علي موسوي گرمارودي شاعر و منتقد ادبي كشورمان كه در حال حاضر مشغول ترجمه قرآن كريم به زبان فارسي است در گفت وگو با خبرنگار فرهنگي "مهر " با بيان اين مطلب گفت : ترجمه قرآن كريم را از مهرماه 1378 آغاز كردم ، اصل ترجمه حدود 2 سال به طول انجاميد ونزديك به يك سال و نيم هم مشغول ويرايش هستم كه البته هنوز هم تمام نشده و فكر مي كنم تادو ماه ديگر به طول بينجامد و تا پايان سال اين ترجمه منتشر شود ، چون قسمت اعظم كار همين ويرايشهاي نهايي است كه بايد با دقت و وسواس انجام شود .
وي در ادامه افزود : البته قبل از ويرايش نهايي بنده ، استادان بهاءالدين خرمشاهي و صدر الحفاظ نيز اين ترجمه را ويرايش كرده اند ، ولي ويرايش من كه از ابتداي ترجمه آغاز شده همچنان ادامه دارد ، در اين ويرايش يك بار ترجمه را با آيات مقابله كردم ، مرحله بعد هماهنگ كردن عبارتهاي تكراري بود چون در قرآن يك عبارت ممكن است بارها و بارها تكرار شود لذا در ترجمه نيز بايد تمام اين عبارات به يك معني تعبير شود و اين بسيار مشكل است ، در هر حال 4 بار ترجمه خود را از اول تا به آخر از جهات مختلف سنجيدم و در حال حاضر نيز مشغول فارسي تر كردن و روان تر كردن عبارات هستم.
وي در ادامه اشاره كرد : البته منظورم از فارسي تر كردن عبارات اين نيست كه تمام كلمات كسروي وار فارسي شوند ، چراكه به نظر من اين كار نه مفيد است ، نه لازم است و نه صحيح ، زيرا در قرآن كلماتي هست كه صد درصد بار معنايي و فرهنگي خاص خود را دارند ، مانند : زكات ، لوح محفوظ ، حلال و يا حرام كه اگر بخواهيد آنها را نيز فارسي كنيد بار معنايي شان را از بين برده ايد و حتي بعضي كلمات هستند كه اگر ترجمه شوند معني فقهي آنها از بين مي رود ، اين كلمات را به هيچ وجه نمي توان فارسي كرد و اصلا درست نيست .
گرمارودي در اين مورد ياد آور شد : گذشته از آن ، برخي كلمات نيزهستند كه در فارسي جا افتاده اند و حتي اگر بخواهيم معني فارسي آن را به كار ببريم ، كسي با آنها آشنا نيست وبعضي از كلمات هم اصلا خوش آهنگ نيستند و همگي بهتر مي دانند از عربي آن استفاده كنند ، من در اينجا مثالي خارج از قرآن مي زنم ، شما كلمه عنصر را كه كلمه اي است عربي در نظر بگيريد ، معني فارسي اين كلمه آخشيج است اما با وجود اينكه اين كلمه فارسي است ولي هيچ كس از آن استفاده نمي كند وذوق سليم مي گويد در اينجا كلمه عنصر بهتر و آشناتر از كلمه آخشيج است ، يا كلماتي مانند : پرسه ( معبود ) ويا، خستو ( معترف ) اصلا براي مردم آشنا نيستند ، بنابراين هنر آن است كه از كلماتي كه به زبان معيار امروز نزديك است استفاده شود تا متن زيبا وغريب قرن 4 و 5 هجري قمري . هنر اين است كه با نثر معيار امروز ترجمه اي فصيح ، شيوا و روان ايجاد كنيم كه ديگران قبلا نكرده باشند ، البته عربي زده هم نبايد باشد و گرنه نقض غرض است .
اين شاعر كشورمان در مورد ديگر ويژگيهاي ترجمه قرآني كه در دست دارد گفت : من اعتقاد دارم كه ترجمه بايد مانند زيباي رويي وفادار باشد يعني درعين زيبايي و رواني، به متن نيز وفادار بماند و ويژگي ترجمه من تلاش براي تحقق چنين امري است ، ترجمه اي كه در نهايت دقت و همخواني با متن اصلي ، در نهات شيوايي ، رواني و زيبايي نيز باشد ، در واقع بايد تلفيقي از اين دو را ايجاد كنيم .
گرمارودي با اشاره به ترجمه " آيه 35 سوره مباركه نور" گفت : ترجمه من از اين آيه اين است كه ؛ " خداوند ، نور آسمان ها و زمين است ، مثل نوراو چون چراغداني است در آن چراغي ، وين چراغ در شيشه اي ، اين شيشه گويي ستاره اي درخشان است ؛ كه از درخت خجسته زيتون مي فروزد ؛ نه از خاور است و نه از باختر و نزديك است كه روغن آن هرچند كه آتشي بدان نرسيده ، برفروزد ، نوري است فرانوري ؛ خداوند هر كه را بخواهد به نور خويش رهنمون مي گردد و خداوند ، اين مثال ها را براي مردم مي آورد و خداوند به هر چيزي داناست ." در اين ترجمه سعي شده تا در عين حفظ ساختار فارسي ، عبارات نهايت همخواني معنايي با متن مقدس نيز داشته باشند ، در همان حال در تمام اين 8 سطر تنها سه كلمه : مثل ، نور و زيتون عربي است كه هر سه هم در زبان فارسي متداول است و وفاداري آن به متن نيز صدر صد است و در ترجمه ذره اي از متن تجاوز نشده است.
وي در جواب اين سوال كه " چگونه مي توان از ترجمه تجاوز كرد و به تفسير نزديك نشد" گفت : براي روان تر كردن ترجمه گاهي لازم است كه افزوده اي در سياق فارسي به متن اضافه شود به شرط اينكه تمام اين افزوده ها در پرانتز باشد و به گونه اي باشد كه اگر آن را ازترجمه حذف كنيم ، كوچكترين لطمه اي به تطبيق ترجمه با متن اصلي وارد نيايد ، اليته اين كار بايد بسيار با وسواس انجام شده و از كاربرد زياد آن نيز پرهيز شود ، زيرا هر چه متن ترجمه از حالت تطبيق كامل با متن اصلي فاصله بگيرد نشان شكست مترجم ودور شدن او از دقت خواهد بود ، هرچند به شيوايي نزديك شده باشد .
وي در مورد ويژگي هاي يك ترجمه خوب قرآن گفت : يك مترجم قرآن ابتدا بايد به زبان عربي تسلط كامل داشته و زبان خود را نيز به خوبي بشناسد آنگاه اقدام به ترجمه كند ، يك ترجمه خوب بايد روان و دقيق بوده و حتي المقدور فارسي باشد .
گرمارودي در پاسخ به اين سوال كه " آيا در ترجمه قرآن از الگويي خاص استفاده كرده ايد" گفت : خير، هرگز اين كار را نكردم و زبان من براي ترجمه اين قرآن ، زبان كاملا مجزايي است كه با زبان ديگران فرق دارد.
وي در پاسخ به اين سوال كه " با توجه به اينكه شما در نظم تبحر خاصي داريد آيا از اين زبان براي ترجمه بهره برده ايد يا خير " گفت : بله آشنايي به نظم در ترجمه قرآن بسيار به من كمك كرد تا آنجا كه در واقع ترجمه اي شعرگونه از قرآن كريم پديد آمده است... ادامه دارد.
نظر شما