پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۱۷

یادداشت؛

زیست و تفکر کودکان؛ در رازآمیزی هستی

زیست و تفکر کودکان؛ در رازآمیزی هستی

فلسفه کودکان اشاره دارد به اینکه کودک با آموزش تفکر و استقلال فکری بتواند با هم‌رده سنی خود واردگفتگوی فلسفی شود واز این امر هراسی نداشته باشد. تنها با گفتگوست که فلسفه درکودک شکل می‌گیرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، یادداشتی ازمریم علی‌بابایی درباره فلسفه برای کودکان در پی می آید؛

فلسفه برای کودکان، طبق نظریه لیمپن، آخرین دستاورد فلسفه کاربردی، است به این معنی که فلسفه از فضای آکادمیک خارج شده و وارد زندگی روزمره مردم و به خصوص کودک می شود و به آنان کمک می کند تا بتوانند بهتر بیندیشند و توانایی حل مسئله و مهارت هایی همچون استدلال و داوری را در خودشان تقویت کنند. در همین راستا برنامه فلسفه برای کودکان در پی آموزش دادن تفکر و داشتن استقلال فکری به کودکان است.

در برنامه فلسفه برای کودکان، فلسفه به معنای روش معروف دیالکتیک سقراطی یا به معنای جستجوی فکری و پژوهش کشف حقیقت یا به تعریف درست به معنای دریافت کردن مهارت های کافی و صحیح و تعقل کردن درست است.

در واقع متیو لیمپن در طراحی برنامه آموزشی فلسفه به کودکان هدف های متعددی را دنبال می کند، که عمده بحث آن کمک به کودکان برای یادگیری «چگونه فکر کردن است»، در واقع، هدف اصلی لیمپن در فلسفه کودکان «تفکر مستقل» است، که آن را مطرح می کند و در این باب می نویسد: «ما کودک را به اندازه کافی برای داشتن تفکر و قضاوت مستقل و افتخار به داشتن استنباط های شخصی، تشویق نمی کنیم.» به نوعی احساس می شود که انگار هیبچ گونه آموزشی برای تفکر به کودک از راه تشویق کردن وجود نداشته است و باید آن را در وجود بزرگ‌ترها تقویت کنیم.

لیمپن از چهار بُعد ریشه های فکری، به تحلیل مسائل می پردازد که آن چهار مسئله هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی هستند.

در مسئله هستی شناسی، لیمپن هستی را به عنوان کیهان معرفی می کند که شامل متافیزیک نمی شود از همین رو به پیروی از فلسفه عمل گرایی، پرداختن به سوالات متافیزیکی را توصیه نمی کند، حتی لیمپن در این باره می گوید، که سوالات متافیزیکی وسیع و دست نیافتنی ترین سوالات هستند، چنین مفاهمیی برای ما عینی و ملموس نیستند و ما نمی توانیم آنها را به کار ببریم. لیمپن معتقد است که جهان آکنده از ابهامات و پیچیدگی های است که برای کودکان باعث حیرت فلسفی می شود.

کودکان تلاش می کنند که به گونه ای درباره پیرامون اطراف خود و هستی تفکر کنند که فهم بزرگسالان از این درک و تفکر مبهم و اسرار آمیز است. هستی همواره در یک موقعیت رازآلود خود را پنهان می کند که احتمال شناخت از آن و حتی تفکر درباره آن سخت و غیر قابل باور است. اما با این اوصاف می توانیم با پارادایم های مشخص شده و قابل طراحی بگوییم که چگونه تفکر کنیم و این تفکر چگونه باید به کودک آموزش داده شود.

شاید اولین راه از طریق آموزش و پرورش و آموزش معلمان صورت بگیرد، کودکان باید با مسائل عینی بیشتر سروکار داشته باشند تا بتوانند با قدرت حل مسئله پیرامون اطراف‌اش را داشته باشد و حتی وارد گفتگوی فلسفی با افراد در تعامل‌اش شود.

در بحث انسان شناسی لیمپن، او می خواهد کودک را در موقعیت استراتژیکی جامعه و ارتباط بین زبانی بزرگسالان قرار دهد، او اعتقاد دارد که مدرسه باید به کودک این آموزش را بدهد تا نسبت به ویژگی ها و ساختارهای جامعه اشرافیت داشته باشد و از طریق گفتگوهای فلسفی در یک اجتماع پژوهشی عکس العمل نشان دهد. در برنامه برای فلسفه کودکان تشکیل اجتماع پژوهشی به منظور ایجاد ارتباط کودک با دنیا و پیرامون اطراف‌اش صورت گرفته است.

مبانی معرفت شناسی که لیمپن برای کودکان مدنظر قرار می دهد، ریشه در مبانی معرفت شناختی فلسفه سقراط در روش گفتگوی دیالکتیک نقاد دارد. تا بتوانند به صورت عملی وارد گفتگو فلسفی شود.

لیمپن معتقد است، این امر که بگوییم سراسر فلسفه نظری است، گمراه کننده است. بلکه در این زمینه باید به صورت عملی کار کنیم. حتی اتفاق افتاده است که نظریه به تنهایی و بدون توجه به عمل قادر به حل مسائل و مشکلات نبوده است.

به طور کلی در بحث معرفت شناسی، برای فلسفه کودکان نسبیت گرایی غیرمطلق برای شناخت، اصالت زبان در گفتگوی اجتماعی و فرهنگی، پیوستگی میان نظریه و عمل را می توان شناسایی کرد، از جمله نقاط قوت این برنامه در بُعد معرفت شناسی، می توان به اعطای بینش حاصل از فرآیند تفکر و اعطای روحیه پرسش و پرسشگری به کودکان و کسب مهارت های تفکر و گفتگو با دیگران اشاره کرد.

در بحث ارزش شناسی از مباحث فلسفه برای کودکان لیمپن، اگر ارزش ها چه فردی باشد و چه اجتماعی باز هم بر حسب اتفاقات و رخدادهای روزمره تغییر می کند، از این رو نسبیت در ارزش ها و اصالت قرارداد در اخلاق می تواند به عنوان ارزش شناختی این برنامه شناسایی شود و نقاط قوت ارزش شناختی در این برنامه در ملاحظات اخلاقی، هنگام بحث و گفتگوی فلسفی کودکان توجه به آرا و نظرات دیگران و یادگیری آداب تعامل اجتماعی قابل ذکر است.

حال با مطرح کردن تمام این مباحث، باید بگوییم که تعقل و تفکر کردن کودک باید چگونه آغاز شود، یعنی چگونه به کودک تفکر کردن را آموزش دهیم. ما باید بدانیم و به این موضوع آگاه باشیم که ادبیات کودکان قلمرویی وسیع و نسبتا ناشناخته ای دارد، ادبیاتی که معمولا با تفکر و تعمل کودکانه اما قابل توجیه همراه است. کودک نیاز به استقلال فکری دارد تا بتواند تصمیمات خود را مطرح کند و ما به عنوان کسی که مسئولیت کودکان را بر عهده داریم باید یاد بگیریم که نیازهای کودک را شناسایی کنیم، لذا در این میان راه گفتمان و سوال کردن و پاسخ شنیدن را برای‌اش فراهم کنیم.

در اینکه کودک باید یاد بگیرد و فکر کند و زمانی که در معرض گفتمان های فلسفی قرار گرفت بتواند با استقلال فکری از پس گفتگو برآید. یعنی اینکه آن کودک از ابتدا تفکر کردن را آموزش دیده است و این شیوه در تمام دنیا به کودکان آموزش داده می شود که براساس موقعیت های قرار گرفته در گفتگو ها و حتی متناسب با فرهنگ بومی خودش و استقلال فکری که از قبل فراگرفته است، وارد گفتگوهای فلسفی شود و از اتفاقاتی که در هستی رخ می دهد، سوال بپرسد.

قاعدتا، آموزش دادن تفکر در کودکان، تعلیم و تربیت یا اخلاق صِرف نیست. هرگز نمی توان این امر را به عنوان تفکر تلقی کرد، زیرا تفکر یا فکرورزی یا به تعبیر دیگر خلاقیت، پارادایم های دارد که باید با برنامه ریزی برای کودک تعیین شوند البته منطق گفتگو می تواند در این امر موثر واقع شود. کودک با تفکر کردن در باب هر موضوع و مسئله ای می تواند قوه تخیل خود را پرورش دهد. البته با توجه به اینکه بتواند در هر موردی وارد گفتگو شود. سقراط، فیلسوف شهیر یونانی می گوید، کتاب های فلسفه در بهترین حالت ممکن، نمایی از حالت فرد است، اما فلسفه در گفتگوی آنی شکل می گیرد و می توان نام فلسفه را بر آن گذاشت، پس می توان نتیجه گرفت که فلسفه برای کودکان در گفتگو شکل می گیرد.

مسلما از همان آغازین فلسفه برای کودک، نمی توان از فلسفه آکادمیک سخن گفت زیرا فلسفه آکادمیک برخاسته از سطح بالایی از انتزاع است که امکان دارد فرد را دچار سردرگمی کند و از جامعه دور شود، اما مسائل کودکانه و گفتگوهای فلسفی کودکانه در آن حد سطح بالای انتزاعی نیست که کودک را دچار تشویش کند و از جامعه دور. بلکه کودک با گفتگوهای فلسفی و ایجاد این نوع فضاها جایگاه خود در جامعه را ارتقا می بخشد.

کد خبر 3039407

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha