پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۲۱ اسفند ۱۳۸۴، ۱۵:۰۴

هسته هاي دگرديسي نظامهاي اجتماعي (2)

طبيعت؛ سامانه نخست تحولات بشري

طبيعت؛ سامانه نخست تحولات بشري

خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه : جوامعي كه از لحاظ مادي و معنوي توان درك محيط پيرامون خود را داشته باشند ، موفقتر و پيشرفته تر از ساير جوامع خواهند بود. در اين مقال نظريات پاره اي از انديشمندان اجتماعي با اين محور مورد بررسي قرار مي گيرد.

به گزارش خبرگزاري "مهر"، از زمان پيدايش عصر تاريخ كه به سي تا چهل هزار سال قبل بر مي گردد ، در دگرگوني نظامات اجتماعي همواره نقش چهار نيرو بوضوح قابل مشاهده است . بافت دو قسم از اين نيروها ارگانيستي بوده يعني با تكامل گيتي و در بخش زميني آن به وجود آمده‌اند و دو نيروي ديگر نيز مصنوع دو نيروي ارگانيسمي اول و منتج‌شده از تعامل و تقابل دو نيروي نخستين هستند  كه در اثر دارا بودن خاصيت تكامل‌گرايي و دگرگون‌سازي جزو نيروهاي اصلي محسوب مي‌شوند .

هر يك از اين نيروها با زيرساختهاي خود به تنهايي يا پس از تعامل و تقابل با نيروهاي ديگر بـرش زمــاني سير حـركت تاريخي جوامع و تفاوتهاي موجود در آن را حادث شدند . شناخت اين نيروها به عنوان هسته‌هاي اصلي تحولات و اينكه چرا اين چهار عامل به عنوان مفروض محسوب شده‌اند از اهم مسائلي است كه در اينجا با نگرشي پيكره‌گرايانه ( در اين نوع نقد ساختاري بيشتر به شناسايي پيكره هاي دلالتگر پرداخته مي شود كه در پيدايش كل اثر نقش آفرينشي دارد ) مورد بحث قرار مي‌گيرد . 

نخستين عامل كه سرچشمه و بنيان بافت كل جوامع است به طبيعت منتهي مي گردد . تعريف « طبيعت عبارتست از تظاهرات گوناگون ماده در حركت » يكي از خلاصه‌ترين و با مفهومترين تعاريفي است كه مي توان ارائه نمود . قرار گرفتن طبيعت در سامانه اصلي تحولات بشري از آن جهت است كه جامعه و حيات اجتماعي ، بيرون از چارچوب محيط جغرافيايي و بيرون از طبيعت و بدون استفاده از منابع و ثروتهاي طبيعي نمي‌تواند ، وجود داشته باشد . كار و توليد انسانها و غلبه بر طبيعت و بهره‌برداري از ثروتهاي طبيعي و تأثيري كه انسانها با كار و تلاش خلاق خود روي طبيعت و تحولات جوامع مي‌نمايد ، عامل بسيار مهمي است كه تحرك و نيروزايي اجتماعات بدان وابسته‌اند .

در جامعه‌هاي ابتدايي روزگاران باستان ، در دوره‌هاي تاريك ما قبل تاريخ و تاريخ كه انسانها از لحاظ فكر و فرهنگ تكامل مهمي به خود نديده بودند ، كار و ابزار ابتدايي انسانها نمي‌توانست در پيروزي انسان بر طبيعت نقشي مهم ايفا نمايند.جامعه‌هاي كوچك ابتدايي دستخوش حوادث طبيعي و مقهور طبيعت لجام‌گسيخته در محيطهاي زيستي خود بودند و اين وضع به اندازه‌اي سنگين و ديرپا بود كه حتي پس از سپري‌شدن روزگاران بس دراز و دوره‌ها و مراحل طولاني تكامل انساني ، تازه نخستين تمدنهاي باستاني جز در نقاطي از كره زمين كه اوضاع و شرايط مساعد طبيعي داشتند يعني جز در حوزه‌هاي رودخانه‌هاي پرآب و آب و هواهاي مساعد و نوع خاكهاي مناسب و مرغوب ، نتوانستند شكل يابند .

 

به عنوان مثال از چنين وابستگي خاضعانه انسان به طبيعت در زمانهاي قديم و در دوره‌هايي كه فعاليت و كار رشد نايافته مغز و بازوي انسانها نمي‌توانستند اراده جامعه را بر طبيعت ديكته كنند و انسانها ناگزير از راه فرمانبرداري از طبيعت در انديشه فرمانروايي بر آن بودند و نخستين تمدنهاي خود را بدستياري طبيعت مساعد بنيان مي‌گذاشتند .تمدنهاي بابلي (در بين‌النهرين) مصري (در كنار رود نيل) ايراني (در كنار رود كارون) هندي (در كنار سند و گنگ) چيني (در كنار هوانگهو و يانگ تسه) نمونه‌هاي موردي از مساعدت طبيعت در تبلور تمدنها هستند .انگيزه دستيابي به همين سخاوت طبيعت ، اين حوزه‌هاي تمدني را به سوي يك سري مناقشات درون منطقه‌اي ، ميان منطقه‌اي و فرا منطقه‌اي هم‌عرض با سير طولي زمان درگير ساخت .

 

نتيجه چنين تفكري بروز صورتهاي سه‌گانه مناقشات در حوزه‌‌هاي تمدني بود. وقوع تطوري مناقشات ، رشد و پويندگي اقتصادي حوزه‌هاي تمدني درگير در بحران را نسبت به حوزه‌هايي كه از كانون بحران به لحاظ فاصله مسافتي و يا ضعف منابع دور بودند در مرتبه پايين‌تري از توسعه ساختاري قرار داد .

 

به گزارش "مهر"، توليد از آن جهت شاخص وحدت قرار مي‌گيرد كه عامل تعيين كننده تمامي مراحل تكامل اجتماعي بوده و شالوده ديگر جنبه‌هاي حيات اجتماعي بويژه جنبه‌هايي را كه با فعاليت ذهني در ارتباط هستند تشكيل مي‌دهد . توليد مادي به اين علت نقش تعيين‌كننده در جامعه انسان دارد كه پيش از هر چيز سرچشمه حيات جامعه است .انسان براي اينكه زنده بماند بايد به توليد كالاهاي مادي خوراك ، پوشاك و مسكن بپردازد. تغييرات عمده اجتماعي ، نخست در توليد مادي به وجود مي‌آيد و سپس در حيات معنوي جـامعه منعكس مي‌گردند .عقايد و نهادهاي اجتماعي منعكس كننده ماهيت توليد مادي و روابط اقتصادي ناشي از آن در بين مردم است.

 

همچنين صرفنظر از ماهيت همه توليدات كه به طبيعت وابسته‌اند، تركيب توليدات نيز بر اساس پتانسيلهاي موجود در عوامل طبيعي توليد يعني زمين شكل مي‌گيرد و ساير عوامل توليد ، قدرت مانوردهي خود را بر اساس برآوردهاي صورت گرفته از پتانسيل موجود در طبيعت تنظيم مي‌كنند .با اين تفاسير هر جامعه‌اي كه به يك درك عملي از رابطه بين طبيعت و جامعه دست يافت ، سعي‌كرد به واسطه اين نقطه مشترك نهايت استفاده را از طبيعت در جهت تكامل و پيشرفت خود به عمل آورد و بر اساس همين تفكر به كشف و استفاده از قوانين طبيعي پرداخت.انسانها بسياري از نيروهاي طبيعت من جمله انرژي حرارتي ، الكتريسيته ، واكنش‌هاي شيميايي و بهره‌برداري از انرژي هسته اتم را به خدمت گرفته‌اند. اين نيروها تماماً قدرتي بيكران دارند ولي همگي هداياي طبيعت به انسانند .

 

انسان با كشف اين نيروها ، قوانين‌شان را شناخت و توانست از آنها در جريان توليد استفاده كند.اگر اطلاعات بشر درباره قوانين و ويژگيهاي طبيعت با واقعيت وفق نمي‌داد ، توليد مادي نمي‌توانست به حيات خود ادامه دهد و تكامل يابد.حقايق ، خواص و قوانين طبيعت كه مردم توانسته‌اند كشف كنند محركي نيرومند براي تكامل و پيشرفت هر چه بيشتر توليد مادي به شمارمي‌روند . بنابراين جامعه در جريان رابطه پوياي خود با طبيعت ، ضمن اينكه آن را دگرگون كرده با نيازهاي خود موافق مي‌گرداند ، قوانين عيني طبيعت را ناديده نمي‌گيرد بلكه آنها را نقطه حركت خود قرار مي‌دهد .

 

به گزارش "مهر"، بدين ترتيب طبيعت با ارائه فرمولهاي پيشرفت به مثابه حوضچه‌اي دريايي گرديد كه با ارائه ارزشهاي خود به منبع تامين نيازهاي جوامع تبديل شد و اين امتياز را مخصوص جوامعي نمود كه به لحاظ توانايي و يا عقيدتي توان درك محيط پيراموني خود را داشتند . هر جامعه‌اي كه رابطه‌اي پويا با طبيعت برقرار كرد و قوانين عيني طبيعت را ناديده نگرفت و با كشف قوانين حاكم بر طبيعت آنرا در توليد بكار بست ، ضريب توان اقتصادي خود نسبت به ساير جوامع كه با اين مسير بيگانه بودند افزايش داد . بر پايه اين مبنا طبيعت عاملي متغير در شكل‌گيري نوع تركيب اقتصادي جوامع گرديد .

کد خبر 301132

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha