به گزارش مهر ، " روجا " مجموعه شعرهاي تبري نيما يوشيج ، در گويش تبري به معناي ستاره سرخ سحري است . خانواده نيما براي گاو شيرده شان نام روجا را نهاده بودند ، شعرهاي تبري نيما پيش از اين توسط استاد زنده ياد سيروس طاهباز فراهم آمده بود . كوششهاي محمد عظيمي از اين منظر قابل احترام است كه خود مازندراني است و بيش از هر كسي به گويش مازندران ( تبري ) و ظرفيتها و قابليت هاي تاويلي آن آشناست. از برگردان روان و نيز تلفظ دقيق واژگان آشكار است كه عظيمي به درستي باور كرده است ، مسئوليت عظيمي را بر عهده و گرده گرفته است.
آوا نويسي شعرها واشاره دقيق به تحول واژه ها از اوستايي و پهلوي تا امروز و نيز معرفي اعلام و نامهاي خاص ، ارزش واعتبار ويژه اي به تلاش گرد آورنده و مترجم داده است. اي كاش اندكي از دقت و وسواسي را كه ايشان درخوانش متن شعرها داشتند، در مقدمه روشنگر، هزينه مي كردند. مقدمه مفصل و خواندني كتاب به دليل فقدان ارجاع و نشاني منابع اصلي ، اعتبار تحقيقي خود را تا سطح بسيار بالايي از دست داده است .
تلاش نيما يوشيج در سرودن شعرهاي تبري از دو جهت قابل تامل است :
نخست اينكه نيما توانسته است ، دركنار عظمت و اهميت خود در شعر فارسي معاصر توانايي خود را در بومي سرايي، هم از جهت زبان و هم از جهت فرهنگ و اسطوره نشان دهد. دوم اينكه كوشش او بيش از هر چيزي به ماندگاري و بقاي واژه ها و ساختهاي زبان تبريف به عنوان يكي از گويشهاي باقي مانده فارسي ميانه (پهلوي) مدد رسانده است . اين دو نكته براي پژوهشگري كه نيما، زندگي و شعرش را جست و جو مي كند ، مي تواند از نظر تحقيقي داراي اعتبار باشد . هر چند اين قطعات در وزنهاي كلاسيك است ، ليكن از منظر زبان و نگاه بيشتر همان اتفاقي در آنها روي داده است كه درشعرهاي فارسي نيما.
آميختگي عاشقانگي با نوعي لحن مرثيه اي ، در تركيب با فرهنگ و عناصر بومي مازندران يكي از زيباترين فضاهاي شعر روستايي روزگار ما را شكل مي دهد. شايد پس از ترانه هاي مذهبي واجتماعي امير پازواري مازندراني، شعري به قابليت " روجا " ي نيما يوشيج در نمايندگي كردن فرهنگ وآرزوها وغمها و شادي هاي مردم مازندران وجود نداشته و ندارد .
زحمات و رنجهاي نيما در نوشتن تاريخ ادبيات مازندران ستودني است و شكايتها و شكوه هاي او از كساني كه از در اختيار قرار دادن منابع است. دريغا دريغ كه مرگ چندان به وي فرصت نداد تا دو آرزوي هر مازندراني را در تهيه دستور زبان تبري و تدوين تاريخ ادبيات مازندران برآورده سازد.
نمونه اي از بومي سروده هاي نيما ؛
ديم بنمو ها كرد روج تاراج
چون صورت خود را نشان داد روز به تاراج رفت
مي رد بشوس سورها ايت باج
مرا پريشان كرد و از شب باج گرفت
خنه بزو در سربوش عاج
چون خنديد مرواريد نمايان شد، دندانهايش
كمون بامت م دل بو و آماج
كمان گرفت و دل من آماج تير او شد
وادكت همولي بكوتست سور
باد افتاد و چراغ را خاموش كرد
دير نديم من ش يا رور
من ديگر نمي توانم صورت يارم را ببينم
هر كس نشون ها دام يار كور
هر كس نشاني كوچه يا مرا بدهد،
و مژدگاني ديم ش اتا گور
من به او يك گاو مژدگاني مي دهم
نظر شما