به گزارش خبرگزاری مهر، محتوای نوشتار حاضر، طراحی محور پژوهشی با موضوع «سلامت اقتصادی خانواده» یا «خانوادۀ مطلوب به لحاظ اقتصادی» می باشد. این نوشتار، خلاصۀ سخنرانی دکتر عادل پیغامی استاد دانشگاه امام صادق(ع) است دربارۀ محوری پژوهشی که به سؤالاتی از این قبیل در حوزه اقتصاد خانواده پاسخ می دهند: خانوادۀ مطلوب چیست؟ خانوادۀ سالم چیست؟ خانوادۀ الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت چیست؟ الگوی اسلامی ایرانی خانواده چیست؟
تخصیصهای یک خانواده
یک محور دانش اقتصاد خانواده، تخصیصهایی است که به آن «تخصیص درون خانوار» میگویند؛ یعنی هرگونه تخصیصی که درونِ خانواده اتفاق افتاده است. به عنوان مثال، فرض کنید ما پولی داریم و می خواهیم برای سفر یا برای اثاثیۀ منزل خرج کنیم؛ همه اینها تخصیص درون خانواده ای است.
در تخصیص درون خانواری یک بخش مهم، مصرف است که شامل انواع مسائل مصرف از جمله: سلیقه ها، مصرف، فرهنگ مصرفی، بحث اسراف و تبذیر و... است. بخش دیگر مسائل مربوط به درآمد است که چگونه و از کجا و با چه مشاغلی درآمد کسب کنیم؟ از نظر اسلام برخی از مشاغل مکروه اند. اقتصاد خانوادۀ اسلامی می گوید که دنبال این درآمدها نرو. بخشی هم مربوط به تقسیمات بین زمانی است، مانند اینکه چقدر در طول روز کار کنیم و چقدر فراغت داشته باشیم؟ و ...
تخصیص دیگری که داریم، تخصیص بیناخانواری است؛ یعنی به عنوان مثال، من و خانواده دایی ام چه رابطها ی داریم؟ چه مسائل اقتصادی بین ما شکل می گیرد؟ خانواده ها که دور هم جمع می شوند، به عنوان مثال، صندوق قرض الحسنه راه میاندازند و به همدیگر وام می دهند و...
روابط بین خانواری، یک شبکۀ اجتماعی است. این شبکۀ اجتماعی باعث می شود فرزندان ما راحتتر کار پیدا کنند، زیرا دایی اش یا همسایه اش او را سر کار برده است. برخی از مشکلاتی که ما در حال حاضر داریم به خاطر ناسالم بودن خانواده و یا غیراسلامی بودن خانواده است؛ به این معنا که خانواده، شبکه های اجتماعی اش را گم کرده و در هیچ شبکۀ اجتماعی عضو نیست.
در واقع، چنین خانواده ای بیمار است، زیرا برای انسان ـ که فطرتش مدنی الطبع است ـ خانوادۀ بریده از مدنیت و بریده از پیوندهای مدنی و اجتماعی را میتوان خانواده بیمار عنوان کرد. تا اینجا دو محور از مباحث خانواده و اقتصاد را در خصوص تخصیصها بیان کردیم.
نقش خانواده در اقتصاد کلان
یک محور بزرگ در اقتصاد خانواده، تأثیر حوزۀ کلان اقتصادی در داخل خانواده است. اقتصاد خانواده از شوکها و نوسانات کلان اقتصادی متأثر است. اگر اقتصاد کلان، تکانی بخورد و تورم شود، خانواده متأثر و ناسالم می شود. همچنین جامعه ای که سبک زندگ یاش به این سمت رفته که همیشه سه نوع غذا بپزند، داخل اقتصاد خانوادۀ ما هم سرایت می کند و ما هم مصرف گرا میشویم. جامعه ای که اشراف زده، مُسرف و مبذر باشد، خانوادۀ ما را هم به این سمت میبرد.
مالیۀ خصوصی
محور چهارم، حوزۀ «مالیه شخصی» است که دستکم شش زیرمحور دارد؛ یک محورش مسئله «مدیریت ریسک» است. خانوادهها با انواع و اقسام ریسکها مانند: آتشسوزی، زلزله، بحثهای بیمه، ریسک بیکارشدن و... مواجه اند. یکی دیگر از محورها (ذیل مالیۀ خصوصی)، بحث مدیریت پولی است. گاهی اوقات، خانوادهها پولی لازم دارند و باید قرض بگیرند، مهارتها و تکنیکهای خانواده در بازار سرمایه که آیا سهام بخرد یا پسانداز کند، به این بخش مرتبط است. خانوادۀ ناسالم، به لحاظ اقتصادی فرهنگ پس انداز ندارد. محور دیگر بحث، حمایت از خانواده و در واقع ابزارها و شاخصهای حمایتی از اقتصاد خانواده است. به عنوان مثال، قانون حمایت از مصرف کننده، یک ابزار حمایتی از خانواده است.
خانواده و تولید!
اگر خانواده را به مثابۀ یک سازمان، ساختار و یا بنگاه تولیدی ببینیم، مجموعه ای از تخصیصهای تولیدی در آن خانواده شکل می گیرد. خانوادۀ سالم باید آدم سالم تولید کند؛ اول اینکه بچه هایش به لحاظ جسمی سالم باشند تا فردا هزینه ای بر دوش مملکت و دولت نگذارند. دوم اینکه به لحاظ اخلاقی سالم باشند و در جامعه بزهکاری نکنند تا پلیس، زندان و هزینه ایجاد نکنند. در واقع، سلامت فکری، سلامت روحی، سلامت رفتاری و سلامت معنوی، خدماتی است که خانواده برای جامعه تولید می کند. خانواده ها اگر به لحاظ عاطفی اشباع شده باشند، جامعه دچار مشکلات عاطفی نمی شود.
اشتباه بزرگ جامعۀ مدرن
یک اشتباه جامعۀ مدرن این است که در آن، آموزش و پرورش انسان می سازد، اما بریده از خانواده! به عنوان مثال، بنگاه همسریابی راه میاندازند و تکنولوژی اجتماعی تعریف می کنند که دخترها در خانه نمانند. بنگاه همسریابی اش را بریده از خانواده، در سایتهای اینترنتی راه می اندازد.
در سیستم مدرن، اگر کسی بیمه نداشته باشد و با ماشین خود ده نفر را بکشد، قطعاً به زندان میرود. حال اگر او خانواده و شبکۀ خانوادگی و یا به عبارتی، «روابط بیناخانواری» نداشته باشد که بیاید او را نجات دهد، در زندان میماند. درحالی که در اسلام بیمه به شکل مدرنش نبوده، اما به شکل خانوادگی اش به نام «سیستم عاقله» بوده است.
سیستم عاقله، دقیقاً شرایطی داشت که به شکل بیمه عمل می کرد و به لحاظ تئوری، مشکل «خطرات اخلاقی» و مشکل «انتخاب معکوس» را نداشته است، زیرا خسارت را خانواده پرداخت می کردند، از اینرو همه مواظب یکدیگر بوده اند. در ساختن تکنولوژی اجتماعی، خیلی اوقات، خانواده ها را فراموش می کنیم.
در ادامۀ بحث تولید، باید بگوییم که یکی از تولیدات مهم خانواده، نوزاد است و بچه تولید می کند. باید بررسی شود که آیا خانوادهای که دو بچه تولید می کند، سالم است یا خانوادهای که ۱۰ بچه دارد؟ خانوادۀ سالم چند تا بچه باید تولید کند؟ این مبحث، در اقتصاد خانواده اهمیت زیادی دارد.
در ازدواج که دختر از یک خانواده است و پسر از یک خانواده، مسائل اقتصادی هم وجود دارد. باید بررسی شود که سهم پسر و دختر چقدر است؟ چه باری بر دوش خانوادۀ دختر قرار دارد و چه باری بر دوش خانوادۀ پسر که هر دو خانواده در یک معامله و تبادل بیناخانواری میخواهند یک خانوادۀ جدید شکل بدهند که میتوان آن را «اقتصاد ازدواج» نامید.
خانوادۀ سالم، خانوادهای است که بتواند همانطور که زود بچه تولید می کند، خانوادۀ دیگری هم تولید کند، یعنی تکثیر شود و دو خانواده، به یک خانوادۀ دیگر تکثیر شوند. در غیر این صورت، شکست تعاملی بین خانوارها اتفاق می افتد که برای سلامت یا عدم سلامت خانوادگی، ملاک است.
خانوادۀ سالم، نتیجه ازدواج
خانوادۀ سالم خانوادهای است که در نوسانات اقتصادی مقاوم باشد و سریع نشکند. ازدواج در واقع فقط زیر یک سقف زندگیکردن، نیست. البته آن هم یک نوع اقتصاد دارد که ما در جامعۀ سالممان آن را قبول نداریم. جامعه و خانوادۀ سالم، جامعه و خانوادهای است که قواعد این نهاد -که اسمش خانواده است- حتماً به شکل ازدواج باشد.
اقتصاد خانواده!
تقریباً تا قبل از سال ۱۹۵۰.م اقتصاد خانواده جایگاهی در ادبیات اقتصادی نداشت؛ هر چند «آدام اسمیت» در کتابش در مورد خانواده صحبت می کند، ولی اما به غیر از کار «مالتوس» سیستماتیک نبوده است. برخی وقتها مباحث اقتصاد خانواده مقایسه ای اند؛ به عنوان مثال باید بین کشورهای درحال توسعه و کشورهای توسعه یافته، در عرصه های مختلف مقایسۀ تطبیقی صورت گیرد یا حتی بعضی وقتها بین خانوادۀ شهری با خانوادۀ روستایی، یا چه بسا ملاکهای سلامت خانواده مثلاً در دهک یک، باید ملاکهای سلامت خانواده با دهک ده متفاوت باشد و یا میزان تقاضای بچه در تمام انواعی که گفتیم با هم تفاوت داشته باشد.
هزینههای جستوجو و اطلاعات نامتقارن!
در بحثهای مربوط به ازدواج، یکی از موضوعات مهمی که اقتصاد خانواده سعی میکند حل کند، بحث کاهش هزینه های جستوجوست؛ یعنی اقتصاددانها مسئلۀ خانواده را با ابزار جستوجو، حل می کنند. همچنین اطلاعات، گاهی نامتقارن، برخی اوقات ناقص و برخی وقتها ناتمام است. به عنوان مثال، زمانیکه در تجارت مشکل انتخاب معکوس اتفاق می افتد و کسی که می آید با شما شریک شود، فکر می کنید آدم حسابی است و ۱۰ میلیون تومان به او پول می دهید و او آن پول را میخورد، انتخاب معکوس است که اتفاق می افتد. خانوادۀ سالم خانوادهای است که ابزارهای مدیریت اطلاعات نامتقارن و ناقص را دارد و در شرایط میداند با اطلاعات نامتقارن چه کند؛ به عنوان مثال، خانوادۀ سالم، خانوادهای است که در بحران، می تواند ریسک کند. یعنی در تردیدها و بحرانها می تواند از ابزارهای مربوطه استفاده کند.
سه محور کارایی در خانواده
خانوادۀ سالم خانوادۀ کارآمد است؛ یعنی انتخابها و تخصیص هایش کاراست. در واقع ما در اقتصاد، سه محور برای بهینگی به معنای سلامت داریم: یک محور تداوم است. کاری که تداوم داشته باشد، بهینگیاش بالاتر است. محور دوم، هماهنگی است؛ خانوادهها در حوزۀ تعاملشان همدیگر را خنثی نمی کنند، بلکه هم افزا هستند. محور سوم، مولدیت خانوار است. یک مفهوم مولدیت این است که اسراف، تبذیر و اتلافش کم است.
پارامترهای چهارگانه بین خانواری
پارامترهای بین خانواری را چهار گروه ذکر کرده است: اول، دستیابی به منابع اجتماعی و جمعی، دوم، دریافت حمایت از دولتها و سازمانهای مردمنهاد غیردولتی که پارامترهای بین خانواری هستند. سوم، مسائل مربوط به اشتغال و بازار سرمایه و بازار پول و وام. چهارم، مربوط به نُرمهای اجتماعی و ادراک در مورد نیازها و مشارکتهایشان؛ به عنوان مثال، خانوادهای که برای آیندة خودش خیلی امید خوبی ندارد و آینده و چشمانداز مطلوبی نمی بیند، ادراکش مشکل پیدا کرده است.
اثر اقتصاد خانواده بر سبک زندگی
سبک زندگی ما از اقتصاد خانواده و همین طور، اقتصاد خانواده از خیلی مسائل دیگر متأثر است. در تهران در طی بیست سال اخیر، تعداد مراکز تهیه و توزیع غذا هفت الی هشت برابر شده است. به خاطر اینکه خانواده ها و زنان، بیرون کار می کنند و چون کار می کنند، میارزد که غذایشان را از بیرون بخرند؛ نمی صرفد و نمی توانند که خودشان غذا تولید کنند. بعد از آن هم بازار جدیدی به نام تهیه و توزیع غذا به راه می افتد. *
*منبع: سدید
نظر شما