به گزارش خبرنگار مهر، نشست رادیویی معرفی و بررسی رمان «شاه بی شین» شامگاه یکشنبه با حضور محمدکاظم مزینانی نویسنده این کتاب، حسین لعل بذری منتقد حوزه کتاب و علاقه مندان به کتاب و کتابخوانی در تالار اندیشه و هنر مجتمع کتاب گلستان در مشهد برگزار شد.
نویسنده رمان «شاه بی شین» در خصوص چگونگی شکل گیری اندیشه این رمان اظهار کرد: من متولد سال ۱۳۴۲ هستم و من و هم دوره ای های من نظام پادشاهی در ایران را تجربه کرده اند و در دوران نوجوانی ام انقلاب شد و همیشه این سوال در ذهن من بود که چرا ما در مدرسه برای نظام پادشاهی و محمدرضا پهلوی دعا می کردیم و چه شد که نظام پادشاهی پهلوی با آن ارتش قوی و تجهیزات سرنگون شد.
محمدکاظم مزینانی ادامه داد: پاسخ دادن به این سوال ها و انتقال تجربه این نظام به نسل جوانی که آن دوران را تجربه نکرده بود انگیزه ای شد تا این کتاب را به رشته تحریر درآورم.
وی نوشتن داستان گونه برای موضوعات تاریخی به خصوص تاریخ معاصر را از سخت ترین کارها دانست و افزود: نویسنده ای که بخواهد برای دوره های گذشته و دور تاریخی مطلبی بنویسند به مراتب از دوره های نزدیک تاریخی راحت تر است چرا که نویسنده به راحتی می تواند فضاسازی کند و داستان را با موضوع تاریخی پیوند دهد.
نویسنده رمان «شاه بی شین» با اشاره به اینکه در این کتاب زاویه دوم شخص انتخاب شده است، بیان کرد: در رمان «شاه بی شین» سعی کردم تا جایی که امکان دارد به شخصیت محمدرضا پهلوی نزدیک شود و به همین خاطر ساعت ها در قصر سعدآباد می نشستم و به فضای آن جا به دقت نگاه می کردم و به کوچک ترین موارد نگاه موشکافانه داشتم.
وی با بیان اینکه نویسنده مجبور است برای پرداختن واقعی یک شخصیت احساس آن شخصیت را درک کند هرچند آن شخصیت شخصیتی منفی باشد، ادامه داد: این یک راه مصادره کردن اطلاعات تاریخی درباره شخصیت های تاریخی است.
مزینانی با اشاره به اینکه در داستان تاریخی اطلاعات با فضاسازی مناسب بار دیگر توسط نویسنده خلق می شود، گفت: اگر این کار به درستی انجام شود خواننده با اطلاعاتی رو به رو می شود که گویی برای نخستین بار است که با آن ها مواجه است در حالی که پیش از این از طریق کتاب ها و فیلم های مختلف با این اطلاعات آشنا شده بوده است.
رمان «شاه بی شین» تصور غلط ذهنی از دوره پهلوی را تصحیح کرده است
در ادامه این نشست حسین لعل بذری منتقد حوزه کتاب اظهار کرد: تصویری که نویسنده از محمدرضا پهلوی برای ما در این کتاب ارائه می دهد تصویر متفاوتی با آنچه تا قبل این در ذهن بسیاری از افراد جامعه شکل گرفته است.
وی افزود: قبل از مطالعه کتاب تصور این را نداشتم که با چنین کتابی و رمان و داستانی مواجه شوم که بسیار موشکافانه به دور از قضاوت های معمول و مرسوم در مورد شخصیت ها به رشته تحریر درآمده باشد.
لعل بذری با اشاره به شخصیت پردازی قوی در این کتاب گفت: طبق روال معمول در حوزه تاریخ معاصر نگاهی از پیش مشخص شده برای شخصیت های این دوره وجود دارد اما نویسنده رمان «شاه بی شین» این تصور غلط ذهنی را تصحیح می کند و با ورود به زندگی محمدرضا پهلوی نکات تازه ای را بیان می کند که تا به حال آن ها را نشنیده ایم.
وی انتخاب زاویه دید دوم شخص را از نکات مثبت این رمان عنوان و ابراز کرد: این زاویه دید مخاطب را بلافصل با شخصیت اول یعنی محمدرضا پهلوی درگیر می کند و تصویری بی طرفانه از صحنه ها را مشاهده می کند.
این منتقد با اشاره به نثر روان و دل نشین رمان گفت: توصیف ها و نثر صمیمانه ای که در این کتاب انتخاب شده است مخاطب را وامی دارد که بیشتر با فضا و شخصیت ها ارتباط گرفته و کار را تا پایان ادامه دهد.
وی با اشاره به شروع لغزنده و هیجان انگیز در ابتدای این کتاب خاطرنشان کرد: معمولا شروع لغزنده برای داستان کوتاه اتفاق می افتد و در رمان این امر کمتر دیده می شود.
لعل بذری ادامه داد: نویسنده فصل جراحی محمدرضا پهلوی را با جزئیات بسیار دقیق به گونه ای بیان می کند که خواننده از این موضوع لذت می برد.
وی نوشتن داستان تاریخی را نوعی خطر کردن و بر لبه تیغ حرکت کردن دانست و عنوان کرد: این مفهوم بدان معناست که در صورت غفلت ممکن است نویسنده را به ورطه زندگی نامه نویسی و تاریخ نگاری بیندازد و از اصل داستان دور کند و در مقابل نیز ممکن است آنقدر نویسنده را در فرم گرایی و ساختار گرایی داستان غرق کند که وقایع و اتفاقات تاریخی مخدوش شوند.
این منتقد حوزه کتاب تاکید کرد: اما نویسنده رمان «شاه بی شین» به خوبی از عهده رمانی برآمده است که هم واقعه و اتفاقات تاریخی را حفظ کرده و هم توانسته است این مسائل را به خوبی در دل داستان قرار دهد.
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «شاه بی شین» در موضوع داستان های فارسی دوره معاصر به نویسندگی محمدکاظم مزینانی در ۴۲۰ صفحه توسط انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر شده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: » چشمت به چند زن می افتد که از آب بیرون می آیند و مثل ماهی های چاق و چله روی شن های ساحل می افتند. چند مردم هم روی شن های دراز کشیده اند و حمام آفتاب می گیرند. برادر ناتنی ات را به جا می آوری که دستش را تکیه گاه تن کرده و با خسّت به دریا نگاه می کند؛ دریای تو... افقی که تنها به خاطر تو به رنگ زمرد درآمده... ماهی های پرنده ای که برای دین تو به هوا می پرند... مرجان هایی که ببرای خوشامد تو رنگ به رنگ می شوند.»
نظر شما