پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۱۹ بهمن ۱۳۸۴، ۱۵:۲۳

/ " عاشورا " در آينه واژه هاي گداخته / - 17

خون گلوي دو جهان

خون گلوي دو جهان

امشب ، چشم قبله از داغ بزرگ قبيله خون مي بارد ...






برف از بس كه دراين باد پريشان شد و ريخت
رفت وخود را به بيابان زد و باران شد و ريخت

شمع و پروانه يكي ، مسجد وميخانه يكي
بس كه بايد همه در پاي تو ويران شد و ريخت

مست مي آمد وآن باده كه در دستش بود
آبروي دو جهان بود ، مسلمان شد و ريخت

آبروي دو جهان خون گلوي دو جهان
اشكهاي تو در آن سوي بيابان شد و ريخت

لب اين رود نشست وكف آبي برداشت
كه نگاهش به تو افتاد و پشيمان شد و ريخت

اي كه نزديكتري از رگ گردن به بهار
غنچه ات قطره اي ازخون شهيدان شد و ريخت

                                                         
                                                         * مهدي جهاندار
کد خبر 288564

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha