به گزارش خبرگزاری مهر، عضو کمیته فرهنگ و تمدن اسلام و ایرانِ شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه تحول در علوم انسانی نیازمند ایمان به هویت است، گفت: اگر ایمان به هویت نباشد در معرض طوفان افکار و اندیشه های غرب قرار می گیریم؛ امروز وسایل تبلیغات فرهنگی غرب متعدد است و اگر ما ایمان واقعی به هویت و اصالت خودمان نداشته باشیم در مقابل این امواج نمی توانیم مقاومت کنیم و چه بخواهیم و چه نخواهیم همراه این امواج می شویم.
وی اظهار کرد: دست اندرکاران عرصه تحول علوم انسانی باید ایمان به هویت ملی، دینی و فرهنگی داشته باشند در غیر این صورت در برابر واردات فکری غرب متزلزل می شوند. علاوه بر این، افرادی که در امر تحول فعال هستند باید میراث گذشتگان را به خوبی دریابند چراکه ما میراث گرانبها، فوق العاده و باارزش در عرصه علوم انسانی کم نداریم اما متاسفانه این میراث تنها به نسخه ها و کتاب های خطی محدود شده و با زبان روز بیان نشده اند، یعنی به روز کردن میراث فرهنگی اتفاق نیفتاده و این کوتاهی در همه رشته های علوم انسانی صادق است.
آذرشب ادامه داد: برای مثال در حوزه زبان و ادبیات عرب ما می توانیم با بزرگ ترین نحویون، بلاغیون و زبان شناسان دنیا بر اساس میراثمان هماوردی کنیم، مثلا سیبویه نظریاتی ارائه کرده که قابلیت عرضه در امروز را دارد و می تواند با آخرین نظریات رایج زبان شناسی دنیا هماوردی کند، اما متاسفانه کشف و به زبان روز بیان نشده است.
این استاد زبان و ادبیات عرب دانشگاه درباره دیگر راهکارهای اسلامی سازی علوم انسانی بیان کرد: سومین راهکار، استفاده از آخرین دستاوردهای اندیشه و افکار جهان است اما بعد از ایمان به میراث که اگر این مرحله سوم قبل از مرحله نخست روی دهد متاسفانه نظیر آنچه الان رخ داده، آنطور که باید خروجی ما علوم انسانی اسلامی و بومی نخواهد بود.
وی تاکید کرد: بنابراین، احاطه به آخرین دستاوردهای فکر جهانی در زمینه علوم انسانی مکمل این پروژه است، علاوه بر این، یکی از مسائل مهم که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که اهمیت علوم انسانی کمتر از علوم طبیعی و ریاضی نیست. علوم انسانی امروز در حاشیه قرار دارد برای مثال اگر دانشگاه ها بخواهند قراردادی با دانشگاه های مصر، تونس، سوریه و ... منعقد کنند نخست روی علوم مهندسی و پزشکی متمرکز می شوند.
آذرشب ادامه داد: هنوز اهمیت علوم انسانی حتی در سطح دانشگاه ها و مراکز علمی و فرهنگی و در ذهن کسانی که داعیه دار این عرصه بوده و شعار تحول را سر داده اند، شناخته نشده است، به گونه ای که خود من وقتی به یکی از این مراکز مراجعه داشتم عدم ایمان به اهمیت علوم انسانی را دریافتم.
به گفته وی این در حالی است که غرب با تمامی پیشرفت های فکری، فنی و علمی، توجه بیشتری به علوم انسانی در مقایسه با ما دارد؛ در جامعه ما جوانانی که می خواهند تحصیل کنند، بیشتر به سمت علوم فنی و طبیعی هدایت می شوند و حتی ممکن است از تحصیل در رشته های علوم انسانی نهی شوند.
آذرشب ابراز کرد: فرهنگسازی نسبت به اهمیت علوم انسانی ضرورت ویژه ای دارد و این نباید صرفا در شعار باشد بلکه باید با مطالعه و حضور و مشارکت رسانه ها کشف و تبیین شود. همچنین، متخصصان امر و افرادی که به اهمیت این علوم ایمان دارند باید در محیط های علمی دانشگاهی حاضر شده و در این باره صحبت کنند اما نه با شیوه موعظه بلکه با زبان تبیین و تشریح. حتی می توان از سینما، فیلم و مجموعه های تلویزیونی برای جا انداختن مسئله اهمیت علوم انسانی استفاده کرد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا بحث از تحول به معنای کنار گذاشتن همه آن چیزی است که غرب به آن دست یافته یا معنای دیگری دارد، گفت: این تعبیر اشتباه ممکن است به دلیل عملکرد داعیه داران اسلامی سازی علوم انسانی باشد، آنها باید بیان کنند منظور از اسلامی کردن علوم انسانی چیست؟، اما دیده می شود برای مثال کسانی که می خواهند باستان شناسی را اسلامی کنند به قرآن رجوع کرده و داستان هایی را مطرح می کنند بعد می گویند باستان شناسی اسلامی شد.
عضو کمیته فرهنگ و تمدن اسلام و ایرانِ شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: یا در روانشناسی چند آیه و حدیث را با آنچه در قالب علم در اختیار داریم مخلوط کرده و بعد دم از اسلامی سازی علوم می زنند که این اصلا صحیح نیست. ما باید در معنای اسلامی سازی این علوم تفکر کنیم و توجه داشته باشیم که محور اسلام فطرت انسانی است همانطور که خداوند در آیه ۳۰ سوره مبارکه روم می فرماید: «پس روى خود را با گرايش تمام به حق به سوى اين دين كن با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است».
وی با بیان اینکه اسلام دین فطرت است، ابراز کرد: به نظر می رسد جز علامه طباطبایی و شهید مطهری، کسی روی فطرت کار مهمی نکرده است، در حالی که بررسی سرشت و طبیعت بشر کار آسانی است و هر چه علوم انسانی به بررسی های فطری نزدیک تر شود، اسلامی تر می شود نه اینکه تعدادی آیه و حدیث را به آنها بیفزاییم. این پروسه به مطالعات دقیق سرشت انسان نیاز دارد و به نظر می رسد از مقدمات مهم اسلامی سازی علوم انسانی، فطرت شناسی است و هر چه علوم انسانی به فطرت نزدیک تر شود به همان میزان اسلامی می شود.
آذرشب در پایان درباره میزان کاربردی بودن پژوهش های علوم انسانی در پروسه تحول خاطرنشان کرد: متاسفانه چون هنوز مقدمات کار یعنی ایمان و پرده برداری از ژرفای میراث تمدنی فراهم نشده است، پژوهش های کاربردی در عرصه علوم انسانی اسلامی تولید نمی شود، این مسئله به کار جمعی در سطح حوزه و دانشگاه و مراکز پژوهشی نیاز دارد تا به سمتی بروند که استاد بداند چه طرحی ارائه کند و دانشجو مسیری که باید بپیماید را بشناسد. نهایت آنکه در همه این مسائل خودباوری و ایمان به داشته ضرورتی انکارناپذیر و اساسی است.
نظر شما