به گزارش خبرگزاري "مهر"، مجوس كلمه اي معرب از مكوسيا (MAGUCIA ) به زبان پهلوي است و در زبان اوستايي مغاو ( MAGHU ) گفته مي شود كه از ماده مغان در فارسي جديد مشتق شده است.
مغان يا مجوس در اصل قبيله اي ميديه بودند كه امتياز رياست معنوي اديان را زماني كه دين زرتشتي برديگر اديان سبقت گرفت، به عهده داشتند . زرتشت دين رسمي درعهد ساساني بود. مغان قبيله اي بودند كه وقت خود را صرف خدمت به الهه مي كردند.
ايرانيان به عنوان ملتي آريايي قبل از ظهور زرتشت به عبادت پديده هاي طبيعي مشغول بودند و از مهمترين الهه هاي آنها ميترا الهه خورشيد و آناهيتا الهه دشت و زمين بود.
در نيمه قرن هفتم در شمال غربي ايران زرتشت ظهور پيدا كرد و دعوتش را از سواحل اروميه آغاز كرد و سپس به باختر در شرق ايران منتقل شد.
زرتشت با كتاب جديدي به نام "اوستا" آمد. اما قسمت زيادي از اين كتاب با ارزش زمان حمله اسكندر به ايران از بين رفت. در دوره اشكاني پادشاهان تلاش كردند تا آنچه را كه از كتاب مقدس باقي مانده بود جمع آوري كنند . اين اقدام تا زمان اردشير اول پادشاه ساساني ادامه داشت و آن را در 21 جلد يا نسخه جمع آوري كردند . اما بار ديگر اين كتاب از بين رفت و چيزي جز 5 كتاب يا جزء از آن باقي نماند. چون يسنا، ندياد، يستريد، يشتها، خرده اوستا.
دين زرتشت
اين دين براساس دو اصل چون نور و ظلمت پايه گذاري شده است، زيرا اين دو اصل از ابتدا با يكديگر در تعارض و نزاع بودند . چون سپاه نور يا خير در مقابل سپاه ظلمت و شر. در رأس سپاهيان خير اهورامزدا بود و سپاه شر را اهريمن هدايت مي كرد. از مسائل مهم در عقايد زرتشت مسئله آتش بود كه از نشانه هاي الهه خورشيد به شمار مي رفت و آتش هم نشانه اشراق و نور بود و از آن به عنوان مظهر پاكي و غير قابل فساد بهره مي برند. ايرانيان به آتش و خورشيد كه نشانه الهه اهورامزدا بود، توجه كردند.
با توجه به اهميت آتش نزد زرتشت ايرانيان در عهد اسلامي آتشكده هايي برپا كردند، آتش به عنوان قبله آنها بود و با توجه به اهميت عبادت نزد زرتشتيها آنها آتش را پرستيدند و آتشكده هاي بي شماري راه اندازي كردند. اما پس از مدتي شرايط سياسي ملتها زمينه اي شد تا آنها به گذشته شان افتخاركنند و ايرانيان به آتش و برتري آن بر خاك ببالند . فردوسي صاحب شاهنامه آتش را به دليل اينكه مظهر نور الهي است آن را قبله ايرانيان عنوان مي كند و كعبه را قبله عربها. زرتشتيان در سه موقع و حالات مختلف به عبادت خورشيد مي پرداختند؛ طلوع خورشيد، وسط روز و غروب خورشيد. .
اين نشان مي دهد كه زندگي اجتماعي ايرانيان قديم از دين تأثير بسياري گرفته است و دين پديده اي بسيار بزرگ در زندگي آنها به شمار مي رفت.
عيد نوروز
نيروز معرب كلمه نوروز است كه در در دو زبان فارسي و كردي يعني روز جديد كه در نزد فارسها ( ايرانيان) دو ايام بوده است؛ نوروز عام و نوروز خاص . نوروز عام روزي است كه اهورا مزدا الهه پاكي در 21 مارس سال ميلادي بر آن نام نهاده است و خورشيد در اين روز در نقطه بالاي برج حمل است كه بهار فرا مي رسد. گفته مي شود كه خداوند عالم جهان را در اين روز خلق كرد و همچنين حضرت آدم (ع) را در اين روز خلقت نمود .از اين رو به آن نوروز مي گويند.
بر اساس اسطوره هاي قديمي برخي مي گويند كه جمشيد اولين پادشاه ايراني در ابتدا نامش "جم" بوده است كه درعربي به آن "منوشلح " گفته مي شد. هنگامي كه وي به آذربايجان رسيد، دستور داد كه عرشي مرصع بر مكاني بلند و در مقابل طلوع خورشيد برپا كنند و تاجي مرصع نيز بر سرش نهاد و بر تخت خود نشست تا اينكه خورشيد طلوع كرد و شعاع خورشيد بر تاج و تخت او تابيد و از تابش آن برقي بسيار زيبا درخشيد كه مردم از آن به عنوان روز جديد تفسير كردند. از اين رو لفظ شعاع كه در زبان پهلوي " شيد" است به نام "جم" اضافه كردند و اسم او را "جمشيد" ناميدند و جشني شكوهمند برپا كردند و آن روز را عيد ناميدند.
اما نوروز خاص روزي بود كه روز سلامت و عافيت ناميده شد؛ آن روز ششم از فروردين ماه است كه پادشاه جمشيد در اين روز بر عرش و تخت پادشاهي خود نشست و از رعيتهاي خود خواست كه جمع شوند و مراسم پاك و با شكوهي را برپا كنند . جمشيد به آنها گفت: خداوند تبارك و تعالي شما را خلق كرده است، بنابراين شايسته است كه جسم و جان خود را با آبهاي پاك بشوييد و بر نعمت خداوند شكر گزاري كنيد. آنها اين كار را هر سال در چنين روزي انجام دادند. از اين رو نوروز خاص ناميده شد. گفته مي شود كه اكاسره پادشاه دولت ساساني در اين روز نيازهاي مردم را مي پرسيد، زندانيان را از زندان آزاد مي كرد، مجرمان را مي بخشيد تا در اين ايام در راحتي و سرور زندگي كنند. اين درحالي بود كه بعدها از نوروز عام تا نوروز خاص شش روز اول هر سال را جشن برپا مي كردند.
نوروز پس از اسلام
اولين كسي كه در اسلام مراسم نوروزي را به جا آورد و هديه داد، حجاج بن يوسف ثقفي والي امويان در عراق و مشرق زمين بود، ولي خليفه اموي عمر بن عبدالعزيز آنرا ابطال كرد . اما بار دوم رسم نوروز در عصر عباسيان پا گرفت. زيرا اغلب وزيران عباسي از ايرانيان و فارسها بودند و دوباره نوروز احياء شد.
سنت ايرانيان از اولين روز بهار شروع مي شد كه به آن نوروز جلالي هم مي گفتند؛ زيرا تاريخ آن به حكومت سلجوقيان ملكشاه بن آلب ارسلان برمي گردد كه وي در سال 463 هجري موافق با 1074 ميلادي گردهمايي را براي ستاره شناسان ترتيب داد تا تاريخ ايرانيان قديمي را بررسي كنند و عمر بن ابراهيم خيام رياضيدان مشهور سال خورشيدي را توصيه كرد.
به گزارش "مهر"، بر اين اساس اولين روز سال جديد ( نوروز) را كه دهم ماه رمضان سال 471 موافق با 15 مارس 1079 ميلادي بود، به شمار آوردند.
يكي از علماي اروپايي به نام ادلر( ADLER) با اشاره به سعدي شاعر مشهور ايراني مي آورد، در كتاب گلستان، سعدي دومين ماه فارسي از سال جلالي را كه بهترين فصل سال است مدح مي كند.
زرتشتيان مقيم هند عيد نوروز را اينك پتيتي( PATETI ) كه از كلمه اوستايي گرفته شده و به معني روز توبه است، جشن مي گيرند. در اين روز آنها نماز مي خوانند تا اهورامزدا ببخشدشان، در اين روز زرتشتيان صبح زود خود را مي شويند، لباسهاي نو مي پوشند، از اهورامزدا التماس رحمت و بخشايش مي كنند، سپس به آتشكده مي روند، دعا و نماز مي خوانند تا حب اهورا مزدا را به دست آورند، صدقه مي دهند، به نيازمندان كمك مي كنند و بقيه روز را با خانواده خود با شادي و خوشحالي سپري مي كنند و در اين روز زرتشتيان سال جديد را به يكديگر تبريك و تهنيت مي گويند.
در زمان عباسيان ايرانيها با تأثير گرفتن از فرهنگ تا امروز اين رسومات را ادامه مي دهند، تا جائيكه در زمان محمد رضا پهلوي در سالهاي 1941 تا 1979 تعطيلات يك هفته اي، به دو هفته تعطيلي براي مدارس و دانشگاهها تبديل شد. اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي اين تعطيلات رنگ و لعاب اسلامي به خود گرفت.
اين وضعيت بر كردستان عراق هم تأثير گذاشت و آنها تنها در 21 مارس تعطيلي نوروز اعلام كردند . اما امروزه سه روز تعطيلي در دو حكومت منطقه كردستان در اربيل و سليمانيه ايجاد شده است. اما جشن نوروز از بزرگترين تعطيلات ايرانيان به شمار مي رود.
نظر شما