خبرگزاری مهر – گروه سیاست: رهبر معظم انقلاب در اولین سخنرانی خود پس از کش و قوسهای توافق هستهای، زاویهای جدید از راهبرد دشمن و هشداری جدی را درخصوص مساله برجام با عنوان «نفوذ» مطرح کردند و فرمودند: «امریکایی ها می خواهند از توافقی که هنوز نه در ایران و نه در امریکا تکلیفش و رد یا قبول شدنش معلوم نیست، وسیله ای برای نفوذ در ایران بسازند اما ما این راه را قاطعانه بسته ایم و با همه توان بالای خود، اجازه نفوذ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا حضور سیاسی در ایران را به امریکایی ها نمیدهیم.»
«آیتالله سیداحمد خاتمی» عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت تهران با اشاره به هشدار رهبر انقلاب در ارتباط با نفوذ دشمن گفت: «من بر این باورم که حادثه جانگذاز عاشورا معلول حضور نفوذیها در بالاترین عرصه تصمیم گیری جهان اسلام بود.»
وی در گفتگویی تفصیلی با خبرگزاری مهر تصریح کرد: «تاریخ میگوید مستشارهای دولت یزید از "روم" بودند؛ روم آن روز آمریکای کنونی است. اصلا کسی که به یزید پیشنهاد داد ابن زیاد را در حاکمیت کوفه قرار بده "سرجون" نامسلمان بود؛ بنابراین خطر نفوذ، خطری جدی است.»
امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه «استحاله سیاسی هدف دشمن نسبت به انقلاب اسلامی است»، خاطر نشان کرد: «دشمن میخواهد محتوا را عوض کنند، در واقع اسم همان جمهوری اسلامی است اما صریحا با "یومن بالله" که در آیه الکرسی است برخورد نمیکند بلکه با "یکفر بالطاغوت" آن برخورد میکند.»
وی اختلافات جمهوری اسلامی با آمریکا را بسیار عمیق دانست و گفت: «ما در قصه هسته ای یک تهمت را از خودمان دفع کردیم چراکه از ابتدا در پی ساخت سلاح هسته ای نبودیم و نخواهیم بود، اما همچنان ۱۸۰ درجه اختلاف ما با آمریکا سر جای خودش باقی است.»
از آیت الله خاتمی سوال کردیم اگر منطق ما قوی است چرا باید از مذاکره با آمریکا ترس داشته باشیم تصریح کرد: «سخن در قوت و ضعف منطق نیست، منطق ما قوی و محکم است، بلکه سخن این است که زمینه مذاکره نیست. آمریکا نمی خواهد مذاکره به معنای گفتگو باشد بلکه فقط میخواهد «گفت» باشد.»
امام جمعه موقت تهران طبع کفر را عدم پایبندی به ارزش های اخلاقی دانست و توضیح داد: «ما به آینده برجام اطمینان نداریم، نه اینکه به عملکرد خود اطمینان نداشته باشیم بلکه مطمئنیم نظام اسلامی به عهد خود پایبند است، بلکه به آمریکا اطمینان نداریم.»
عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری در پاسخ به این سوال که آیا شما معتقدید با توجه به روحیه آمریکاییها، سرانجام برجام روشن نیست؟ اظهار کرد: «بله روشن نیست. سابقه سیاه آمریکا نشان میدهد که به وعدههایش پایبند نبوده است؛ اگر پایبند باشد یک استثنا میشود.»
آیت الله خاتمی در واکنش به برخی ادعاها مبنی بر دست دادن امام حسین(ع) با عمر سعد در روز عاشورا گفت: «اولا این سخن که امام حسین(ع) با عمر سعد دست داد سند ندارد، ثانیا بر فرض که سند هم داشته باشد این "سلام" و "مصافحه" غیر از مصافحه امروز با دشمن است. بیان اینگونه سخنان استفاده ابزاری از مقدسات است.»
عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان در پاسخ به این سوال که علت هشدارهای برخی بزرگان درخصوص انتخابات مجلس خبرگان چیست؟، از «برنامهریزی عدهای برای تغییر ترکیب کنونی خبرگان» سخن گفت و تاکید کرد: «عده ای در پی آن هستند وضعیت کنونی خبرگان را تغییر دهند. ترکیب فعلی خبرگان ترکیب مطمئنی است و کسانی در پی این هستند که این ترکیب را به هم بزنند.»
وی به برخی جلسات محفلی برای برنامهریزی درخصوص انتخابات آینده خبرگان اشاره و تصریح کرد: «در بعضی محافل گفته اند ما نمیتوانیم اکثریت مجلس خبرگان را به دست بیاوریم ولی اگر بتوانیم اقلیتی قوی را هم در خبرگان شکل دهیم برای ما موفقیت است.»
آیت الله خاتمی با بیان اینکه «تعدادی را در جلسات اسم بردند که باید تلاش کنیم در خبرگان آینده مورد اقبال مردم قرار نگیرند»، گفت: «برخی در جلسات خود به صراحت گفتهاند که حتی اگر کاندیداهای ما موفق به کسب آراء نشدند مهم نیست، اما باید کاری کنیم تعدادی از جمله "سید احمد خاتمی" در انتخابات خبرگان رای نیاورند.»
عضو مجلس خبرگان رهبری خطاب به این افراد گفت: «من دل بسته به هیچ مسئولیتی از جمله خبرگان نیستم اما بدانند سیداحمد خاتمی حاضر است در راه این نظام سر بدهد. اگر امید این را دارند که بنده از انقلاب کنار بکشم این آرزو را به گور خواهند برد.»
مشروح گفتگوی مهر با آیتالله سیداحمد خاتمی به شرح زیر است:
رهبر معظم انقلاب در اولین سخنرانیهای خود بعد از موضوع توافق هستهای درباره نفوذ دشمن هشدارهایی جدی دادند؛ امروز هم برخی از خطرات نفوذیها و نفوذپذیرها صحبت کردهاند، حال سوالم این است که نفوذی های بیگانه خطرناکتر هستند یا نفوذ پذیران؟
من بر این باورم که حادثه جانگذاز عاشورا معلول حضور نفوذیها در بالاترین عرصه تصمیم گیری جهان اسلام بود. مستند سخن بنده این است که تاریخ میگوید یزید در کودکی نزد داییهای خود یعنی «بنی کلاب» بزرگ شده و خاندان داییهای وی و فرزندان آنها نامسلمان بودند. وی تا سن نوجوانی و جوانی با فرهنگ و خلق و خوی عیاشی و هرزگی بزرگ شد. بنابراین نفر اول جنایت حادثه عاشورا هم یزید است. نفر دوم جنایت عاشورا عبیدالله ابن زیاد است، وی تحقیقا از مادری نامسلمان و آلوده به نام مرجانه متولد شد. وقتی عبید به دنیا آمد، زیاد مرجانه را طلاق داد. مرجانه شوهر دیگری به نام «شیرویه» انتخاب کرد که تاریخ تصریح میکند که وی نامسلمان است. بنابراین مادر ابن زیاد نامسلمان و آلوده و ناپدریاش هم نامسلمان بود و قهرا کسی که پایبند به مکتب نیست، خروجی آن این میشود که عزیز فاطمه(س) را با آن وضع فجیع به شهادت می رساند و حوادث بعد به وجود میآید.
من در این عرصه کار گسترده ای انجام دادم که فرصت نیست در یک مصاحبه آنها را بگویم ولی گفتن یک کلمه لازم است که تاریخ میگوید مستشارهای دولت یزید از «روم» بودند؛ روم آن روز آمریکای کنونی است. اصلا کسی که به یزید پیشنهاد داد ابن زیاد که حاکم بصره است را با حفظ سمت در حاکمیت کوفه قرار بده «سرجون» نامسلمان بود؛ بنابراین خطر نفوذ خطری جدی است. ما ۳۵۰ آیه در قرآن در رابطه با نفوذیها داریم. منافقین همان نفوذی ها هستند. بنده دو دهه قبل کتابی در رابطه با «سیمای نفاق در قرآن» نوشتهام که همه آیات مربوط به نفاق را جمع آوری و تحلیل کردم. یک سوره در قرآن در رابطه با منافقان داریم و آیات فراوان دیگری نیز در این رابطه وجود دارد. نگرانی پیامبر(ص) در هنگام رحلت همین نگرانی از نفوذی ها بود.
اولا این سخن که امام حسین(ع) با عمر سعد دست داد سند ندارد، ثانیا بر فرض که سند هم داشته باشد این "سلام" و "مصافحه" غیر از مصافحه امروز با دشمن است. بیان اینگونه سخنان استفاده ابزاری از مقدسات استاکنون حدود ۱۰۰ روز از برجام می گذرد و بیش از ۷۰ بار مقام معظم رهبری سخن از نفوذ گفته اند؛ معلوم می شود این خطر جدی است که ایشان این همه تاکید دارند. مقام معظم رهبری به عنوان چشم بیدار امت این خطر را میبینند. این خطر در عرصه اقتصادی، سیاسی و امنیتی وجود دارد اما مقابله با این خطرات آسانتر از مقابله با نفوذ در عرصه فرهنگی است. سخن این است نفوذ در عرصه فرهنگی انقلاب اسلامی را از مبنا آسیبپذیر میکند. بنده براین باورم بزرگی که دو دهه قبل این نفوذ را با تمام وجودش احساس کرد شخص مقام معظم رهبری بود چراکه از دهه ۷۰ تعابیری را با عناوین «تهاجم فرهنگی، شبیخون همه جانبه فرهنگی و ناتوی فرهنگی» در جامعه بکار بردند. در این خطر نفوذ چند جا هدف است، ۱- اعتقادات و ارزشهای اسلامی هدف است؛ این اعتقادات به عنوان بنیان انقلاب بزرگ اسلامی محسوب میشود، ۲-استحاله سیاسی یک هدف است، درواقع اسم همان جمهوری اسلامی است اما قصد دارند محتوا را عوض کنند. صریحا یا «یومن بالله» که در آیه الکرسی است برخورد نمیکنند بلکه با «یکفر بالطاغوت» برخورد میکنند. در این نفوذ تلاش بر این است نفرت از آمریکا رنگ ببازد. در این نفوذ هدف این است که رابطه با استکبار را را عادی سازی کنند، در این نفوذ هدف آن است که ابتدا فرهنگ سازی، سپس زمینه سازی و بعد فرهنگ بیگانه را سرایز کنند. ممکن است این نفوذ فرهنگی از جای کوچکی هم باشد، به عنوان مثال «مک دونالد» یک ساندویچ است ولی یک برند است و هیچ کس نباید مک دولاند را با چیزهای دیگری مقایسه کند. در هر کشوری که آمریکا خواسته ورود کند آغاز ورودش با این شرکتها بوده است. اینجاست که هم دولت و هم مردم مسئولیت دارند که هوشیارانه قضایا را دنبال کنند و بدانند شکوه انقلاب اسلامی ما به دو چیز است؛ یک «فمن یکفر بالطاغوت» یعنی ایستادن در برابر دنیای استکبار و دوم «یومن بالله». آنچه ما را در دنیا پر آوازه کرده همین است که نظامی براساس دین شکل گرفته است، بنابراین مسئله افتخار به نظام اسلامی را نباید کم رنگ ببینیم؛ هم باید به فرهنگ استکبارستیزی که فرهنگ قرآنی است و هم باید به ایمان به خدا و ارزش های دینی تکیه داشته باشیم. مسئولان نیز باید در این عرصه جدی عمل کنند و مردم هم ضروری است وظیفه خود را انجام دهند. معتقدم از عرصه های ضروری امر به معروف و نهی از منکر این عرصهها است، این عرصهها عرصههای کلیدی است. مردم درمقابل سایت ها و قلم هایی که جاده صاف کن نفوذ امریکا هستند باید با ادبیات قرآنی امر به معروف و نهی از منکر کنند. اگرچه سوگمندانه باید بگویم کسانی که فرهنگشان فرهنگ دینی نبود فریضه امر به معرف و نهی از منکر را مظلوم و این فریضه را تبدیل به فرهنگ خشونت کردند، این ظلم به این فریضه الهی است. جنایتکارانی هم به نام امر به معروف خشن عمل کردند و کسانی هم که این خشونتها را در سفره امر به معروف و نهی از منکر ریختند هر دو به این فریضه خیانت کردند.
خطر نفوذپذیران در جامعه را چگونه ارزیابی میکنید؟ این عده چطور میتوانند آثار سوء داشته باشند؟
پر واضح است که نفوذ زمینه میخواهد، زمینه نفوذ هم نفوذپذیران هستند. علاج این مساله بصیرت افزایی است. اینکه مقام معظم رهبری بعد از فتنه مدام سخن از بصیرت داشتند به همین دلیل است. اگر بر جامعهای بصیرت حاکم بود یعنی جامعه توانست دشمن و اهداف دشمن را بشناسد، عملیات نفوذ تاثیر نخواهد داشت. امیرالمومنین(ع) می فرمایند از مسائل اساسی که دینداران باید داشته باشند بصیرت است. عَلَم دین را کسی نمیتواند برافرازد مگر اینکه اهل بصیرت، هزینه کردن در راه دین و مواضع حق باشد. اینجاست که روشنگری مستند و خردورزانه جهاد است. جهاد فقط عرصه نظامی ندارد بلکه یک بخش آن عرصه نظامی است؛ عرصه روشنگری هم جهاد است و فردی که در هر دو عرصه سردار بود جناب عمار یاسر بود که در جنگ صفین به شهادت رسید.
بعد از برجام برخی تاکید داشتند که توافق هسته ای مقدمه ای برای عادی سازی روابط با آمریکا و حذف شعار «مرگ بر آمریکا» است. شما نفوذ دشمن در چارچوب برجام را چگونه تحلیل میکنید؟ برجام چه خصوصیتی دارد که رهبر انقلاب هشدارهای بسیاری در مورد نفوذ از کانال برجام داده اند؟
اولا مسئله برجام حاصل مذاکره با آمریکا نبود بلکه حاصل مذاکره با ۱+۵ بود و ما تنها با آمریکا مذاکره نداشتیم، گرچه مدت هاست اتحادیه اروپا در عرصه سیاسی همچون یکی از ایالتهای آمریکا عمل میکند و این در شان اتحادیه اروپا نیست، ولی به هر حال ما تنها با آمریکا مذاکره نداشتیم. این مذاکرات در خصوص مسائل هستهای بود و در غیر از مسائل هستهای مقام معظم رهبری فرمودند هیچ گونه مذاکره ای نباید صورت بگیرد. نتیجه گیری این دو مسئله این است که اولا دیوارهای عمیق فاصله بین ما و آمریکا سر جای خود باقی است. ما در قصه هسته ای یک تهمت را از خودمان دفع کردیم چراکه از ابتدا در پی ساخت سلاح هسته ای نبودیم و نخواهیم بود، اما همچنان ۱۸۰ درجه اختلاف ما با آمریکا سر جای خودش باقی است. ما حمایت از حزب الله را حمایت از یک گروه با شرافت و مدافع از وطن می دانیم. بنده در تابستان اخیر به لبنان دعوت شدم و از نزدیک جامعه لبنان را دیدم؛ امروز امنیت لبنان مدیون حزب الله است. هیچ گروه دیگری در لبنان نیست که بتواند بگوید تضمین کننده امنیت لبنان است. میشل عون رئیس جمهور اسبق و کاندیدای فعلی ریاست جمهور همان ایامی که بنده لبنان بودم مصاحبه کرد و گفت اگر حزب الله نبود تمام لبنان موصل شده بود. ما از این حزب الله حمایت میکنیم، از حزب اللهی که حافظ امنیت لبنان است، لبنان هم کشوری است که مسیحی، اهل سنت و شیعه در کنار هم زندگی می کنند. میخواهم بگویم کار حزبالله تنها حمایت از تشیع نیست که بیایند و بگویند یک مذهب تنها در آنجا نقش آفرین است. البته حزبالله شیعه است اما حفاظت از امنیت لبنان را وظیفه خود میداند. این گروه با شرف را تروریسم نامیدن ظالمانه است؛ ما از این گروه با شرف حمایت می کنیم. امروز آمریکا حزب الله را تروریسم میداند بنابراین این اختلاف بین ما و آمریکا بر سر حزبالله اختلاف فاحشی است.
عده ای در پی آن هستند وضعیت کنونی خبرگان را تغییر دهند. ترکیب فعلی خبرگان ترکیب مطمئنی است و کسانی در پی این هستند که این ترکیب را به هم بزنندما اسرائیل را غده سرطانی و یک دولت غاصب میدانیم. امام راحل فرمود اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود، مقام معظم رهبری نیز فرمودند هر گروهی که با این رژیم غاصب مبارزه کند مورد کمک و حمایت ما قرار دارد. مبنای سخنان امام و رهبری این است که در پرونده صهیونیستها که از حدود هفتاد سال پیش تاکنون سرزمین فلسطین را اشغال کرده اند، مدام جنایت است. الان انتفاضه سوم شکل گرفته است و مدام صهیونیستها انسان می کشند؛ خب ما با این رژیم مبارزه داریم. اما همین امروز در اخبار دیدم که یکی از دولتمردان آمریکا به صراحت گفت تامین امنیت اسرائیل را وظیفه خود میدانیم، بنابراین اختلافات منطقهای ما و آمریکا اساسی است.
این مطلب که از طریق برجام آشتی با آمریکا صورت گرفته است از مبنا توهمی باطل است. هیچ موقع تفاهمی بین ایران و آمریکا صورت نگرفته است. در شرایط کنونی هم تاکید میکنم هرگونه مذاکره و رابطه با آمریکا عین ذلت است، ذلتی که سیدالشهدا(ع) فرمود: «هیهات من الذله». چرا ذلت است؟ چون آمریکا هنوز آدم نشده است. اگر ۳۷ سال پیش آمریکا شیطان بزرگ بود امروز شیطان بزرگتر شده است، اگرچه حوزه نفوذش به مراتب کمتر از گذشته شده است. بنابراین این تعبیر که با مذاکره در عرصه هستهای تابوی مذاکره با آمریکا شکسته شد را تعبیر درستی نمیدانم و معتقدم نه ملت و نه مقام معظم رهبری این تعبیر را قبول ندارند. آمریکا تا خوی استکباری دارد باید در مقابل آن ایستادگی کرد و هزینه پرداخت و مطمئنا عزت نظام اسلامی از این رهگذر است.
امروز عده ای مخالف ممنوعیت مذاکره با آمریکا هستند و معتقدند وقتی ما منطقی قوی و اقتداری مسلم داریم چرا در مسائل غیرهسته ای نباید با آمریکا گفتگو کنیم؟ چرا باید از مذاکره با آمریکا ترس داشته باشیم؟
سخن در قوت و ضعف منطق نیست، منطق ما قوی و محکم است. سخن این است که زمینه مذاکره نیست. زمینه مذاکره این است که دو طرف بنشینند با هم صحبت کنند، گفتگو کنند و یک خروجی بدست آورند. ولی آمریکا این چنین نیست؛ آمریکا دو خصوصیت دارد که اصلا موضوع مذاکره را منتفی می کند خصوصیت اول این است که روحیه سلطه دارد یعنی می گوید بنشینید سر میز و حرف ما را بپذیرید، این چه مذاکره ای است؟ در کجای دنیا اسم این را مذاکره می گذارند؟ آمریکا نمی خواهد مذاکره به معنای گفتگو باشد بلکه فقط میخواهد «گفت» باشد، «گفت و گو» نیست. آمریکا در چنین وضعی است و هیچ گاه آمریکا در پی این نیست که حرف های دیگران را بشنود و اگر دیگران حرف حق میزنند تسلیم باشد. مطلب دوم این است که سابقه آمریکا نشان داده است که پایبند به ارزش های اخلاقی نیست و اصلا طبع کفر همین است. قرآن میفرماید «کافران پایبند به پیمانشان نیستند». بنابراین منطق ما قوی است و تردیدی در آن نیست اما این طرف نمیخواهد مذاکره ای صورت بگیرد. در قصه هسته ای و برجام آمریکاییها نیازمند به توافق بودند زیرا در دعواهای داخلیشان به این توافق نیاز داشتند. حزب دمکرات در آمریکا سر کار آمده است، خروجی آن چه بوده است؟ آیا اقتصادشان سامان پیدا کرده است؟ امروز آن چیزی که حزب دمکرات میتواند علم کند و در انتخابات آینده و انتخابهای آینده از آن بهره ببرد این است که با دروغ هایی که به مردم گفتند، ایران را به عنوان یک خطر برای صلح جهانی معرفی کردند بعد هم گفتند ما با توافق هستهای جلوی این خطر جهانی را گرفتیم. در حقیقت برجام برای آنها وسیله تبلیغی مهمی است، در حالی که بنده بر این باورم اگر خطری برای صلح جهانی باشد آن خطر رژیم صهیونیستی است که آمریکایی ها امروز از آن حمایت می کنند. بوعلی سینا گفت «من از گاو می ترسم چون سلاح دارد ولی عقل ندارد». رژیم صهیونیستی چنین وضعی دارد. اگر خطری برای صلح جهانی باشد آن رژیم مستکبر آمریکاست ولی آنها در رسانه هایشان به گونهای دیگری قلمداد کرده اند. در قصه توافق هسته ای هم ماجرا این نیست که دلشان برای ایران سوخته و با جمهوری اسلامی همراهی کرده اند، بلکه آنها هم چنان در پی منافع خود هستند.
شما میگویید اتحادیه اروپا به عنوان یکی از ایالت های آمریکا محسوب می شود و رهرو آمریکاست. اگر سیر مذاکرات هسته ای را هم نگاه کنید خواهید دید که عمده مذاکرات میان ظریف و وزیر خارجه آمریکا انجام شد. کسانی که معتقدند میتوانیم در موضوعات غیر هستهای نیز با آمریکا مذاکره کنیم دلیلشان این است که ما در مذاکرات هسته ای با اینکه طرف مقابل ۱+۵ بود اما عملا با آمریکاییها گفتگو کردیم. حال اگر شما معتقدید آمریکا پایبند به تعهداتش در هیچ مذاکره ای نیست، آیا در توافق برجام نیز تعهدات خود را را نقض خواهد کرد؟
ما به آینده برجام اطمینان نداریم، نه اینکه به عملکرد خود اطمینان نداشته باشیم بلکه مطمئنیم نظام اسلامی به عهد خود پایبند است، بلکه به آمریکا اطمینان نداریم و معتقدیم آنها با کمترین بهانهای، هم منافع خود را تامین میکنند هم زیر برجام می زنند. آمریکایی ها در شرایط امروز جهانی، منافع و مصلحتشان پایبندی به توافق است؛ در منطق آمریکاییها دین، خدا و معنویت وجود ندارد. آنها اگر ببینند منافعشان تامین نمیشود زیر برجام و هرتوافق دیگری میزنند، آنچنان که تاکنون نمونه های فراوانی در این زمینه وجود دارد. به عنوان مثال در مسئله کوبا، سفیر این کشور دو هفته پیش مصاحبه کرد و گفت آمریکاییها بیش از یک سال است که اعلام می کنند تحریم کوبا لغو شده است اما هنوز این اتفاق نیفتاده است؛ این ادبیات آمریکاست.
اما اینکه گفته میشود عمدهترین مذاکره با آمریکایی ها بوده است، من معتقدم عمدهترین نبوده بلکه عمده مذاکرات با آنها صورت گرفته است. آمریکایی ها در حقیقت مذاکرات هسته ای را مصادره کردند. حرف ما همچنان این است که ما با ۱+۵ مذاکره کردیم و اینکه عرض کردم اتحادیه اروپا همچون یکی از ایالتهای آمریکا عمل میکند واقعیتی در مورد اتحادیه اروپاست. اتحادیه اروپا میتوانست با عملکردی مستقل در جایگاهی بهتر از وضعیت کنونی قرار داشته باشد، اما با رهروی کورکورانه از آمریکا جایگاه خود را در جهان تقلیل داده است.
شما معتقدید با توجه به روحیه آمریکاییها، سرانجام برجام روشن نیست؟
بله روشن نیست. من مجددا تاکید میکنم اجرای برجام از ناحیه ما روشن است چراکه ما مکتبی داریم که این مکتب میگوید وفای به عهد لازم است. ما براساس دین اسلام به تعهداتمان تا زمانی که دشمن به تعهداتش پایبند باشد، پایبند خواهیم بود، ولی سابقه سیاه آمریکا نشان میدهد که به وعدههایش پایبند نبوده است؛ اگر پایبند باشد یک استثنا میشود.
اخیرا برخی گفتند بنا بر روایات امام حسین(ع) در روز عاشورا با عمر بن سعد دست داده است. آیا چنین روایاتی وجود دارد؟ درسهای روز عاشورا از مذاکره با دشمن چیست؟
زمانی در این کشور یک جریان به جریان دیگری میگفت شما از مقدسات استفاده ابزاری می کنید؛ بنده سخنم این است استفاده ابزاری از مقدسات خوب است یا بد است؟ من معتقدم بد است؛ استفاده ابزاری از مقدسات یعنی مقدسات را در خدمت خود به کار بگیریم و نان را به دین بخوریم. بنده در این عرصه های سیاسی نیز میبینم کسانی استفاده ابزاری از مقدسات میکنند، از جمله این مسئله دست دادن امام حسین(ع) در روز عاشورا با عمر سعد.
اولا روز عاشورا هیچ تلاقی بین سید الشهدا(ع) و عمر بن سعد نبوده است تا چه رسد به اینکه دست داده باشند. ثانیا این تلاقی شب عاشورا بوده است، یعنی تلاقی بوده و خود سید الشهدا(ع) به عمر سعد فرمودند که بیا با هم حرف بزنیم. من در سخنرانیام در بیت مقام معظم رهبری گفتم که امام حسین(ع) عمر سعد را نصیحت کردند که از خدا بترس و بیا با ما باش. او گفت می ترسم یزید خانه ام را خراب کند حضرت فرمود من میسازم، او گفت می ترسم یزید زمین مرا مصادره کند حضرت فرمود من در حجاز یک زمین خوب به تو خواهم داد، عمر سعد گفت می ترسم یزید به خانواده ام آسیب برساند حضرت فرمود من ضامن سلامتشان میشوم. به اینجا که رسید عمر سعد ساکت شد. بنابراین طبق روایات هیچ کجای این تلاقی و سخنان نیامده است که سید الشهدا(ع) به عمر سعد دست داده باشد. بنده حداقل ۱۰ منبع تاریخی را مطالعه کردم اما چنین روایت و اتفاقی را مشاهده نکردم. مذاکره سیاسی هم در این میان در کار نبوده زیرا مذاکره سیاسی بده بستان است. سخنان امام حسین(ع) با عمر سعد صرفا نصایح ایشان به عمر بوده است.
وعده هایی که امام حسین(ع) به عمر سعد می دهد یک نوع مذاکره محسوب نمیشود؟
در این سخنان بده بستان صورت نگرفت. اگر عمر سعد وعده های امام حسین(ع) را میپذیرفت بازهم به معنای مذاکره نبود. نصیحت و موعظه ابزار مختلفی دارد، در نصیحت تطمیع و تهدید هم وجود دارد ولی اسم آن مذاکره سیاسی نیست. اگر مذاکرهای سیاسی بین عمر سعد و سیدالشهدا(ع) وجود داشت، ابن سعد باید با رئیس خود یعنی ابن زیاد صحبت میکرد و ابن زیاد هم با مافوقش یزید تماس میگرفت؛ این پروسه را مذاکره سیاسی میگویند. نکته سوم این است که بعضی چیزها نماد است، یعنی گاهی مسئله این است که «سلام» یک چیز معمولی است و مشکلی ندارد. اما گاهی اوقات سلام نماد رفاقت و آشتی است، نماد این است که دیگر ما دعواهایمان را تمام کردیم. آنچه که امروز مورد نکوهش قرار دارد این است که هر چیزی که بوی رفاقت با آمریکا بدهد نباید باشد. به اصطلاح طلبگی میگویم «سلمنا» یعنی اصلا دستی هم داده باشند ولی دست دادن آن روز با دست دادن امروز متفاوت است. دست دادن آن روز به معنای رفاقت و آشتی نبوده است اما دست دادن امروز پیام رفاقت دارد.
ما در قصه هسته ای یک تهمت را از خودمان دفع کردیم چراکه از ابتدا در پی ساخت سلاح هسته ای نبودیم و نخواهیم بود، اما همچنان ۱۸۰ درجه اختلاف ما با آمریکا سر جای خودش باقی استبنابراین اولا این سخن که امام حسین(ع) با عمر سعد دست داد سند ندارد، ثانیا بر فرض که سند هم داشته باشد این «سلام» و «مصافحه» غیر از مصافحه امروز است. بیان اینگونه سخنان استفاده ابزاری از مقدسات است. من از همه کسانی که در عرصه سیاست هستند تفاضا را که بگذارند مقدسات در جای خودش باشند. دیروز هم این حرف ها را می زدیم و می گفتیم نباید استفاده ابزاری از مقدسات باشد.
برخی از علما و بزرگان هشدارهای زیادی را در رابطه با انتخابات خبرگان دادهاند و تاکید دارند که عدهای برای مجلس خبرگان برنامه دارند. شما علت این هشدارها را چه میدانید؟
ببینید، ما باید یک واقعیت را بپذیریم که در جامعهای آزاد زندگی میکنیم. معنای جامعه آزاد این است که گروههای مختلف درون نظام، نه بیرون نظام، تصمیم گیرنده در سرنوشت خود هستند. از ابتدای انقلاب تاکنون سلایق مختلف در کشور بوده و قدرت در میان این سلایق گوناگون جابجا شده است. گاهی یک دولت با این سلیقه و گاهی با سلیقه دیگری همراه بوده است. گاهی نمایندگان مجلس از این طیف بودند گاهی از طیف دیگری بودند. بنابراین نمیتوان چشم را به واقعیات بست، واقعیت این است که سلایق گوناگون در جامعه است. من اصل حضور با نشاط سلایق گوناگون در همه انتخابات از جمله انتخابات خبرگان را مسئله مثبتی میدانم و قابل استقبال هم است. باید همه وارد میدان شوند و نفس حضور پای صندوقهای رای، بیعت با نظام است.
اما دلیل هشدارهای برخی بزرگان این است که باید تنور گرم شود، ولی از تنور داغ باید نان پخته دربیاید نه نان سوخته. هشدارهای برخی بزرگان، هوشیاری و هشدار به مردم است که در انتخاب دقت کنید. انتخاب اصلح یک اصل عقلایی است و در انتخاب اصلح چه در مجلس و چه در مجلس خبرگان علاوه بر دارا بودن شرایط عمومی که در قانون تصویب شده، باید اعتقاد قلبی و عملی به نظام اسلامی وجود داشته باشد. نظام اسلامی امانتی در دست نسل کنونی است؛ ما وظیفه داریم این امانت را سالم به دست نسل بعد بدهیم و سلامت این امانت آن است که این انقلاب را با محتوای دینی و ارزشی به نسل بعدی بسپاریم. هشدار این است که مردم ما مراقب باشند چه در انتخابات مجلس شورای اسلامی چه در انتخابات خبرگان به کسانی رای بدهند که به دین، ارزش ها، اصالت های انقلاب و خط امام و ولایت فقیه التزام عملی داشته باشند. بنابراین وقتی هوشیاری مردم و نشاط سیاسی کنار هم قرار بگیرد مایه نشاط انقلاب اسلامی است و نباید هم نگران بود. نگرانی این است که خدای ناکرده در این عرصه ارزشیهای نظام اسلامی وظیفه خود را انجام ندهند.
امروز افراد زیادی خود را آماده میکنند که در این عرصهها به صورت نقش آفرین کاندیدا شوند. اگر وزارت کشور وظیفه خود را درست انجام دهد، شورای نگهبان مسئولیت نظارت استصوابی را به دقت انجام دهد و مردم هم هوشیار باشند، این مایه نشاط انقلاب اسلامی خواهد شد.
هشدارهای امروز برخی بزرگان در مورد انتخابات خبرگان چقدر جدی تلقی میشود؟ آیا گروههایی قصد دارند آرایش و ترکیب خبرگان را به نفع جریان سیاسی خاصی تغییر دهند؟
عده ای در پی آن هستند وضعیت کنونی خبرگان را تغییر دهند. بنده دو دوره است در مجلس خبرگان حضور دارم و تاکید میکنم که وضعیت کنونی خبرگان وضعیت مطلوبی است، یعنی مجلس خبرگان مایه امید و اطمینان نظام اسلامی است. در مجموع ترکیب فعلی خبرگان ترکیب مطمئنی است و کسانی در پی این هستند که این ترکیب را به هم بزنند.
در بعضی محافل گفته اند ما نمیتوانیم اکثریت مجلس خبرگان را به دست بیاوریم ولی اگر بتوانیم اقلیتی قوی را هم در خبرگان شکل دهیم برای ما موفقیت است. تعدادی را در جلسات اسم بردند که باید تلاش کنیم در خبرگان آینده مورد اقبال مردم قرار نگیرند. من اسم این تعداد را نمیگویم ولی چون حق دارم راجع به خودم صحبت کنم، باید بگویم یکی از آنها من هستم. برخی در جلسات خود به صراحت گفتهاند که حتی اگر کاندیداهای ما رای نیاورند مهم نیست، اما باید کاری کنیم تعدادی از جمله «سید احمد خاتمی» در انتخابات خبرگان رای نیاورند. من به آقایانی که این نگرانی را دارند به صراحت عرض میکنم که این حقیر براساس تکلیف وارد میدان شدم و تکلیف مدارانه هم عمل کردهام. شانی که برای خود قائل هستم یک طلبه و مدرس حوزه است. من دل بسته به هیچ مسئولیتی از جمله خبرگان نیستم اما کسانی که این امید را دارند بدانند سید احمد خاتمی با تمام وجود به انقلاب و نظام مقدس اسلامی اعتقاد دارد و حاضر است در راه این نظام سر بدهد. اگر امید این را دارند که بنده از انقلاب کنار بکشم این آرزو را به گور خواهند برد. بنده در صحنه هستم و هزینه های هتاکیها را در دورههای گذشته به جان خریدم و هزینه های بیشتر از این را به جان خواهم خرید، البته برای اینکه رای بیاورم جوش نمیزنم اما به فضل خدا سنگر، تنها سنگر خبرگان نیست بلکه سنگر حمایت از نظام و انقلاب اسلامی را همچنان حفظ خواهم کرد. گرچه ما بر این باوریم که مردم ما بسیار هوشیار هستند. باید تاکید کنم برخی از سخنانی که گفته میشود نتیجه عکس میگیرد. «القضا سرکنگبین صفرا فزود».
این هشدارها در دورههای گذشته هم در ارتباط با ترکیب مجلس خبرگان وجود داشته یا اینکه تنها در این دوره متوجه خبرگان است؟
در دورههای گذشته هم بوده ولی در این دوره بیشتر شده است.
گفتگو: سینا سنجری
نظر شما