به گزارش خبرنگار مهر، موسسه انتشارات روایت فتح دو اثر تازه از خود را شامل کتاب ۲۹ از مجموعه یادگاران و کتاب «دوره درهای بسته» را منتشر کرد.
کتاب یادگاران در مجلد ۲۹ خود به زندگی سردار شهید مجید پازوکی فرمانده گروه تفحص لشگر ۲۷ محمد رسول الله پرداخت است. در این کتاب افروز مهدیان به عنوان خاطره نویس با زبان سوم شخص به سراغ بیان فرازهایی از زندگی این شهید از کودکی تا شهادت پرداخته است.
ویژگی اصلی این کتاب حضور متنهای بسیار کوتاه درباره بخشهای زندگی این شهید است که در قالب ۱۰۰ فراز عنوان شده است.
یادگاران عنوان کتابهایی است که بنا دارد تصویرهایی از سالهای جنگ را در الب خاطرههای بازنویسی شده، برای آنها که نتوانستهاند آن سالها را ببینند، نشان دهد. به گفته ناشر این کتاب راهی است که سرمزین بکر تاریخ و ادبیات را به یکدیگر پیوند میدهد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
۹۸: همیشه یک کتانی ساده پایش بود. یک کتابی خاکیرنک با راهراههای قرمز. از روز خواستاگاری تا شب عروسی. همهجا. جنازهاش را که آوردند باز همان کتانی پایش بود. فقطسرختر شده بود و خاکی تر
۱۰۰: نام: عبدالحسین. شهرت: خادم الحسین. فرزند: روحالله. سال تولد: ۵۷. خودش توی وصیتنامهاش این مدلی خودش را معرفی کرده بود.
این کتاب با قیمت ۵۵۰۰ تومان منتشر شده است.
همچنین کتاب دوره درهای بسته روایتی از خاطرات غلامعباس محمد حسنی از دوران اسارت در عراق به کوشش سید حسین یحیوی.
این کتاب سعی دارد اسارت را از زبان یک رزمنده در معرض آن با تصاویر و روایتهای گوناگون بازگو کند. هر چند که متن کار شکلی روایی دارد اما نویسنده عنوان داشته که به هیچ روی قصد نداشته که رخدادهایی خیالی در متن خلق کند.
راوی این کتاب از دوم فروردین ۶۱ تا ۲۷ مرداد ۶۹ را در اسارت سپری کرده است و در این کتاب از زبان او و در قالب روایتهایی بسیار کوتاه حرفهایی جالب از اسارت در زندانهای عراق بیان شده است
در بخشی از کتاب میخوانیم: برای عراقیها شرط گذاشتیم که اگر دوربین فیلمبرداری نباشد، میرویم زیارت. قبول کردند. گفتند دستور صدام حسین است. هرطور شده باید اجرا شود. چهار گروه چهارصد نفری شدیم. هر گروه را یک روز میبردند. گفتند غذایتان را هم باید با خوتان بیاورید. از شب قبل سیبزمینی آب پز کردیم و سهمیه هر کس را دادیم دستش. گروه اول که برگشتند گفتند خوب بود. کاری به کارمان نداشتند. اسرا از اتوبوس که پیاده شده بودند خوشدان سینه خیز و گریه کنان تا حرم رفته بودند. زیارت کرده بودند و برگشته بودند. روز دوم و سوم راه و چاه را یاد گرفتیم. بچه ها روی کاغذهای کوچک شعار «لبیک یا امام الخمینی» نوشتند و اطراف حرم بدون آنکه عراقیها بفهمند پخش کرده بودند. سینه زنی کرده بودند و شعار داده بودند. «ابوالفضل علمدار/خمینی را نگه دار» میگفتند مردم عراقی اطراف حرم، مار ا که میدیدند، گریه میکردند.
این کتاب با قیمت ۵۵۰۰ تومان منتشر شده است.
نظر شما