به همين دليل با وجود اينكه تنها چند نفر از شيعيان خاص، از وجود آن حضرت خبر داشتند ، دستگاه خلافت عباسي ، با دقت فراوان به جستجوي آن حضرت پرداخت و اين تفحص دو سال ادامه داشت ، ولي نتيجه اي نداشت .
با توجه به اوضاع آن زمان ، ترديدي نبود كه اگر امام، در ملاء عام ظاهر مي شد، مانند پدر بزرگوارشان كه در سنين نوجواني به شهادت رسيد ، سرنوشتي جز شهادت نداشت . از اين رو، به مشيت خداوندي ، آن حضرت ، از ديده ها غايب شدند و بدين ترتيب دوران "غيبت صغري" آغازو69 سال طول كشيد . در اين مدت ، امام (ع) توسط چهار نماينده ، كه همگي از بزرگان شيعه و به نواب اربعه معروف بودند، با مردم به طور غير مستقيم ارتباط داشتند و بوسيله آنها، به سؤالات مردم پاسخ داده و مشكلاتشان را حل مي كردند و بدينوسيله ، زمينه براي "غيبت كبري " آماده مي شد .
اگر بعد از رحلت حضر ت امام حسن عسكري (ع) ، غيبت كامل شروع مي شد ، اين امكان وجود داشت كه حضرت حجت ، مورد غفلت واقع شده و كم كم به فراموشي سپرده شود . به همين دليل ، از ابتدا غيبت آغاز و زماني كه افكار عمومي آمادگي پذيرش را پيدا كرد ، غيبت كبري آغاز شد .
از آنجا كه غيبت امام دوازدهم ، براي عموم، امري نامأنوس بود و اين امكان وجود داشت كه پذيرفتن آن ، براي عده اي دشوار باشد ، از اينرو پيامبر اسلام و ساير امامان ، بتدريج مردم را با اين موضوع آشنا مي ساختند و افكار را براي پذيرش آن آماده و انتظار فرج را گشوشزد مي كردند .
بعضي از امامان كه نزديكتر به زمان غيبت بودند علاوه بر اينكه با تعليمات خود افكار را براي اين امر بزرگ آماده مي كردند عملا نيز آنهارا با موضوع غيبت و عدم دسترسي مستقيم به امام آشنا مي كردند.
سبب محروميت خود مردمند
در دوران غيبت ، تشكيل حكومت امام مهدي (عج) و نيز معاشرت مردم با ايشان و دريافت تعاليم به طور مستقيم امكان پذير نيست و اين براي عموم مردم محروميت بزرگي است ، علت و سبب اين محروميت به طور قطع از جانب خدا يا از جانب امامان نيست . زير ا خداوند از بذل فيض و رحمت به بندگان خود دريغ نمي ورزد وخود امام هم، كه مظهر رحمت خداست ، هرگز منشاء محروميت مردم نمي شود .
بنابر اين، علت اصلي اين محروميت از جانب خود مردم است، به طوري كه اگر، شرايط لازم در امت جمع شود و شايستگي درك حضور امام باشد ، امام، در ميان امت حاضر مي شود . اما شرايط جامعه آن روز به گونه اي بود كه شايستگي لازم، براي
در ك حضور امام را، از خود نشان ندادند .
از زمان امام هادي (ع) كه فشارهاي وارده از طرف حكومت هاي وقت، روزبروزبيشتر مي شد، دسترسي به امام و استفاده شايسته از وجود ايشان چندان ميسر نمي شد. يعني ، سير تحول جامعه، در جهتي بود كه با وجود آنكه امام در جامعه حضور نداشت ، اما وضعيت چنان بود كه گويي درغيبت است، به ويژه امام دهم و خاصه امام يازدهم به گونه اي برخورد مي كردند كه حضور فيزيكي آنان در ميان مردم بسياركم بود . بنابر اين ، مسئله غيبت امام دوازدهم، در چنان شرايطي امري طبيعي بود وريشه در نامساعد بودن شرايط و نبودن شايستگي لازم جامعه، براي درك حضور امام داشت .
نقش امام در دوران غيبت
غيبت امام از ميان امت و ناشناخته بودن او براي عموم، از جهاتي محروميت بزرگي است، ولي از جهات ديگر، امام نقش خود را همچنان ايفا مي كند، به طوري كه غيبت و حضوروي، در ايفاي اين نقش تأثيري ندارد .
يكي از وظايف خاص امام هدايت باطني است ، امام در زمان غيبت نيز، در امر هدايت باطني نقش فعال دارد و افرادي كه بخواهند و زمينه دريافت اين نور هدايت را ، در خود فراهم سازند ، از آن آفتاب حقيقت، روشنايي گرفته و در مراتب كمال بالاتر
مي روند .
امام ، از راههاي گوناگون، جويندگان صديق را در مشكلات و پي بردن به حقايق و معارف امداد مي دهند و به انگشت هدايت خويش، گره از مشكلات آنها مي گشايند.
در انديشه اسلامي، مبارزات دامنه دارحضرت مهدي (عج) و ظهور او، آخرين حلقه از حلقه هاي مبارزات اهل حق ، عليه اهل باطل است، يعني مبارزات اهل حق ، در طول تاريخ ادامه دارد و روز بروز، زمينه براي پيروزي حق فراهم تر مي شود، تا اينكه قيام مهدي موعود (ع) ، اين مبارزات را به نتيجه نهايي خود مي رساند وخورشيد عدل و حق ، در آسمان بشريت طلوع
مي كند، بنابر اين، كساني در اين پيروزي نهايي سهيم هستند، كه در دوران حيات خود به طور عملي ، در جبهه اهل حق باشند، زيرا پيروزي حضرت مهدي (عج) ، پيروزي اهل حق درتمام طول تاريخ است .
بايد توجه داشت، اعتقاد به ظهور مهدي موعود، اخصاص به اسلام و تشيع ندارد در تمامي اديان گذشته و همه فرهنگ هاي مذهبي به ظهور مصلح در آخرالزمان بشارت داده شده است و اين امر، يكي از مشتركات تمامي اديان و مذاهب است اگر چه در جزئيات امر اختلافاتي بين آنها وجود دارد، ولي در اصل قضيه، كه انتظار ظهور مصلح در آخرالزمان است اختلافي نيست .
آنچه بايد همواره در نظر داشت اين است كه ظلم و فساد پايان پذير است و ايجاد عدالت كلي بر روي زمين تنها يك آرزو نيست، بلكه، آينده بطور قطع از آن عدالت و تقوا پيشگان است .
بي ترديد ، بزودي فرا مي رسد، زماني كه از جور، ظلم ، جنايت ، فساد وپستي خبري نخواهد بود و آنروز، دروان بلوغ فكري ، معنوي و اجتماعي انسان است .
زمينه سازي براي انقلاب مهدي
شك نيست ، كه هر نهضت و انقلابي، در صورتي امكان پيروزي دارد كه زمينه آن ، از هر جهت فراهم باشد و شرايط به طور كامل مهيا شود و افكارعمومي، براي پشتيباني آن ، آماده شود ، نهضت و قيام حضرت مهدي نيز از اين قاعده مستثني نيست .
نهضت آن حضرت، يك نهضت سطحي نيست بلكه يك انقلاب همه جانبه وجهاني است و برنامه اي بسيار عميق و دشوار دارد اومي خواهد تمامي اختلافات و پريشاني ها را، از ريشه بر اندازد و همه انسانها را در زير لواي توحيد ، حق و عدل گرد آورد و فضايل انساني و كمالات معنوي را، در عالم بشري زنده سازد. واضح است كه به وقوع پيوستن چنين انقلاب عظيمي ، كاري سهل و آسان نيست و بدون فراهم آمدن شرايط لازم و آمادگي افكار عمومي ، به وقوع نخواهد پيوست.
تلاش پيگير گروه حق در تربيت افراد شايسته و پرورش روح معنوي جامعه، زمينه را، براي پذيرش حكومت حق، فراهم مي كند و بي ترديد، هر يك از انبياء و پيشوايان حق ، در بيدار ساختن افكار و رشد عقل ها و زمينه سازي براي حاكميت همه جانبه حق گامهاي اساسي برداشته و در اين راه، رنجهاي طاقت فرسايي كشيده اند و اين جريان مقدس، به دست ياران حق و حاميان دين خدا ادامه خواهد يافت و رفته رفته ، زمينه براي غلبه حق بر باطل ، در سرزمين جهاني مهيا خواهد شد .
در چنين شرايطي ، كه جامعه بشري شايستگي و آمادگي لازم براي حكومت حق را پيدا مي كند خداوند رحمان آنرامحروم نمي گرداند ومهدي موعود را، براي احياي حق به ميان مردم مي فرستد
بنا براين ، آثار وجودي امام در دوران غيبت ، جز در بعضي جهات قطع نمي شود ، در اخبار واحاديث امام غايب ، تشبيه به خورشيد ابرآلود شده است ، خورشيد چه آشكار باشد چه در پس ابر آثار وجودي او برقرار است ، نهايت ، هنگامي كه در پس ابر است پرتو طلايي رنگ او به چشمها نمي رسد، اما روشنايي و گرماي اوهمچنان برقرار است ، از اين رو، غيبت امام غيبت جزئي است، نه غيبت كلي ، او در عين حال كه ، از يك جهت در غيبت است اما در زمينه هاي ديگر، حضور فعال دارد و روشني بخش دلهاي عاشق است .
انتظار فرج
سست عنصراني كه خود ، حوصله مبارزه با جور و باطل را ندارند و تمام كارها را به مهدي موعود مي سپارند از حقيقت اسلام و مفهوم حقيقتي انتظار فرسنگها فاصله دارند . بي ترديد انتظاري كه حاصلي جز تنبلي و راحت طلبي ندارد ، انتظاري منفي است و روح اسلام، از آن بيزار است .
طبق روابات اسلامي، كساني از گروه منتظران هستند كه در دوران غيبت، آمادگي لازم براي ظهور را در خود و ديگران ايجاد كنند و زمينه را براي چنان امرمهمي آماده سازند، امربه معروف و نهي از منكر، مبارزه باظلم، ترويچ تعاليم الهي، پيروي از خط ممتد رهبري، مبارزه باظلم، نگهباني از دين خدا، تلاش در بيداري افكار، مبازره با باطل تصفيه و تزكيه روحي ، تحصيل اخلاق اسلامي ، پاسداري از اسلام ، ايمان وتقوا، از تكاليف تخلف ناپذير مسلمانان در دوران غيبت است.
چنين انتظارمهدي موعود عج ، انتظار سازنده، اميد بخش و تحول آفرين است . همواره بايد در نظر داشت ، دوران غيبت نيز مانند دوران حضور امام نه تنها تعطيل نيست، بلكه عمل به تعاليم الهي و پيروي كامل از دستورات دين ، نشانه آمادگي و شايستگي است . بايد در نظر داشت ، دوران انتظار نه تنها دوران راحت طلبي نيست ، بلكه دوران تكليف بزرگ است . شيعيان و منتظران واقعي ، هرگز قدم هايشان و اراده هايشان سست نمي شود، زيرا آنان، به وعده پروردگار خود، در مورد ياري گروه حق ايمان راسخ دارند وسعي مي كنند هر چه زودتر زمينه را براي ظهور حق فراهم آورند .
زمان ظهور
امام در جهان پر از آشوب ، بيداد و فساد و بدنبال ظهور وقايع و نشانه هايي به پا مي خيزد. وي براي اين مبارزه عظيم راهي سخت و سهمگين در پيش دارد و ياراني فداكار ، با ايمان وواجد همه خصلت هاي لازم يك مجاهد راستين مي خواهد. وقتي امام ظهور مي كند شيعيان واقعي از همه شهر ها خود رابه او مي رسانند اما پيروزي به آساني محقق نمي شود .
وقتي بينش واقعي اسلام ترويج شد و حاكميت طاغوت ها و گمراهي هاي دين فروشان در هم شكست ، محيط براي رشد فكري ، عقلي وعلمي مساعد مي شود، دانش د ررشته هاي مختلف رشد كرده و حضرت مهدي (عج) عدالت را در همه جا مي گستراند، ثروت را مساوي تقسيم مي كند، زمين آباد مي شود ، مردم به همه تجهيزات و وسايل دست پيدا مي كنند و رفته رفته، ثروت چنان زياد مي شود كه هيچ نيازمند و بيچاره اي وجود نخواهد داشت ، امنيت همه جا را مي گيرد و محيطي امن همراه با آرامش بوجود مي آيد ، مهرباني ، حق پرستي ، محبت ، برادري و برابري در ميان انسانها رواج خواهد يافت و تبعيض وزور از بين مي رود .
در چنين شرايطي ، اسلام حقيقي در تمامي ابعاد، در سرتاسر عالم استقرار مي يابد ، انسانيت شكوفا مي شود و ارزشهاي اصيل الهي حاكم مي شود ، اين دوران ، دوران بلوغ فكري ، معنوي واجتماعي انسان است .
نظر شما