۹ فروردین ۱۳۸۵، ۱۲:۱۲

/ به مناسبت رحلت پيامبر اسلام (ص) /

رسالت پيامبر اسلام قانون اساسي بشريت

رسالت پيامبر اسلام قانون اساسي بشريت

خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه : رسالت پيامبر اسلام با همه رسالتهاي ديگر اين تفاوت را دارد كه از نوع‏ قانون است نه برنامه ، قانون اساسي بشريت است ، مخصوص يك اجتماع‏ تندرو يا كندرو يا راست رو يا چپ رو نيست .

به گزارش خبرگزاري مهر، اسلام طرحي است كلي و جامع و همه جانبه و معتدل و متعادل ، حاوي همه‏ طرحهاي جزئي و كار آمد در همه موارد . آنچه در گذشته انبياء انجام‏  مي‏دادند كه برنامه مخصوص براي يك جامعه خاص از جانب خدا مي‏آورند ، در دوره اسلام علما و رهبران امت بايد انجام دهند ، با اين تفاوت كه علما و مصلحين با استفاده از منابع پايان ناپذير وحي اسلامي برنامه‏هاي خاصي تنظيم‏  مي‏كنند و آن را به مرحله اجرا مي‏گذارند . قرآن كتابي است كه روح همه تعليمات موقت و محدود كتب ديگر آسماني‏ را كه مبارزه با انواع انحرافها و بازگشت به تعادل است در بر دارد .

اين است كه قرآن خود را " مهيمن " و حافظ و نگهبان ساير كتب آسماني‏  مي‏خواند : « و انزلنا اليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتاب ومهيمنا عليه ».  ما اين كتاب را بحق فرود آورديم در حالي كه تاييد و تصديق مي‏كند كتب‏  آسماني پيشين را و حافظ و نگهبان آنهاست .

از نصوص اسلامي بر مي‏آيد كه همه پيامبران به حكم اينكه مقدمه ظهور نبوت كلي و ختمي و قانون اساسي يگانه الهي بوده‏اند ، موظف بوده‏اند كه‏  نويد اكمال و اتمام دين را در دوره ختميه به امتهاي خود بدهند . خداوند  از همه پيامبران چنين پيماني گرفته است . در نهج البلاغه ، خطبه اول بيان‏  جالبي در اين زمينه است :  « ولم يخل سبحانه خلقه من نبي مرسل او كتاب منزل او حجه لازمه او محجه‏  قائمه ، رسل لا تقصربهم قله عددهم و لا كثره المكذبين لهم ، من سابق سمي له‏ من بعده او غابر عرفه من قبله ، علي ذلك نسلت القرون و مضت الدهور و سلفت الاباء و خلفت الابناء ، الي ان بعث الله محمدا رسول الله صلي الله‏ عليه و آله لانجاز عدته و تمام نبوته ، ماخوذا علي النبيين ميثاقه مشهوره‏  سماته ، كريما ميلاده » . خداوند هرگز خلق را از وجود يك پيامبر يا كتاب آسماني يا حجت كافي‏ يا طريقه روشن خالي نگذاشته است ، فرستادگاني كه اندكي عدد آنها و بسياري عدد مخالفانشان آنها را از انجام وظيفه باز نداشته است . هر پيامبري به پيامبر پيشين‏ خود قبلا معرفي شده است و آن پيامبر پيشين او را به مردم معرفي كرده و بشارت داده است . به اين ترتيب نسلها پشت سر يكديگر آمد و روزگاران‏ گذشت تا خداوند محمد ( صلي الله عليه و آله ) را به موجب وعده‏اي كه‏ كرده بود ، براي تكميل دستگاه نبوت فرستاد در حالي كه از همه پيامبران‏ براي او پيمان گرفته بود . علائم او معروف و مشهور و ولادت او بزرگوارانه‏ بود .

از پيغمبر اكرم دو جمله لطيف در اين زمينه وارد شده ، يكي اينكه‏  فرموده است : « نحن الاخرون السابقون يوم القيامه »  .
ما در دنيا پس از همه پيامبران و امتها آمده‏ايم ، اما در آخرت در صف‏  مقدم هستيم و ديگران پشت سرما هستند .  ديگر اينكه فرمود : « آدم و من دونه تحت لوائي يوم القيامه »  .  تمام پيامبران در قيامت زير پرچم من‏اند .

علت اين سبقت و تقدم در قيامت و علت اينكه همه پيامبران در آن جهان‏  در زير پرچم اين پيامبر هستند اين است كه همه مقدمه‏اند و اين نتيجه ،  وحي آنها در حدود يك برنامه موقت بوده و وحي اين پيغمبر در سطح قانون‏  اساسي كلي هميشگي است . بزرگان اسلامي سخنان نغز و دلپذيري در اين باره گفته‏اند .

اين الفارض مصري با اشاره به‏  مضمون اين دو حديث مي‏گويد :  " و اني و ان كنت ابن آدم صوره  / فلي فيه معني شاهد بابوتي / و كلهم عن سبق معناي دائر / بدائرتي او وارد من شريعتي / و ما منهم الا و قد كان داعيا  / به قومه للحق عن تبعيتي  / و قبل فصالي دون تكليف ظاهري / ختمت بشرعي الموضحي كل شرعه " .

مولوي در همين مضمون مي‏گويد :  " ظاهرا آن شاخ اصل ميوه است / باطنا بهر ثمر شد شاخ هست / گر نبودي ميل و اميد ثمر / كي نشاندي باغبان بيخ شجر / پس به معني آن شجر از ميوه زاد  / گر به صورت از شجر بودش نهاد / مصطفي زين گفت : " كادم و انبيا  / خلف من باشند در زير لوا "  / بهر اين فرموده است آن ذو فنون /  رمز " « نحن الاخرون السابقون » " /  گر به صورت من ز آدم زاده‏ام  / من به معني جد جد افتاده‏ام  / پس زمن زاييد در معني پدر  / پس ز ميوه زاد در معني شجر / اول فكر آخر آمد در عمل / خاصه فكري كو بود وصف ازل " .

شبستري مي‏گويد :  " يكي خط است از اول تا به آخر/  بر او خلق خدا جمله مسافر / در اين ره انبيا چون ساربان‏ان / دليل و رهنماي كاروان‏اند/  و زيشان سيد ما گشته سالار /  " هم او اول هم او آخر در اين كار " /  احد در ميم احمد گشت ظاهر/  در اين دور اول آمد عين آخر )  / ز احمد تا احد يك ميم فرق است / جهاني اندرين يك ميم غرق است / بر او ختم آمده پايان اين راه  / بدو منزل شده " ادعوا الي الله " / مقام دلگشايش جمع جمع است / جمال جانفزايش شمع جمع است / شده او پيش و دلها جمله در پي  / گرفته دست جانها دامن وي " .

قرآن كريم اصل نويد و ايمان و تسليم پيامبران پيشين را به پيامبراني كه‏ پس از آنها مي‏آيند ( و به طريق اولي خاتم انبياء ) و وظيفه داري اينكه‏  امت خود را نيز بدين جهت تبليغ كنند و آنها را آماده تعليمات پيامبران‏ بعدي بنمايند ، و همچنين تاييد و تصديق پيامبران بعدي پيامبران پيشين او و اينكه خداوند از پيامبران بر اين نويد و تسليمها و تاييد و تصديقها پيمان شديد گرفته است اينچنين ذكر كرده است :  « و اذا اخذ الله ميثاق النبيين لما اتيتكم من كتاب و حكمه ثم جائكم‏  رسول مصدق لما معكم لتومنن به و لتنصرنه قال‏ء اقررتم و اخذتم علي ذلكم‏ اصري قالو اقررنا قال فاشهدوا و انا معكم من الشاهدين »  . به يادآر هنگامي را كه خداوند از پيامبران پيمان گرفت كه زماني كه به‏ شما كتاب و حكمت دادم سپس فرستاده‏اي آمد كه آنچه با شماست تصديق‏ مي‏كند ، به او ايمان آوريد و او را ياري نماييد . خداوند گفت آيا اقرار و اعتراف كرديد و اين بار را به دوش گرفتيد ؟ گفتند اقرار كرديم . گفت‏
پس همه گواه باشيد ، من نيز از گواهانم .

پيوند نبوتها و رابطه اتصالي آنها مي‏رساند كه نبوت يك سير تدريجي به‏ سوي تكامل داشته و آخرين حلقه نبوت ، مرتفع‏ترين قله آن است . عرفاي‏ اسلامي مي‏گويند " الخاتم من ختم المراتب باسرها " يعني پيامبر خاتم آن‏ است كه همه مراحل را طي كرده و راه نرفته و نقطه كشف نشده از نظر وحي‏ باقي نگذاشته است . اگر فرض كنيم در يكي از علوم همه مسائل مربوط به آن‏ علم كشف شود ، جايي براي تحقيق جديد و كشف جديد باقي نمي‏ماند . همچنين‏ است مسائلي كه در عهده وحي است ، با كشف آخرين دستورهاي الهي جايي‏ براي كشف جديد و پيامبر جديد باقي نمي‏ماند . مكاشفه تامه محمديه‏  كامل‏ترين مكاشفه‏اي است كه در امكان يك انسان است و آخرين مراحل آن‏ است . بديهي است كه هر مكاشفه ديگر بعد از آن مكاشفه ، جديد نخواهد بود ، از قبيل پيمودن سرزمين رفته شده است ، سخن و مطلب جديد همراه نخواهد داشت ، سخن آخر همان است كه در آن مكاشفه آمده است : « و تمت كلمه ربك صدقا و عدلا لا مبدل لكلماته و هو السميع العليم سخن راستين و موزون پروردگارت كامل شد ، كسي را توانايي تغيير دادن‏ آنها نيست . او شنوا و داناست .

مرحوم فيض در علم اليقين صفحه 105 از يكي از بزرگان چنين نقل مي‏كند : " مقصود و هدف در فطرت آدميان رسيدن به مقام قرب الهي است و اين‏ جز با راهنمايي پيامبران امكان پذير نمي‏باشد . از اين رو نبوت جزء نظام‏ هستي قرار مي‏گيرد و البته مقصود و هدف ، مرتبه اعلي و آخرين درجه نبوت‏ است نه اولين درجه . آن نبوت طبق سنت الهي تدريجا كمال مي‏يابد ، همچنانكه يك عمارت تدريجا ساخته مي‏شود . و همچنانكه در ساختن عمارت‏ پايه‏ها و ديوارها هدف نيست ، هدف صورت كامل خانه است ، نبوت نيز چنين است ، هدف صورت كامل آن است و در همين جاست كه نبوت خاتمه‏ مي‏پذيرد و پايان مي‏يابد و زياده نمي‏پذيرد ، زيرا زياده بر كمال نقص است‏ و انگشت زيادي را مي‏ماند . پيغمبر اكرم در حديث معروف به همين معني‏ اشاره كرد كه گفت : مثل نبوت مثل خانه‏اي است كه ساخته شده و جاي يك‏ خشت در آن باقي است ، من جاي آن خشت آخرينم ، يا من گذارنده آن خشت‏
آخرينم "  .

منبع : ختم نبوت ، استاد شهيد مرتضي مطهري

کد خبر 306201

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha