پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۲۰

روایتی از کربلا در روز عاشورا؛

قطره‌ای که دوست دارد در دل دریا گم شود

قطره‌ای که دوست دارد در دل دریا گم شود

وقتی روز عاشورا در دریای بیکران کربلایی، خود را قطره ای کوچک میان جمعیت می بینی و می خواهی دیگر قطره نباشی، دوست داری در دل این دریا گم شوی این احساسی است که امروز در بین الحرمین به آدم دست می دهد.

خبرگزاری مهر-گروه استان ها: هنگامه اذان در روزهای محرم، وقتی که چشمت به صفحه تلویزیون گره خورده است و در آن حال "بین الحرمین" بر صفحه جادوئی ظاهر می شود، قلبت به طپش می افتد، دوست داری تو هم قطره ای از دریای انسان هایی باشی که بر گرد حریمشان می چرخند و طواف عشق را در کوچه عشق (بین الحرمین) را با جان و دل انجام می دهند.

کافی است در آن حال، با زبان دل از خدای حسین بخواهی تا او نیز اجابتت کند، حضورم در سرزمین کربلا آن هم در راستای خدمت به زائران حسینی این گونه رقم خورد.

وقتی پای در رکاب عشق بگذاری مقصدت می شود کرب و بلا، بی شک با حضور در این سرزمین و دیدن بارگاه دو برادر بغض فروخورده ات می شکند و به یاد مظلومیت اهل بیت (ع) و از همه مهم تر زینب(س) می افتی و با خود عهد می کنی وقتی به زیارت بارگاه دو برادرش رفتی حتما سراغ تل زینبیه و غم هایش را هم بگیری.

وقتی که به محل اقامت رسیدی، به سرعت خود را برای زیارت حرم سید الشهدا آماده می کنی، دلت به غلیان می افتد آنگاه که بر باب القبله حرم ابوالفضل العباس (ع) ایستاده ای و به علمدار دشت کربلا سلام می دهی.

از کنار باب القبله وارد کوچه عاشقی می شوی و سنگ فرشی که با کفپوش سرخ پوشانده شده مصیبت عاشورا را برایت ترسیم می کند و بی اختیار دل ز کف می دهی و چشمانت سیاهی می رود.

کربلا، مظلومیتی که در وصف نمی گنجد

شب به نیمه رسیده است و گذر ساعت فرا رسیدن روز عاشورا را نشان می دهد به بین الحرمین می روم تا در برکه خورشیدی که در این روز بر آسمان تاریک اسلام می درخشد خود را شستشو دهم.

به جمعی از هموطنانم بر می خورم که شهرهای قنوتشان حاصلخیز است، نماز که تمام می شود، به هم سفارش می کنند همسفران! برویم آنجا؛ آنجا آبشارهای تجلی از کوهپایه های نیایش جاری است.

در وسط بین الحرمین عاشقان سیه پوش در دامنه های قله رحمت می چرخند و هر از چند گاهی دست خاکیشان را که پر از موسیقی ستاره های حزن آلود است، به سوی دامان ترحم او دراز می کنند.

به مانند کودک جا مانده از قافله همراه آنان راه می افتم اینجا غرفه نیایش شب نشینان کربلا است، جماعتی که من می بینم، از آن آدم هائی هستند که نیمه شبان وقتی که تیغ ها به خواب رفته اند، قلب خود را به خنجر می زنند.

شب از نیمه گذشته است و غرفه نیایش همچنان پذیرای سیه پوشان است، من چونان مست از پرسه در میخانه نیایش ام در حالی که دستانم دخیل گنبدهای طلایشان است.

بین الحرمین، کوچه ای که نشان دهنده مظلومیت آل علی است

وقتی در دریای دل آدم ها قرار می گیری، خود را قطره ای کوچک میان آنان می بینی، می خواهی دیگر قطره نباشی، دوست داری در دل این دریا گم شوی تا بخشی از این دریا باشی.

این احساسی است که در بین جمعیت متلاطم حاضر در بین الحرمین به آدم دست می دهد، اینجا وسط کوچه عاشقی است که میان دو حرم یار قرار داری، ازدحام جمعیت برای حضور در این مکان و بیان ذکر مصیبت و عزاداری وصف ناشدنی است.

زائران زمانی که از کنار باب القبله حرم عباس (ع) وارد بین الحرمین می شوند چند قدمی بر نداشته در دست راست حرم علمدار را می بینند و در دست چپ حرم امن حسینی(ع)، چشم به حرم می دوزند و می گویند: اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن.....و بغض ها دیگر مجالی در سینه ها ندارند، اشک ها نشان از دل های شکسته ای دارد که به عشق دیدارش، سالیان درازی صبوری کرده اند.

در خلسه ای شیرین و با زبان دل با علمدار دشت کربلا نجوا می کنند..."مشکت صد پاره شده"؛ "قلبت آواره شده" ؛ "رفتی و برادر تو بیچاره شده" ....

وقتی سبکبال می شوند برای عرض ادب اذن دخول کرده و وارد حرم یار می شوند اینجا است که دل هر انسان آزاده ای به درد می آید و می سوزد، قتلگاه را در پیش چشمانت می بینی، قتلگاهی که امروز واقعه ای تلخ را در تاریخ اسلام برای اهل بیت رقم زد.

اینجا دلی نیست که برای حسین و یارانش و پدرش علی و مظلومیت مادرش فاطمه پر نکشد، اینجا بوی پدر و مادرش می دهد، بوی قرن ها مظلومیت شیعه.

شانه های نازک احساس، اولین نگاه را تاب نمی آورند

از پیچ و خم های صحن می گذرم و خود را در کنار شهدای کربلا می یابم، آنگاه به نزدیکی ضریح مطهر می رسم به سمت گودی قتلگاه پایین ترین نقطه حضور می روم، باورم نمی شود از کودکی عظمت و بزرگی را در بالا می دیدم حال برای دیدنش باید به سمت گودی قتلگاه بروم و از پایین به یار برسم!!!

اشک و تردید قلبم را می فشرد، از سنگینی حضور در کنار سیل خروشان میلیون ها عزادار، عرق سردی وجودم را فرا می گیرد ، زانوهایم کشش رفتن ندارد، احساس بازدارنده ای دارم که تمام اندوخته هایش را باخته و در حرکت آخر، تمام آینده خود را به نظاره نشسته است.

حال آن خانه شش گوش جلویم رخ می نماید، پیرامونم را حس نمی کنم، صداهای اطراف برایم نا مفهوم است بی اختیار زانو می زنم و اشک می ریزم.

به من گفته بودند در اولین نگاه هر چه از خدا بخواهی به حرمت مظلومیتش اجابت می شود، ولی وقتی که چشمت به ضریحش می افتد آن وقت دیگر من نیستی که چیزی بخواهی.

طواف برکه و دریایی

وقتی که نگاهم به نگاهش گره می خورد، در نیمکره نگاهم باران های موسمی احساس باریدن می گیرند.

اینجا قبیله ها با یک آهنگ به حرکت در می آیند، تاب نمی آورم هنگامی که هلال ماه را مماس با قنوت پرهیزکاران و عزاداران می بینم، از خود بی خود می شوم و دوست دارم با رگ هایم به تیغه شمشیر بکوبم و با سینه ام به مصاف سرنیزه ها بروم...

وقتی که به جماعت عاشق می نگرم احساس می کنم که خداوند درخت آفرینش را تکانده و آدم های مختلف گرد هم جمع شده اند، همه یک رنگ پوشیده اند، سیاه ...زیارت همه یک اسم دارد لبیک یا حسین و همه یک هدف دارند عزاداری حسین.

خیمه گاه عشق و ارادت

زیارت خیمه گاه امام حسین (ع) و یاران با وفایش نیز حال و هوای دیگر دارد، خیمه گاه در جنوب غربی حرم مطهر قرار دارد.

در مقاتل آمده است که وقتی امام حسین (ع) رو به حضرت عباس(ع) فرمودند؛ عباس جان خیمه ها را باید اینجا به پا کنیم، اولین خیمه بعد از خیمه امام حسین (ع) خیمه حضرت زینب (س) بود که برپا شد.

اینجا بود که حضرت زینب (س) رو به امام حسین (ع) فرمودند: از وقتی که من وارد اینجا شده ام همه غم های عالم در دلم ریخته است، می شود از اینجا برویم، اما دیری نگذشت که در عصر عاشورا دشمن دون و نابکار خیمه هایی را که عبادتگاه امام و یارانش و محل استراحت خاندان و اهل بیتش بود به آتش کشید و فرزندی از فرزندان امام دامنش آتش گرفت.

اینجاست که مداح با ناله های جانسوزش، آتش به دل زائران می زند. هیئت های زیادی در خیمه گاه اباعبدا... جمع شده اند بر سر و روی خود می زنند، شاید جانسوزی خیمه گاه از حرم کمتر نباشد.

یکی می خواند: ای کربلا ز خاک ایران آمده ایم با دیده گریان آمده ایم.....

و دیگری: برگ سبز خزان می شد اگر زینب نبود و مداح دیگری زمزمه می کند: دیدم اینجا دامن طفلی آتش گرفت،  دیدم اینجا پای طفلی روی خاک تاول گرفت.

پایان تاریخ/ انقلاب عاشورا

پایان تاریخ؛ انقلاب عاشورا و جهانی شدن قدرت نرم و حب آن در دل ملت ها است و ثمره تلاش انسان های بزرگی است که از منبع بیکران حسینی دارند الهام می گیرند، راه را هموار می کنند و با الگوبرداری از آن آینده روشنی را برای بشریت ترسیم می کنند.

امام راحل (ره) سرآمد زمانه ما در این باره می گوید: این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.

خبرنگار: میلاد جهان تاب

کد خبر 2948743

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha