به گزارش خبرگزاری مهر، متن پیش رو بخشی از گفتار دکتر محمد خوش چهره در کتاب «هشت گفتار در اقتصاد تحریم» اثر جمعی از اساتید اقتصاد، علوم سیاسی و حقوق با موضوع بررسی ابعاد حقوقی، سیاسی و اقتصادی تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران میباشد؛ این کتاب به همت نشر سدید(انتشارات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام ) در تابستان ۹۴ منتشر شده است.
انقلاب اسلامی دارای تضاد ماهوی با منافع نظام سلطه است از همین رو جمهوری اسلامی ایران از سوی کشورهای خارجی به عنوان یک تهدید مطرح شد. برای مقابله با این تهدید یکی از ابزارهای دشمنان تحریم است. در تحریم باید سابقه و دلایل ایجابی آن در کنار قواعد ایجادی، شیوههای اعمالی و پیامدهای آن مورد توجه قرار بگیرد. در مدیریت استراتژیک تحریم زیرمجموعه تهدید تلقی میشود، اما خود این موضوع چندان اهمیتی ندارد بلکه آنچه اهمیت پیدا میکند مدیریت تهدید است. در مدیریت استراتژیک ابتدا سعی در ممانعت از بسط و گسترش تهدید میشود، مرحله بعد کنترل، مهار، کماثر نمودن و سپس بیاثر نمودن آن است. اگر ابرمدیریت وجود داشتهباشد، تهدید را تبدیل به فرصت میکند.
تبدیل تحریم به فرصت با شناخت تحریم امکانپذیر است. برای تبدیل این تهدیدات به فرصت باید طرح و برنامه وجود داشته باشد. خوشبختانه در جمهوری اسلامی در سطح استراتژیک مصادیقی از تبدیل تهدید به فرصت داریم. به عنوان مثال یکی از تهدیدات جدی برای ما مساله جنگ بود که درصدد براندازی بود که به یمن هدایت حضرت امام تبدیل به فرصت شد، هرچند آسیبهایی نیز دیدیم. امروز ما دارای استراتژی دفاعی بازدارنده هستیم و موشکهای بالستیک ما قارهپیما هستند و در اوج دقت از نظر زدن اهداف هستند. موشکسازی یعنی شما در دانشمتالوژی، شیمی، مکانیک و الکترونیک در اوج قرار دارید. سوال منطقی اینجاست چرا این توان علمی در صنعت ما داخل نمیشود؟
تحریم برای ضربهزدن به طرف مقابل و برای تضعیف و به خطر انداختن منافع ملی و در راس آن منافع اقتصادی است. حال باید دید چگونه میتوان آنرا مدیریت نمود. یه عنوان مثال سیل یک تهدید است اما میتوان با درست نمودن مسیر برای آن و ایجاد سد از آن استفاده بهینه نمود؛ در حقیقت تهدید سیل تبدیل به فرصتی برای کشاورزی میشود. سابقه تحریم برابر با سابقه انقلاب است هر چند چند سالی است شدت آن بیشتر شده و غلیظتر شدهاست. در بحث مدیریت تحریم مجلس و دولت با این پدیده ساده برخورد نمودند و محدودنگری داشتند، برخورد با تحریم توام با خامخیالی و خوشخیالی بود. باور خود ایشان شد که تحریم کاغذپاره است.
تحریم در حقیقت یک عامل بیرونی و مانند یک ویروس است که میخواهد بر اقتصاد ایران اثر بگذارد. در فضایی که آلوده است حتی اگر ماسک بزنید باز هم تعدادی بیمار میشوند. در حقیقت ما خود اجازه دادیم ویروس تحریم اثر بگذارد و دشمن در این زمینه موفقیتی نداشتهاست. متاسفانه در تصمیمگیریها به دورنزا و برونزا بودن مشکلات توجه نمیشود که این موضوع کشور را با ابعاد جدیدی از چالشها مواجه میکند. در مقطعی تحریمها کاغذپاره دانسته میشوند و در مقطعی دیگر ریشه تمام مشکلات. در حقیقت باید دو گزینه تحریم و مشکلات داخلی با مدیریت مناسب برطرف گردد.
اقتصاد ایران اگر بخواهد همچنان متکی بر نفت پیش برود، قطعا از تحریم آسیب خواهد دید، اما اگر با ظرفیتهای داخلی پیش برود آسیب کمتری از تحریم خواهد دید. مشکلات اقتصادی کشور، ریشه در دو دسته عوامل دارد که شامل عوامل دورنزا و برونزا هستند. برخی از عوامل دورنزا عبارتند از: مشکلات ساختاری، سوء مدیریت، معافیتهای برخی فعالیتها بویژه در بخش صنعت و مشکلات نتشی از سیاستهای نامناسب اقتصادی. عوامل برونزا خارج از کنترل دولت است و مواردی مانند وابستگی به درآمد نفت و تحریمها را شامل میشود. ما دارای بازار بزرگ مصرف و تقاضا در داخل هستیم. مفهوم اولیه رشد و توسعه اقتصادی، تقاضا است.
بخش زیادی از مواد اساسی مورد نیاز مانند خوراک، پوشاک، مسکن و غیره همه اساس داخلی دارد و اکنون ما بخش زیادی از این موارد را وارد میکنیم با برگرداندن این ظرفیتها به داخل ما یک بازار پایدار دائمی و یک نرخ رشد ثابت خواهیمداشت. اکنون ۹۵% چای، ۹۰% روغن نباتی، بیش از ۶۰% درصد گندم کشور، پروتئین و میوه وارداتی است. کارخانجات نساجی که دارای پتانسیل بالایی برای اشتغال هستند، در حال حاضر فقط با ۳۰% ظرفیت فعالیت میکنند. این ظرفیتهایی که وجود دارد بازار بسیار بزرگی در حوزه اقتصاد به شمار میآید. اگر اشتغال ملی یک هدف استراتژیک است، با افزایش تولید ملی میسر خواهدشد.
تحریم بخاطر تضاد ماهوی ما با غرب است. این تضاد دارای دو جنبه است: اول آنکه منافع ایشان در ایران از بین رفتهاست و دیگر دستشان به منابع ما نمیرسد. دوم بوجود آمدن تضاد ایدئولوژیک است. در جنگ فرانسه به صدام هواپیماهای میراژ میداد، شوروی موشکهای اسکات در اختیار او میگذاشت، اما ما استقلال خود را حفظ کرده و مقاومت نشان دادیم. اما در دیگر زمینهها که منویات حضرت امام و مقام معظم رهبری بودهاست به عنوان الگو مطرح نشدهایم. بخشی ناشی از غفلت و جهالت دستاندرکاران و مجلس و دولت بودهاست و بخشی ناشی از شیطنت و هدفمندی دشمن برای جلوگیری از رشد پایدار و تبدیل شدن ایران به یک الگوی موفق اقتصادی و عدالت بودهاست.
یکی از اشکالات ما از ابتدا این بودهاست که تنها به تخاصم فرهنگی اشاره کردیم و به تخاصم اقتصادی اشاره نکردیم. تهاجم اقتصادی در دو سطح است: هدف قرار گرفتن نظام تولید تا فشل و کمرمق باشد و ایران نتواند الگو قرار بگیرد. دوم هم نظام تصمیمگیری و سیاستگذاری یعنی دولت و مجلس ما از منظر الگوهای توسعه و نوع سیاستهای اقتصادی و اعمالی مورد هجمه واقع شدهاند. ما باید خود را به ابزارهایی مجهز کنیم که ضدگزندگی باشد، پادزهر این مسائل اقتصاد مقاومتی است؛ خود اتکایی و خود اکتفایی. چالش اصلی پیش روی ما عدم درک مفهومی اقتصاد مقاومتی است. اقتصاد مقاومتی کاهش وابستگیها و تاکید روی مزیتهای تولید داخل و تلاش برای خوداتکایی است.
اقتصاد مقاومتی مفهومی شبیه اقتصاد ریاضتی ندارد و یک تاکتیک نیست، بلکه یک نگرش و بینش است؛ یعنی حضوری پررنگ و فعال در عرصه اقتصاد جهانی داشتن با علم به اینکه بخشی از اقتصاد جهانی در فضای تقابلی با ما قرار دارد و باید هوشمندانه حرکت نمود. در اقتصاد مقاومتی نقاط آسیبدیده و ترکهایی که ایجاد شدهاست باید تشخیص داده بشوند و بعد اینها مقاوم شده و رفع ضعف بشود.
مفهوم خودکفایی و خوداتکایی بستن درهای کشور نیست، بلکه تشخیص وابستگیهای تهدیدزا و کاهش این وابستگیها و نفی آن است. ما باید کالای استراتژیک را تشخیص بدهیم. به عنوان مثال گندم برای ما کالای استراژیک محسوب میشود چرا که قوت لایموت است. ما باید در گندم ۸۰% خودکفا باشیم، چرا که این یک وابستگی تهدیدزا است و میتوانند از طریق گندم فشار بیاورند؛ همانگونه که آمریکا شوروی را در این زمینه تحت فشار قرار دادهاست.
یکی از آسیبهای جدی اقتصاد ما میزان وابستگی به نفت است. حال آنکه در برنامه چهارم و پنجم توسعه و تاکیدات مقام معظم رهبری همه ناظر به کاهش وابستگی به نفت است. در زمان جنگ ما کشور را با درآمد نفتی ۴ میلیارد دلاری نیز اداره نمودهایم که نشاندهنده پایین بودن میزان وابستگی به نفت در آن مقطع بودهاست.
بعد از انقلاب دولتهای مختلف با تابلوهای سیاسی مختلف آمدهاند اما عملکرد اقتصادی ایشان شبیه بهم بودهاست. این افزایش وابستگی به نفت موجب تمرکز دشمن بر این بستر اقتصادی بودهاست. در واقع قبل از اینکه فشارها و مشکلات ناشی از تحریم باشد، متوجه شرایط و بسترسازی ایجادشده در داخل بوده که ریشه خیلی از آنها در سیاستها و تصمیمات نامناسب اقتصادی، بیتوجهیها و ... است. ۷۰% درآمد کشور وابسته به نفت است، اما اگر کشورهای پیشرفته صنعتی را نگاه کنید ۹۸% درآمد ایشان وابسته به مالیات است که البته به معنی فشار مالیاتی نیست چرا که مالیات از رونق تولید بدست میآید. عصاره اقتصاد مقاومتی، تقویت بنیه تولید ملی و کاهش وابستگیهای تهدیدزاست. ما در حال بستن گارد خود در اقتصاد هستیم.
نظر شما