به گزارش خبرگزاري مهر، دكتر منوچهر محمدي كه در تشريح "چالش هاي امنيتي طرح خاورميانه بزرگ از منظر ايران"، در موسسه تحقيقات صلح فرانكفورت سخن مي گفت، با بيان اين كه مباحث و ديدگاههايي كه مطرح مي كند، ديدگاه شخصي وي به عنوان محققي كه در چند دهه اخير به فراخور زندگي آكادميك و اجرايي به تجزيه و تحليل مسائل خاورميانه پرداخته است، با طرح 3 سئوال اصلي در اين خصوص سخنان خويش را آغاز كرد.
وي سئوالات خود را اينگونه مطرح كرد كه اولا: چالش ها و تهديدات عمده امنيتي منطقه كدامند؟ ثانيا، منطقه خاورميانه از اين حيث در چه وضعيتي قرار داد و چه چار چوب مفهومي مي تواند بيانگر دقيق تر اين وضعيت جديد باشد؟ ثالثاً، از ديدگاه ايران براي برون رفت از اين وضعيت چه بايد كرد؟
معاون وزير خارجه جمهوري اسلامي ايران در پاسخ به اين سئوالات، بررسي موضوع در يك زمينه تاريخي را راهگشا توصيف كرد و گفت: بايك مرور اجمالي بر تاريخ نيم قرن اخير اين منطقه به روشني آشكار مي گردد كه منطقه هيچ گاه در چنين وضعيتي از حيث بحران ها و موضوعات امنيتي دست به گريبان، نبوده است.
محمدي با ذكر اين نكته كه مطالعات رويدادها و چالش هاي منطقه خاورميانه بر اين نكته اشعار دارند كه علت اصلي بحران ها و چالش هاي امنيتي در منطقه ناشي از دخالت قدرتهاي فرامنطقه اي بويژه ايالات متحده آمريكا در دهه هاي اخير بوده است، افزود: اين قدرت ها يا راسا در منطقه دخالت كرده اند و يا بطريق تحريك و تشويق عناصر منطقه اي در ايجاد اين بحران ها نقش داشته اند.
وي با تقسيم عمده چالش هاي خاور ميانه به چالش هاي "درون منطقه اي" و "برون منطقه اي"، "موقعيتي" در مقابل "ساختاري" و يا چالش "ثبات" در مقابل "خواست تغيير"، گفت: در همين راستا يكي از چالش هايي كه منطقه با آن روبر است چالش ايده در قبال واقعيت است.
محمدي افزود: چالشي كه ريشه در يك بحران جدي تري دارد، چا لش "فهم" است كه قدرت هاي فرامنطقه اي با تعريف مضيق از منافع و تهديدهاي خود در خاورميانه پي گيري مي كنند و در بسياري از ابعاد و سطوح، عميقا متفاوت از آن چيزي است كه دولت ها و ملت هاي منطقه احساس مي كنند و اين شكاف گسترده همان شكافي است كه از آن به شكاف ميان "ايده" و "واقعيت" دراين منطقه مي توان ياد كرد.
معاون آموزش و پژوهش وزير خارجه ايران خاطر نشان كرد: آنچه به عنوان طرح"خاورميانه بزرگ" مطرح مي شود، در چارچوب همين شكاف قابل ارزيابي است. فارغ از اينكه چارچوب عمل در نظر گرفته شده براي اين طرح (خاورميانه بزرگ) تا چه ميزان بر واقعيت هاي جغرافيايي، فرهنگي و سياسي اين منطقه منطبق است، اين طرح از يك ابهام محتوايي نيز برخوردار است كه حاكي ازعدم شناخت و "فهم ناقص"( Misundersting ) از واقعيت هاي منطقه و عدم استراتژي روشن بوده و مالا موجب اعمال سياست هاي متناقض در اين حوزه شده است.
وي ادامه داد: درحالي كه بعضي از ايده هاي عنوان شده در طرح خاور ميانه بزرگ مانند نهادينه كردن مردم سالاري و پيگيري آزادي هاي مدني مورد خواست و پيگيري ملتهاي منطقه حتي بسيارپيشتر از ارايه اين طرح يا طرحهايي شبيه آن توسط قدرتهاي فرا منطقه اي بوده است كه از آنجمله مي توان از انقلاب اسلامي ايران ياد كرد كه با دو شعار عمده مردم سالاري ديني و آزادي به پيروزي رسيد.
محمدي با تاكيد بر اينكه عدم شناخت از ويژگيها و ساختار زمينه عمل (Context) و نيز نگاه يكسويه و عدم صداقت طراحان آن در عمل باعث بحرانهاي ديگر و نيز عدم اعتماد و بدبيني مردم منطقه به قدرتهاي فرامنطقه اي بويژه با سابقه استعماري گرديده است، گفت: اين درك نادرست از منطقه به حدي است كه به نظر مي رسد قدرت هاي فرامنطقه اي فراموش كرده اند كه دوران استعمار كهنه و نو به پايان رسيده و با توجه به حساسيت تاريخي ملتهاي مسلمان منطقه، هر گونه سياستي كه ياد آور آن دوران باشد باعث ايجاد مقاومت در خاورميانه شده و موجب افزايش بدبيني مي گردد.
وي افزود: از طرف ديگر"فهم ناقص" از منطقه از جانب قدرتهاي مداخله گر فرامنطقه اي آثار مخرب وسلسله واري را بر سيستم امنيتي منطقه داشته است كه همين فهم ناقص باعث افزايش "سوء برداشت" و معاقبا "قضاوت ناصحيح" گرديده و اين دقيقا سه ضلع مثلثي هستند كه باعث يك "مديريت نا صحيح" در منطقه گرديده است.
به گزارش "مهر" معاون آموزش و پژوهش وزارت خارجه ايران با بيان اينكه مديريت ناصحيح از دو حيث باعث ايجاد حس امنيت در ميان بازيگران منطقه اي اعم از دولتي و غير دولتي شده است، گفت: اولا از آن رو كه حفظ تعادل سيستم به دليل اين "مديريت ناصحيح"، كاملا غير طبيعي و مصنوعي بوده و با واقعيات منطقه همخوني ندارد و هر لحظه امكان شكست و فروپاشي آن وجود دارد و ديگر آن كه روز بروز باعث شكاف بيشتر ميان منافع، مصالح و نگراني هاي كشورها و بازيگران منطقه اي از يك طرف و سياست هاي قدرت هاي فرامنطقه از طرف ديگر مي شود.
وي طرح اين مسئله را در بعضي سطوح تا حدي موثر دانست كه موجب شده است "همپوشاني" ميان منافع و نگراني هاي اين دو گروه از بازيگران موثر در منطقه خاورميانه بسيار ضعيف شده و گاه در تضاد با يكديگر قرار گيرند.
محمدي يكي ديگر از بحران هاي عمده منطقه خاورميانه را تقابل ميان "پيچيدگي" موضوعات منطقه و تقليل گرايي و يا همان سياست هاي قدرتهاي فرامنطقه اي يا ساده سازي بيش از حد موضوعات دانست بطوريكه در حال حاضر تحولات در منطقه را فقط از منظر امنيتي نگاه مي كنند.
معاون وزير خارجه تصريح كرد: مسائل منطقه از حيث فرم، وجوه محتوايي، طرف هاي درگير، تاثير گذاري گسترده بر نظام و امنيت بين الملل، بازيگران موثر و تبعات و پي آمدهاي اين موضوعات از ديدگاه سلبي و يا ايجابي از يك "پيچيدگي" و بعضا "ابهام" خاص برخوردار است كه به عدم توجه دقيق به آن ها خود باعث ايجاد چالش هاي بعدي مي شود.
محمدي يكي از مشكلات و چالش هاي جدي منطقه خاور ميانه را رويكرد "تقليل گرايانه" درتحليل وقايع و رويدادهاي منطقه توصيف كرد و گفت: عمده مسايل اين منطقه با يك ساده سازي موضوعي و ناديده گرفتن وجوه ديگر، تبديل موضوعات امينتي، متاسفانه آن هم تعريف غير جامع از امنيت شده است و لذا از دريچه مسايل امنيتي صرف به آن موضوعات پرداخته مي شود.
منوچهر محمدي تصريح كرد: كمتر موضوعي را در خاورميانه مي توان يافت كه توسط عوامل برون منطقه اي به عنوان مسايل امنيتي لحاظ نشوند، در صورتي كه بسياري از اين موضوعات داراي ساختار سياسي، اقتصادي، حقوقي و فرهنگي مي باشند، در چنين فضايي به صورت اصولي تري قابل بررسي هستند.
محمدي در تشريح دو بحران عمده ديگر خاورميانه كه تبعات امنيتي عميق و گسترده اي داشته اند، اظهار داشت: چالش در سطح "روابط" و "عدم ارتباط" دو سويه و به عبارت ديگر چالش "روابط" سازنده ميان دولتهاي منطقه از يك سو و چالش "ارتباط" شفاف و مستقيم ميان اين دولت ها و بازيگران فرا منطقه اي از ديگر سو موجب شده است كه روابط ميان كشورهاي منطقه به دلايل تاريخي و عمدتا سابقه استعماري و نيز به دليل دخالت قدرتهاي فرا منطقه اي، "محدود" ، "گزينشي" و "غير شفاف" گردد.
" محدود، از حيث سطح تعامل دو سويه ميان كشورها، گزينشي در سطح موضوعات همكاريها و غير شفاف از آن جهت كه اهداف و نيز يارگيري در سطح منطقه اي و بين المللي و روشني قابل شناسايي وارزيابي نبوده اند. از ديگر سو "عدم ارتباط" شفاف، مستقيم، فراگير و منظم ميان اين منطقه و نظام جهاني باعث ايجاد يك عدم ثبات ذهني و مالا احساس عدم امنيت به عنوان يك چالش جدي امنيتي شده است.
وي در پاسخ به اينكه خاور ميانه از حيث چالش هاي امنيتي در چه وضعي قرار داد، گفت: منطقه خاورميانه در سال هاي پس از جنگ جهاني دوم از نظر مسائل امنيتي به سه دوره عمده قابل تقسيم است.
1- دوره اين شكل گيري رژيم اسراييل در سرزمين هاي فلسطين تا فروپاشي شوروي و جنگ اول خليج فارس با تجاوز عراق به كويت،
2-از جنگ 1991 تا حادثه 11 سپتامبر در آمريكا،
3- و از آن زمان با جنگ متحدين غربي در افعانستان با طالبان تا حال حاضر.
منوچهر محمدي بهترين مفهومي كه مي تواند وضعيت خاورميانه را دردوره اول توضيح دهد، "مفهوم كليدي بحران" دانست و اظهار داشت: در اين دوره، با توجه به بلوك بندي هاي شرق، غرب، فضاي جنگ سرد و نيز استراتژي كلي حفظ وضع موجود و به رغم چالش هاي امنيتي در منطقه، تمامي طرف هاي درگير اعم در منطقه اي و فرا منطقه اي سعي داشتند كه از گسترش و تعميق اعتلافات در منطقه جلوگيري نمايند، هر چند منطقه همواره دچار بحران هاي مقطعي و موردي بود.
وي افزود: در دوره دوم ( كه با اشغال كويت توسط صدام حسين آغاز مي شود)، نقطه شروع ورود منطقه به فضاي "خشونت" و درگيري است و اين فضاي خشونت و درگيري به تدريج بر تمامي تعاملات منطقه اي سايه انداخت و همين وضعيت كه به عنوان شرايط ميان بحران و جنگ مي توان از آن ياد كرد، در فضاي جديد و در دوره سوم منطقه تغييرات زير بنايي نموده است.
به گزارش "مهر" معاون وزير خارجه ايران با اشاره به فضاي ايجاد شده پس از 11 سپتامبر در منطقه خاورميانه كه با تغيير بنيادين موضوعات امنيتي خود از يك سو و با "تشديد" تمامي چالش هاي امنيتي از ديگر سو، روبرو شده است، افزود: منطقه در اين مدت شاهد دو جنگ بسيار گسترده و فراگير در افغانستان و عراق بوده، روند گفتگوهاي اعراب و اسرائيل با شكست روبرو شده، شبكه هاي تروريستي همچنان به حيات فعاليت خود در افغانستان ادامه مي دهند.
محمدي ادامه داد: وضعيت عراق دريك ابهام استراتژيك به سر مي برد و بحرانها در منطقه گسترش پيدا كرده و بازيگران فرامنطقه اي جديدي وارد شده اند. كشورهاي منطقه براي اولين بار در تاريخ نيم قرن اخير در تعريف مسائل، موضوعات و تهديدات امنيتي خود به بنيادين ترين تعريف از تهديدات كه همان تهديد بر عليه تماميت ارضي و حاكميت ملي خود باشد رسيده اند.
در يك سوء ظن و بدبيني عميق نسبت به طرح ها و برنامه هاي ديكته شده از خارج از منطقه بويژه به دخالتها و اشغالگريهاي بازيگران فرامنطقه اي نگاه مي كنند.
معاون وزير خارجه تصريح كرد: به دليل سياست هاي غلط و متعارض اعمال شده و نيز عدم محاسبه دقيق كه ناشي از همان قضاوت نادرست در خصوص اوضاع خاورميانه است، اين منطقه درحال سوق دادن به وضعيت يك "جنگ دائمي" است. اين مفهوم شايد بهترين مفهومي است كه وضعيت خطير منطقه را نشان مي دهد.
اين وضعيت "جنگ دائمي" بيشتر به دليل شكسته شدن تابلوي جنگ تمام عيار در منطقه توسط بعضي كشورهاي غربي بويژه ايالات متحده آمريكا، در حال وقوع است. اين وضعيت دو تاثير عمده در منطقه گذارده است. اول آن كه "ذهنيت امنيت" منطقه را به صورت عميق تخريب نموده و ثانيا آن كه فضاي منطقه را به طور بنياديني "نظامي" كرده است.
منوچهر محمدي گفت : هر گونه محاسبه غلط ديگري مي تواند منطقه را به عمق فضاي "جنگ دائمي" بكشاند، وضعيتي كه به نفع هيچ كس نيست. عليرغم اينكه از لحاظ امنيتي براي منطقه خسارت بار مي باشد ولي بيش از همه و مالا موجب خسران قدرتهاي فرامنطقه اي و مداخله گر خواهد شد و شكاف عظيم تر و غير قابل جبراني ميان بازيگران منطقه اعم از دولتها و ملتهاي آن و قدرتهاي فرا منطقه اي ايجاد خواهد كرد.
اين كارشناس مسائل خاورميانه راه برون رفت از اين وضعيت از نگاه ايران گفت: اولين مساله اي كه قدرتهاي فرامنطقه اي براي اصلاح وضعيت فعلي مي بايست مدنظر قرار دهند، شناخت و فهم درست و پذيرش واقعيتهاي منطقه است و مادامي كه اين قدرتها بويژه ايالات متحده آمريكا واقعيت هايي همچون موج جديد و در عين حال اصيل اسلام خواهي بيداري اسلامي در منطقه را عميقا درك نكرده و نپذيرند، چالش هاي امنيتي منطقه ادامه خواهد يافت.
محمدي خاطر نشان كرد: خاورميانه بزرگ و به عبارتي صحيح تر جهان اسلام، بدنبال پيروزي انقلاب اسلامي در ايران با تكيه بر ارزشهاي فرهنگي و تاريخ تمدن خود در هزاره قرون وسطي خود را در شرايطي برگشت ناپذير مي بيند كه ديگر حاضر نيست در نظام بين المللي تعريف شده در غرب با آنها به عنوان يك سيستم تابعي رفتار شود.
وي افزود: اين باور عمومي انكار ناپذير مدتها است شكل گرفته كه با توجه به حضور بيش از يك چهارم جمعيت جهان در اين منطقه با هويت و آمانهاي مشترك و برخورداري از موقعيت و بعنوان بخش مهمي از سيستم و نظام جهاني در حال شكل گيري سهم عادلانه و منصفانه خود را طلب مي كنند و تا زمانيكه اين واقعيت انكار ناپذير توسط قدرتهاي فرا منطقه اي درك و پذيرفته نشود و مورد احترام قرار نگيرد، بحران و نا امني در منطقه تداوم خواهد يافت. بازيگران منطقه اي بر اين باور هستند كه بحران ها و مشكلات ميان خود را در صورت عدم مداخله قدرتهاي فرا منطقه اي مي توانند كنترل و حل نمايند.
معاون وزير خارجه گفت: عليرغم اينكه چالش هاي جدي و فزاينده، خاورميانه را در موقعيت بحراني قرار داده است، اما معتقدم فرصت هاي ارزشمند و منحصر به فردي نيز براي حل اساسي معضلات امنيتي منطقه وجود دارد و نياز به بازسازي ذهنيت تخريب شده امنيتي منطقه به عنوان اولويتي فوري احساس مي شود كه در همين راستا مي بايست سياست اقناع افكار عمومي منطقه با پرهيز از اعمال سياست هاي مداخله گرانه و دوگانه از جانب قدرتهاي فرا منطقه اي درپيش گرفته شود.
منوچهر محمدي در پايان خاطر نشان كرد: هر چند در فضاي پيش آمده موجود، ايجاد يك رژيم امنيتي فراگير در منطقه تا حدودي غير ممكن مي نمايد اما با توجه به زمينه ها و پتانسيل هاي موجود و ايجاد احساس مشترك از امنيت در منطقه و نيز حس امنيت حداكثري مبتني بر اتكا به خود و اطمينان از عدم دخالت قدرت هاي فرامنطقه اي، مي توان به دنبال تحقق يك ترتيبات امنيتي منطقه اي فراگير با شناسايي همه جانبه در سطح بين المللي بود.
نظر شما