به گزارش خبرگزاری مهر، روز گذشته خبری در «روزنامه پاکستان» منتشر شد، مبنی براین که «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه پیشین آمریکا طی ایمیلی به مدیر اجرایی پروژه خط لوله گاز تاپی از ادامه تلاش های آمریکا برای عملی شدن این برنامه اطمینان داده بود.
این ایمیل که در تاریخ ۱۲ مارس ۲۰۱۴ ارسال شده است حاکی از تلاش های یک ونیم ساله سیاستگذران آمریکا برای امضای قرارداد این پروژه است.
در این راستا «ادوارد دنیل استن» مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا از طریق سفر به «کابل»، «دهلی نو» و «اسلام آباد» و از طریق دیپلماسی شاتل به این قرارداد شکل عملی بخشید.
در واقع پروژه تاپی(افغانستان، ترکمنستان، پاکستان هند) از پشتیبانی گسترده ایالات متحده آمریکا به عنوان بخشی از راهبرد «جاده ابریشم جدید» برای توسعه افغانستان از طریق ارتباطات زیر ساختی منطقه ای برای جایگزینی خط لو له گاز ایران و پاکستان برخوردار است و در این راستا فشارهایی نیز به پاکستان وارد شده است.
هر چند آمریکا و کشورهای دیگری از خط لوله تاپی حمایت کرده اند، اما با توجه به چالشهایی در روابط پاکستان-هند و افغانستان-پاکستان کشورها نگران سوء استفاده بازیگران رقیب از این خط لوله و امتیاز گیری در مسائلی چون خط دیورند هستند. در کنار این، چین علاقمند است تا بهعنوان اصلیترین واردکننده گاز ترکمنستان باقی بماند و علاقمند تقویت نفوذ آمریکا در افغانستان و پاکستان و نقش بندر «گوادر» در پروژه تاپی نیست.
کشورهای اروپایی هم چندان علاقه ای به این خط لوله ندارند و خواهان اجرایی شدن خط «ترانس کاسپین» هستند. همچنین روسیه به دلیل عدم تمایل به ایجاد مسیرهای گاز ترکمنی به جنوب خواستار افزایش نقش ترکمنستان و افزایش مسیر های صادراتی ترکمستان نیست. ایران نیز هر چند تاپی را رقیبی برای خط لوله صلح می داند و از رویکرد حذفی امریکا در این پروژه ناخرسند است اما با توجه به پیوندهای گوناگون با افغانستان مخالفتی با آن ندارد.
آنچه مشخص است هر چند خطوط لوله انرژی یکی از مهمترین عوامل پیوند دهنده جغرافیایی و آمیختگی سیاسی و امنیت کشورها و از عوامل تاثیرگذار در امنیت دست جمعی و هم گرایی است، اما تاپی همچنان با چالشهایی روبرو است. در این بین آینده این خط لوله به گذار حامیان و چهار کشور دخیل در رفع چالش ها مرتبط است.
در این بین باید گفت آمریکا در حالی که یکی از حامیان عمده این طرح به شمار می رود، تمایل زیادی به سرمایه گذاری در آن ندارد و حمایت علنی از ساخت این خط لوله، به معنای تلاشهای عملی کاخ سفید و شرکتهای انرژی آمریکا و غرب نیست.
در این بین با توجه به متغیرهای دخیل باید گفت در وضعیت و شرایط کنونی منطقه و کاهش تنش بین ایران و آمریکا اگر سیاست «همه چیز در منطقه بدون ایران» و فشار بر پاکستان برای کنار گذاشتن خط لوله کاهش یابد، تمایل پاکستان به عملی شدن تاپی کمتر می گردد.
در مجموع با توجه به بحث اخیر انتقال گاز ایران به افغانستان اگر این طرح مد نظر باشد و آمریکایی ها نیز از حضور و مشارکت ایران در تاپی ممانعت نکنند می توان منتظر حضور بیشتر حامیان و بازیگران در حمایت از تاپی و عملی شدن آن بود.
نظر شما