به گزارش خبرنگاركتاب مهر، درابتداي نشست ، علي اصغرمحمد خاني دبيرنشست هاي هفتگي شهركتاب ، خاطرنشان كرد : سنايي ، عطار و مولانا سه قله رفيع در ادبيات عرفاني ايران هستند . سنايي شعرعرفاني و تعليمي را آغازكرد ، عطار آن را پرورش داد و مولانا جريان عرفاني آن دو را تكميل كرد .
وي ادامه داد : در طول تاريخ درمورد تاثير گذاري عطار برمولانا روايات بسياري نقل شده است ، ازجمله به اين بيت منسوب به مولانا استناد مي شود :
عطار روح بود و سنايي دو چشم او
ما از پي سنايي و عطار آمديم
محمد خاني تصريح كرد : عطارنيشابوري صاحب شش الي هفت اثر با ارزش درتاريخ ادبيات فارسي است كه هنوزجزدرمورد تذكره الاوليا و منطق الطيردرباره سايرآنها درداخل وخارج ازايران تحقيق و بررسي شايسته اي انجام نشده است .
ازجمله عطار شناسان مشهور معاصر مي توان به سعيد نفيسي ، فروزانفر ، نيكلسون ، محمد رضا شفيعي كدكني ، تقي پورنامداريان و ... اشاره كرد كه آثار آنها به طور كامل يا به صورت گزيده به زبانهاي مختلف برگردانده شده است .
وي خاطرنشان كرد : تا به حال درزبانهاي بوسني و اسپانيايي ترجمه هاي خوبي از آثارعطارانجام شده و درصورت توجه اهل زبان انگليسي به تاليف هاي عطار در دهه بعد شاهد اقبال جهاني به اين عارف بزرگ ايران خواهيم بود .
در ادامه نشست ، مهدي محبتي در بيان ديدگاه هاي ادبي مولانا و عطار ، گفت : بسياري ازعرفان پژوهان عارفان را دشمن شعر و ادبيات معرفي مي كنند و براي اثبات ادعاي خود به ابياتي چون :
قافيه انديشم و دلدار من
گويدم منديش جز ديدار من
و سخنان عطار در عنوانهايي كه به شعر مي دهد و حتي آن را حيض الرجال مي نامد استناد مي كنند . درحالي كه تا آنجايي كه من در تحقيق در ابيات سنايي ، عطار و مولانا نتيجه گرفته ام اين سه عارف بزرگ به طور مجموع يازده هزار بيت در تعريف شعر و ديدگاه هاي ادبي دارند و نيز ثلث مباحث فيه مافيه ، مجالس سبعه و مكتوبات به اين مقوله اختصاص يافته است و سنايي در مقدمه منثور خود بر ديوانش و عطار در تذكره الاوليا و اسرار نامه ، منطق الطير ، مصيبت نامه و اسرار نامه خويش به جوهر شاعرانه پرداخته اند .
وي تصريح كرد : درحالي كه بيست و پنج درصد ذهنيت اين سه شاعر مصروف حقيقت ادبيات است آنها شعر را تنها به عنوان وسيله انتقال مفاهيم بلند عرفاني مي پذيرند و ادبيات وقتي هدف يك شاعر شود منفور خواهد شد .
محبتي ادامه داد : مولانا يكي از فرم گرا ترين شاعران فارسي است و در مثنوي و ديوانش لفظ بر محتوا مقدم شده است . حقيقت عرفان شاعران ايران بيان ادبيات است . البته در ديدگاه سنايي ، عطار و مولانا جايگاه شاعر در هستي تفاوت دارد . اولين كسي كه در ادبيات فارسي درباره جايگاه شاعر در هستي سخن گفت سنايي بود . سنايي اعتقاد دارد كه شعرا مجراي حقيقت كلمه را گم كرده اند و با وجود فاصله زيادي كه ميان وحي و شعر وجود دارد شاعرمي تواند به نبوت دروني دست يابد .
اين پژوهشگرخاطرنشان كرد : ميراث سنايي با رسيدن به عطار تعديل و از صورت نفي كامل شعر به دو گونه طبعي و حكمي تقسيم شد . عطار شاعر طبعي را نفي و شاعر حكمي را ستايش مي كند و معتقد است آن شعري كه با شريعت تضاد دارد نوع طبعي آن است .
محبتي تصريح كرد : اين جريان پس از رسيدن به مولانا دچار تحول شد به گونه اي كه مولانا دوگانگي شعر و شريعت را از بين برد و شعر را خود شريعت دانست . همچنين مولانا طبقه هاي دوگانه هستي را از ميان برداشت و شعر را بالاتر از وحي و فرم را عين معنا دانست . با وجود مولانا در پنج اثرش هيچ شاعري به اندازه وي راهي در ادبيات نگشوده است .
به گزارش مهر ، در ادامه نشست محمود فتوحي تصريح كرد : وجه اشتراك سنايي ، عطار و مولانا در وجود دو قلمرو تجربه شاعرانه به صورت نماد و تمثيل است . نماد در اين حوزه از عموميت كمتري نسبت به تمثيل بهره دارد . مراحل تجربه شعري چهار طبقه تشبيه ، استعاره ، تمثيل و نماد را شامل مي شود .
وي ادامه داد : درعالم تشبيه شاعر مملوك عناصر طبيعت است و در استعاره اندكي از تشبيه بالاتر مي رود . درحالي كه در تمثيل و نماد با تصويرهاي شاعرانه نامريي روبرو هستيم . بافت تمثيلي اين سه شاعراقناع عقل است اما درعالم نماد ذهن شاعر براي شخص او قابل درك مي شود .
به گزارش مهر ، فتوحي تصريح كرد : زماني كه نماد و استعاره حسي مي شوند سكوي پرتاب مخاطب به سوي عرفان هستند . نماد گذرگاه تجربه نامريي وهمان است كه اصطلاح ذوق درموردش مصداق پيدا مي كند . نماد و شهود عطار و مولانا تفاوت دارد به گونه اي كه شهود عطارغمگين و مولانا شاد است . عطار و مولانا در تجربه تمثيلي به سوي عقل گرايي حركت مي كنند . تجربه عيني مولانا از شورعاطفي سنگين تري برخوردار است .
نظر شما