به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، دركي معقول و منطقي از نظام جهاني نياز به شناخت شرايط جديد جهاني دارد؛ شرايطي كه بر اساس اتحاد ائتلاف و همكاري قدرتهاي بزرگ با تكيه بر استفاده از سازمان ملل شكل گرفته است تحولات دو دهه اخير بويژه فروپاشي شوروي و بعد حادثه 11 سپتامبر به گونه اي بوده اند كه همه چيز حكايت از تسلط و فراگيري انديشه بازار آزاد و انديشه هاي ليبراليستي و دموكراسي غربي دارند.
تحولات ايدئولوژيك و نظري در چارچوب قطب دهي سازمان بندي شده اقتصادي، اجتماعي و سياسي رنگ باخته اند. اين در ابتدائي ترين معنا اين را مي رساند كه تلاش قدرتهاي جهاني در راستاي هماهنگي و همفكري بيشتر است تا اصرار و پافشاري بر جنبه هاي ايدئولوژيك اختلاف برانگيز.
در ساختار جديد كشورها در سلسله مراتبي از قدرت براساس بنيادهاي سخت و نرم قدرت و البته با تكيه بيشتر بر جنبه دوم، به دو گروه تقسيم مي شوند. گروهي قدرتمند و مسلط كه با پيشروي آمريكا ادعاي رهبري جهان را دارد و گروهي كه بر اساس تعريف همان گروه اول كشورهاي مقبول نيستند به دليل اينكه تعارضاتي جدي و ايدئولوژيك با قواعد مسلط جهاني دارند.
به گزارش "مهر"، سقوط شوروي براي غرب به رهبري آمريكا فرصتي تاريخي را به وجود آورد تا جهاني متفاوت را به دلخواه خويش سازمان بندي كند. آن هم بر اساس اصول و ارزشهاي آمريكائي و حذف مخالفان اين ارزشها، البته در جرياني كه با همراهي قدرتهاي درجه دو همراه باشد. شرايط جديد جهاني بايد بر اساس هژموني و تسلط آمريكا در بعد نظامي، اقتصادي و حتي فرهنگي شكل بگيرد . گرچه از ديد عده اي صحبت از نظم نوين، فقط استفاده از نامي متفاوت براي استفاده از زور در سطح بين الملل است و اتفاق خاصي در دنيا نيفتاده است.
شرايط نوين بين المللي اساس را بجز منافع ملي بر اساس امنيت گسترده است و در هر گوشه اي از جهان ، حتي مسائل داخلي مانند حقوق بشر، نوع حاكميت، مي تواند مرتبط با اين امنيت باشد. دنياي جديد به دليل همراهي روسيه، چين، هند، ژاپن ، فرانسه، آلمان و انگليس با آمريكا ، تك بعدي است. در اين محيط قدرت همه جانبه آمريكا با تسلط و تحميل بر قدرت اقتصادي ژاپن ، قدرت نظامي اوليه، قدرت منطقه اي و اقتصادي فرانسه، انگليس و آلمان و البته قدرت مبهم و تا حدي جمعيتي چين و هند و استفاده ابزاري از سازمان ملل به دنبال آن است كه هر ملت يا گروهي را در جهان مطيع خويش سازد و جهاني بر اساس ارزشها و اهداف آمريكا بنا كند. اين كار البته بر اساس دموكراسي ، ليبراليسم و بازار آزاد صورت مي گيرد.
در دنياي جديد امنيت در فضايي دسته جمعي و چند جانبه به دست مي آيد. ناتو به عنوان بازوي نظامي و پيشرفته غرب در اين راستا رسالتي گزاف دارد همچنان كه در بوسني، افغانستان و عراق عمل كرده است.
دنياي جديد با تكيه بر حذف ايدئولوژيهاي بيگانه با فرهنگ غرب، بغايت ايدئولوژي محور است اما ايدئولوژي و انديشه قدرت مدار آمريكايي در آن به چشم مي خورد.
در دنياي جديد هيچ مرز و امر ثابتي براي نظم نوين وجود ندارد. از ديد سران اقتصادي و نظامي دنيا همه بايد در چارچوب بازي نوين همكاري كنند و اگر سرناسازگاري داشته باشند چاره اي جز اخراج ندارند.
به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، تروريسم در نظم نوين دشمني براي غرب است كه فرصت و اجازه ورود غرب را به هر مكاني بوجود آورده است. آمريكا از بهانه تروريسم استفاده مي كند و در اين راه ابزارهايي مانند حقوق بشر و دموكراسي نيز وجود دارند كه به عنوان چكشهاي فشار مورد استفاده قرار مي گيرند.
نظر شما