وي در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، ضمن بيان اين مطلب افزود : اگر يك سنت بتواند علاوه بر شرايط آسايش و آرامش جامعه، در موقعيت هاي سخت و دشوار نيز پاسخگوي نيازهاي مردم باشد، به طور قطع تداوم خواهد داشت و به حيات خود ادامه مي دهد.
ابراهيم خدايار ، لغت ها و واژه هاي يك سرزمين را نيز جزئي از فرهنگ و سنت آن قوم برشمرد و اضافه كرد : اگر زبان نتواند به احتياجات مردم پاسخ دهد ، به تدريج لغات و الفاظ و زبان نيز به بوته فراموشي سپرده مي شود.
نويسنده كتاب " از سمرقند چو قند " تصريح كرد : لغت ها نيز فهرستي از سنت ها هستند و وقتي سنن از بين رفت ، لغات هم از ميان برداشته مي شود. به عنوان مثال، لغاتي مثل چاپار، زين دوز و نظاير آن، كه ارتباط مستقيم با نياز، شغل و مايحتاج عمومي مردم داشته است ، با پيشرفت زمانه و رفع احتياجات مردم به آنها ، كم كم از حوزه زبان و فرهنگ نيز خارج مي شوند .
خدايار اضافه كرد : نوروز هم بدون ترديد در پاسخ به يك نياز مادي و معنوي بوده است. در گذشته، كه وسايل گرمايشي و امكانات رفاهي براي گذران آسوده زمستان فراهم نبوده و محصول و زمين و زندگي همگان ، وابسته به گرما بوده ، برآمدن خورشيد و بهار طبيعت، مساوي با رفع احتياجات و مشكلات به شمار مي آمده است. اين گونه است كه با آمدن بهار، حيات مجدد و برآورده شدن نيازهاي مادي معنا پيدا مي كند.
وي آميزش مفهوم نوروز را با نمادها و نشانه هاي ديني ، يكي از عوامل حضور ماندگار آن در باورهاي مردم دانست و عنوان كرد : از سوي ديگر، نوروز با نيازهاي مذهبي ما نيز تلفيق شده است .همانطور كه يك اعتقاد در خصوص چهارشنبه سوري، آن را مرتبط با قيام مختار و آتش افروختن ياران مختار براي گرد آمدن و يورش به دشمن مي دانست ، يك اعتقاد نيز وجود داشت كه نوروز را به روز ولايت حضرت اميرالمونين(ع) منتسب مي كرد .
اين پژوهشگر زبان فارسي در پايان به مهر ، تاكيد كرد : نوروز چه در چارچوب اعتقادات مذهبي و چه در كالبد باورهاي ايراني و مرتبط با ريشه هاي مادي و معنوي مردم، برآمده از نياز انسان و مصداق رفع احتياجات است و هر چه اين حس نياز و وابستگي كاهش يابد ، نوروز نيز كمرنگ تر و بي مفهموم تر جلوه مي كند.
نظر شما