پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۲۲ اسفند ۱۳۸۴، ۱۲:۱۷

ماهيت جديد نظام بين الملل (12)

بحران معنا در نظام بين الملل

بحران معنا در نظام بين الملل

خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه : بحران معنا در روابط بين الملل رابطه اي تنگاتنگ با بحث رقيب و دشمن سياسي دارد. در اين مقال سعي مي شود بحث معنا از اين منظر مورد توجه قرار گيرد.

به گزارش خبرگزاري "مهر"، وجود رابطه دشمني و خصومت ريشه اي بس طولاني در تاريخ انسانها دارد. معروفترين نوع دشمني در تاريخ به رابطه ايرانيان با يونانيها و روميها و بربرها بر مي گردد. در دورانهاي بعدي، جنگهاي صليبي يكي از خشن ترين نمادهاي دشمني در تاريخ بشريت است گرچه حمله مغولان به ايران و بعد اروپا، ترس عظيم و دشمني بسياري به تاريخ تزريق كرد.

سؤال اساسي در اين حوزه اين است كه چرا در حيات بشر دشمني و جنگ هميشه وجود داشته است؟

چرا بعضي جوامع معناي و هويت خويش را در وجود دشمن يافته اند؟ آيا به واقع تضاد منافع و كمبود منابع عامل دشمني است يا اينكه وجود دشمن و حتي در صورت نبود، به وجود آوردن آن، نياز وضرورتي حياتي براي جوامع است. ما اگر بخواهيم از اين وادي به بررسي مفهوم دشمني بپردازيم بايد بگوييم كه از لحاظ مفهومي، اين دشمن است كه به جوامع معنا مي دهد و در صورت نبود دشمن خيلي از جوامع دچار بحران معنا مي شوند.

دشمنان در انتهاي طيف روابط ملتها قرار دارند. دشمن با كاربرد خشونت و فضاي خصومت سروكار دارد. دشمني در تعريف انسانها و جوامع بر اساس مفهوم دگر معنا پيدا مي كند. ملتها هميشه در تعريف از خويشتن جنبه هاي منفي وجود خويش را در دشمن مي يابند. يعني اينكه جوامع در تعريف و معنا يابي خويش، ويژگيهاي منفي اي مانند ترس، خشونت، شهوت و دروغ را به دشمن نسبت مي دهند وخود را از اين خصوصيات مبري مي دانند. آنچه در اينجا مطرح است باز نمايي هايي از دشمن است كه آدمي حالت خويش را بر اساس آن تعريف مي كند.

در تعريف رايج از دشمني در روابط بين الملل معمولاً براي تعريف و توصيف هر نوع مخالفت و خصومت خشن از واژه دشمني استفاده مي شود. اما بايد گفت تصور دشمن براي خيلي از جوامع معنايي فراتر از اين دارد. بدين مضمون كه بعضي جوامع درحالتي كه دشمني نداشته باشند دچار بحران معنا مي شوند. اين بحران به دليل پايداري مفهوم دشمني در تعريف سياستها و اهداف اين كشورها است  به عنوان مثال براي روميها وجود دشمن از هر نوع آن ضرورتي سازنده و قوام بخش بود. قدمت و عظمت امپراتوري در اين بود كه هميشه دشمني چه از نوع بربر و چه از نوع ديگر آن وجود مي داشت  و در صورت نبود دشمن امپراتوري روم دچار گسيختگي مي شد.

به گزارش "مهر"، زماني كه دشمني به عاملي قوام بخش براي جوامع تبديل مي شود دشمنان واقعي و واهي به وجود مي آيند. به عنوان مثال اختلاف بين ايران و يونان يك دشمني پايدار در تاريخ اما واقعي بود. اما تصور وجود دشمن ميان كره شمالي و جنوبي بيشتري امري واهي و غير مصنوعي است يعني اينكه از تضاد واقعي اين دو كشور ريشه نمي گيرد.

در نظام بين المللي دشمني بين شوروي و آمريكا (غرب)، يك دشمن واقعي، نمادين و نظري بين دو انديشه است به طوري كه جمع انديشه هاي غربي و شرقي محال به نظر مي رسد. گرچه در حالتي از حيات جداگانه خطري براي همديگر نداشته اما زماني كه هر دو داراي ادعاي بهترين نظريه حكومت بودند و در مفاهيم و بنيادهايي مانند دولت، مالكيت و طبقه اجتماعي اختلاف داشتند بودن حالت دشمني بين اين دو و حتي در حالتي كنترل شده  ايجاد بحران معنا مي كرد. يعني اينكه آمريكا مانند گذشته نمي توانست اقدامات و سياستهاي خويش را با توجه به حضور دشمن توجيه كند. به عنوان مثال حضور آمريكا در خيلي از مناطق جهان از جمله خليج فارس توجيه قابل قبولي نداشت. فقدان  وجود دشمن شرايطي براي غرب به وجود آورد كه به دنبال آن باشد تا دشمني براي خود بتراشد. در ابتدا اختلاف بين تمدن اسلام وغرب به طور خيلي وسيع تبليغ شد. اين امر باعث شد كه آمريكا در تصوري واهي به دشمن تراسي غير واقعي بپردازد. اما حادثه 11 سپتامبر زمينه و فرصتي به وجود آورد كه امريكا يك دشمن جديد اما مبهم داشته باشد. تروريسم با اينكه تهديدي براي غرب و به ويژه آمريكا است  اما بهترين دشمن نيز براي معنايابي و هويت سازي غرب نيز هست. تروريسم وسيعترين زمينه اقدام را به آمريكا براي وارد شدن به هر كشوري مي دهد، با بزرگ كردن خطر تروريسم نه تنها به عنوان دشمن آمريكا بلكه به عنوان خطري براي بشريت، امريكا تمام سياست و اهداف تهاجمي و گسترش طلبانه خود را توجيه مي كند.

پديده تروريسم وپروراندن آن به عنوان يك دشمن جدي از سوي آمريكا، نشان مي دهد كه چگونه دشمن عامل معنا و هويت بعضي از دولتها و ملتها است.  اگر برخي دولتها دشمني نداشته باشند حتي در حفظ قدرت دفاعي خويش دچار مشكل مي شوند. اين امر بخوبي در توجيه افزايش هزينه هاي نظامي آمريكا و گسترش اين گونه مفهوم از دشمن در جهان باعث گريده حالتي از جنگ غير سازماندهي شده پايدار در جهان به وجود بيايد.

کد خبر 302531

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha