سالهای ۱۳۵۷-۱۳۲۰ ش، گفتمانهای سیاسی متفاوتی نقش آفرین صحنه تحولات ایران بودند. گفتمانهایی که می خواستند پاردایم حاکم بر جامعه ایران باشند. از این رو شناخت انقلاب اسلامی ایران، بدون معرفت نسبت به این گفتمانها ناممکن می نماید. مهمترین گفتمانهای این دوران مارکسیستی، لیبرالیستی و ناسیونالیستی هستند که هر کدام به نحوی ایفای نقش می کردند و با حفظ مرزهای مفاهیم و گزاره ها و ایجاد دالهای خود، به دنبال هژمونی شدن و افزودن بر طرفداران و حاملان خود بودند. در سالهاي منتج به پيروزي انقلاب اسلامي، وضعيت به گونه اي بود كه جامعه ايراني در لايه هاي زيرين خود اسلامي بود و فعاليتهاي اسلام گرايان نيز باعث شده بود به اسلام به عنوان فلسفه و ابزار رهايي بخشي نگريسته شود. در واقع دليل اصلي هژمونيك شدن گفتمان اسلام گرايي و اسلامي شدن انقلاب ۱۳۵۷ نيز در همين امر نهفته است. اسلامگرايان، هم در مقام نظر افقي جديد در سياست پيش رو گشودند و هم در مقام عمل در صحنه حاضر شدند و به بسيج و هدايت تودههاي مردم پرداختند. كتاب حاضر به طرح اين گونه مباحث مي پردازد.
*بنابراين مي توان گفت اين كتاب در حقيقت بيانگر مباني سويه سازي تحولات در انقلاب اسلامي است؟
بله! همين طور است؛ يكي از ويژگيهاي متمايزكننده انقلاب اسلامي ايران سويه اصلي آن است. سويه اصلي انقلاب در كليت خود چيزي متفاوت از اين اجزاست كه بايد به صورت يك كليت غيرقابل تجزيه مورد بررسي قرار گيرد. گفتمان انقلابي كه در اراده جمعي مردم ايران متجلي شد و در طول تاريخ بي سابقه يا كم سابقه بوده است يك كليت ممتاز است كه دلايل شكل گيري آن و در حقيقت دلايل حاكم يا رايج شدن آن در يك تحول انقلابي بايد مورد مداقه قرار گيرد. نويسنده مي كوشد به سويه هاي رقيب انقلاب نيز توجه كند و فضاي كلي آنها را رصد كند؛ ورود اندیشه های لیبرالیستی به ایران با نگاهي جريان شناسانه والبته اجمالي به فراخور بحث توسط مولف مورد اهتمام قرار مي گيرد و در ادامه نقش گفتمان لیبرالي در شکل گیری حکومت مطلقه پهلوی بحث مي شود و به حاميان گفتمان ليبراليستي مخالفان حركتهاي انقلابي نيز اشاره مي شود.
*اوضاع گفتمان هاي رقيب مانند گفتمان ماركسيستي در سال هاي پيروزي انقلاب چگونه مورد توجه نويسنده قرار مي گيرد؟
ورود گفتمان ماركسيستي در دوران رضا شاه مي باشد و اوج گيري اين گفتمان در خلال سالهاي ۱۳۲۰ –۱۳۳۲ است كه از نظر مولف دور نمي ماند همچنين کودتای ۱۳۳۲ كه در حقيقت پایانی بر گفتمان مارکسیستی است در اين كتاب بررسي مي شود.
*ويژگي هاي شاخص اين كتاب شامل چه مواردي مي شود؟
در اين كتاب حلقههاي فكري عصر انقلاب شامل حلقه امام خميني(ره)، حلقه فلسفي علامه طباطبايي (ره)، حلقه درسي آيت الله داماد، حلقه فرديد و روشنفكري ضد مدرن مورد بازبيني اجمالي قرار مي گيرند و نقش انها در شكل گيري انقلاب اسلامي زير ذره بين قرار مي گيرد. هم چنين مولف اثر در اين كتاب شخصيتهاي فرهنگي مؤثر و نيروساز در جريان انقلاب اسلامي مانند دكتر علي شريعتي، مرحوم عابدزاده، استاد محمدتقي شريعتي، آيت الله سيدمحمود طالقاني و...را مورد اشاره قرار مي دهد.
*آيا در اين كتاب مراكز نيروسازي عصر انقلاب هم مورد توجه قرار گرفته است؟
بله! مساجد و حسينيهها در كنار مراكز ديگري مانند مدارس و حوزههاي علميه، انجمنهاي اسلامي و موسسات فرهنگي، احزاب و سازمانهاي سياسي در اين كتاب بررسي مي شوند.
*نكته ديگري اگر كه در خصوص اين اثر لازم است گفته شود بفرماييد!
دکتر سید مجید حسینی استاديار دانشگاه تهران در اين اثر مي كوشد تا با استفاده از مدل نظريههاي لاكلاو و موفه در ۳ حوزه سخت افزاري، مغز افزاري و نرم افزاري مباحث خود را در اين كتاب پيش ببرد.
نظر شما