پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲۳ اسفند ۱۳۸۴، ۱۵:۱۲

در نشست "بررسي روش شناختي فلسفه دوران اسلامي" مطرح شد :

فلسفه اسلامي نيازمند ارائه يك نظام دقيق فلسفي است

فلسفه اسلامي نيازمند ارائه يك نظام دقيق فلسفي است

مصطفي ملكيان در دومين دوره از همايشهاي تخصصي گروه فلسفه و حكمت دانشگاه تربيت مدرس كه صبح امروز در دانشگاه تربيت مدرس برگزار شد فلسفه اسلامي را تعبيري دانست كه متداول شده اما به نظر وي اين مفهوم نياز به ايضاح بسيار دارد.

به گزارش خبرنگار مهر، ملكيان با اشاره به اينكه در ارتباط با بحث روش شناختي فلسفه اسلامي صحبت خواهد كرد  گفت :  اشكالاتي را به فلسفه در دوران اسلامي مي توان وارد دانست. برخي اشكالات در فلسفه اسلامي هم البته  اشكالات روش شناختي يا معرفت شناسي هستند. همچنين مي توان به اشكال ديگري نظير اينكه فلسفه اسلامي در طول 1200 سال كه ظهور، بروز، رشد و تحول داشته است اما ما اكنون از فلسفه اسلامي چيزي مي خواهيم كه در توان اين پروسه طولاني مدت نبوده است اشاره كرد. انتقاد و اشكالي را كه مي توان وارد ساخت بر اين پروسه 1200 ساله نيست بلكه بر آنان است كه اكنون قصد دارند بر آن روش و سياق حركت كنند. بنابراين ما با يك منظر روش شناختي مواجه هستيم كه مي بايست آن را مورد بررسي قرار داد.

ملكيان از ديگر اشكالاتي كه به فلسفه در دوران اسلامي وارد است اشكالاتي دانست كه تنها به فلسفه اسلامي نيست بلكه به فلسفه مسيحي، يهودي و حتي هندويي هم وارد است. بنابراين اشكالات روش شناختي مي تواند بر ديگر فلسفه هايي كه با تعبير ديني همراه است وارد دانست.

وي در ادامه سخن به اين مورد اشاره كرد كه وقتي به فلسفه اسلامي مي پردازيم بايد چند مورد را تفكيك كنيم گفت : يكي از اين موارد اين است كه آيا فيلسوفان اسلامي مقدمات لازم را براي فلسفيدن داشته اند؟ همچنين فرايند فيلسوفان اسلامي چه بوده است؟ فرآورده هاي آن فلسفيدن كه امروز در دست ماست چه مقدمات روش شناختي بر آن وارد است. 

ملكيان افزود: وقتي كه ما به فرآورده ها و دستاوردهاي فيلسوفان اسلامي نظر مي افكنيم مي بينيم كه از سه منظر قابل تمييز است. يكي شيوه نگارش متون فلسفه اسلامي، ديگري شيوه تعليم فلسفه اسلامي و در نهايت اينكه فرآورده هاي فلسفي تا چه اندازه نيازهاي فكري آن موقعيت زماني را كه آن فيلسوف در آن زيست مي كرد برطرف كرده است.

وي در ادامه انتقادات و اشكالات بر روش شناسي فلسفه اسلامي به اين موضوع اشاره كرد كه ما نيازمنديم كه چهار پديده را از فلسفه مرزبندي كنيم چرا كه اين چهار پديده در فلسفه اسلامي درهم تركيب و تلفيق و گاهي هم جدا شده است. اين چهار پديده عبارتند از: فلسفه و علم تجربي، فلسفه و دين، فلسفه و عرفان، فلسفه و اسطوره. ما در بسياري از متون فيلسوفان اسلامي به خصوص در شيخ اشراق و ملاصدرا درهم تنيدگي اين مباحث را مي بينيم و هيچ مرز مشخصي ميان اين موارد كه اشاره شد صورت نگرفته است. اگر امروز بخواهيم فلسفه اسلامي عرضه كنيم بايد مرز ميان فلسفه با ديگر مسائل را مشخص كنيم.

ملكيان همچنين تصريح كرد : در فلسفه اسلامي به دليل اينكه مرز آن با امور ديگر چندان مشخص نيست فيلسوف اسلامي دغدغه هماهنگي با متون ديني دارد. لذا فلسفه اسلامي، فلسفه الهيات و كلام اسلامي است. اينكه ما يك پاسداشت از متون ديني داشته باشيم خطاي روش شناختي است كه در كل فلسفه اسلامي ما جاري و ساري بوده است.

وي در ادامه بحث خود به يكي ديگر از انتقادات و اشكالات بر فلسفه در دوران اسلامي اشاره كرد و گفت : در فلسفه اسلامي نوعي آشتي جويي و وحدت طلبي وجود دارد كه مباني نظري هم به تبع آن وجود دارد. به عبارت ديگر اگر شما معتقد باشيد حكيم و فيلسوف اختلاف اساسي در نظرياتش وجود ندارد بلكه اختلافات ظاهري است اين به ديدگاههاي خاصي مي انجامد. مانند اينكه فيلسوفان ما همگي بر جاودان خرد و حكمت خالده قائل بودند و هيچ گاه از اين نظام خارج نشدند. اينها معتقدند كه اصول اساسي در ميان انبياء و حكما مشترك است. در قرن اخير بعد از ظهور افرادي مانند كواماراسوامي، گنون، بوركهارت، لينگز كه بر اين ادعا پافشاري داشتند اين مبناي فكري بيشتر نمود پيدا كرد ، در حالي كه اين نحله فكري در فلسفه ما وجود داشته است. نتيجه اين وحدت طلبي يعني تفسير سخن ديگري بر ديگري است كه در ملاصدرا ما اين مورد را بسيار شاهد هستيم.

وي به يكي ديگر از مواردي كه در بررسي روش شناختي فلسفه اسلامي وارد است اشاره كرد كه اين بحث  بحث عدم اقبال و تمايل فيلسوفان اسلامي به تاريخ فلسفه بوده است.

ملكيان دگماتيسم را در روش شناختي فلسفه اسلامي كه با يك گستره و عقبه نظري هم همراه بوده از ديگر موارد اشكال بر فلسفه در دوران اسلامي بر شمرد و گفت : وقتي كه متون فلسفه اسلامي را مي خوانيم چنان موضوع بر ما القاء مي شود كه گويي موضوع با آن تبيين به اتمام رسيده و پرونده آن بسته شده است و ديگر نيازي به تحليل ندارد و از اگر و شايد و اما خبري نيست ، در حالي كه متون فلسفه غربي سرشار از واژگاني اين چنين است. بنابراين فيلسوفان اسلامي قائل به مبنا گروي بودند و در اين قول بر اين باورند كه سلسله باورهايي وجود دارد كه نياز به توجيه ندارد و ساير باورها توجيه خود را از اين باور بنيادي مي گيرند.  

قائل بودن به صدق بنيادين از ديگر مواردي بود كه ملكيان از آن نام برد و گفت : به طور مثال فيلسوفان ما به تبع ارسطو به باورهاي بنيادي قائل بودند و نظام فلسفي را داراي يك نظام صدق بنيادين مي دانستند. اين نگرش چند آفت و نارسايي دارد يكي اينكه روحيه مدارا و تساهل فكري را از بين مي برد. ما ديگر چيزي به نام فرضيه و استدلال از راه بهترين تبين نداريم. قدماي ما به قياس و استقراء و تمثيل قادل بودند در نزد آنها استدلال از راه بهترين وجود نداشته است.

ملكيان به موضع ناموافق فلسفه اسلامي نسبت به فهم عرفي اشاره كرد و گفت : اين موضع در روش شناختي فلسفه اسلامي بايد تبيين شود. اين دغدغه در نزد فيلسوفان وجود داشته كه اگر علم فيلسوف از فهم عرفي فاصله گرفت چه بايد انجام دهد؟

کد خبر 303228

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha