پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۲۹ فروردین ۱۳۸۵، ۱۸:۱۳

بابك احمدي:

كتاب "ديالكيتك روشنگري" حاصل جنبه پوياي ذهن فرهنگي آدرنو است

كتاب "ديالكيتك روشنگري" حاصل جنبه پوياي ذهن فرهنگي آدرنو است

به نظر مي آيد كتاب "ديالكتيك روشنگري" آن بخش زنده فرهنگي آدرنو است كه در اين كتاب تبلور يافته است. آدرنو در مقدمه تصريح كرد كه اگر قرار بود امروز كه فقط سه سال از نگارش كتاب مي گذشت مطالب كتاب را تصحيح كنيم مجبور بوديم كه يك كتاب ديگري بنويسيم و اين نشان دهنده اين بود كه يك فيلسوف بزرگ چگونه فكرش تكامل مي يابد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري "مهر"، نشست "بررسي آراي تئودور آدرنو و ديالكتيك روشنگري" امروز با حضور بابك احمدي در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران برگزار شد.

 احمدي در آغاز سخنش آدرنو را فيلسوفي توصيف كرد كه بيش از آن دسته از متفكراني كه به مكتب فرانكفورت مشهور شدند به فلسفه نزديكتر است و مي شود او را پيش از اينكه يك دانشمند علوم اجتماعي و يا يك ناقد هنري معرفي كرد او را يك فيسلوف مطرح نمود. چرا كه هيچ كدام از آن متفكران نه به اندازه آدرنو در فلسفه تبحر داشتند و نه علاقه زيادي در اين مورد از خود نشان دادند.

وي افزود: آدرنو هر چه قدر كه به مرگ نزديكتر شد بيشتر كار فلسفي كرد و مهمترين كار او در اين زمينه "ديالكتيك منفي" بود كه در اواخر عمرش نوشت و اين كتاب معرف عقايد فلسفي اش نيز محسوب مي شود.

احمدي از علاقه آدرنو به فلسفه گفت : شايد همين علاقه او به فلسفه باعث شد كه مباحثش سنگين تر و عميقتر و به يك معني پيچيده تر و ديرياب تر از فلسفه هاي ديگر باشد. شيوه نگارش او نيز بسيار پيچيده است و اين پيچيدگي در زبان آلماني سابقه دارد و اين نحوه، در انديشه و آثار آدرنو بيشتر تاثير داشته است.

به گزارش "مهر"، وي به مقايسه آدرنو و ماركوزه اشاره كرد و گفت : اگر نوع فكري ماركوزه را با آدرنو مقايسه كنيم مي بينيم كه ماركوزه چقدر تلاش كرده كه بحثش همه فهم و آسان باشد و هر جا كه احساس كرده كه بحثش پيچيده و طولاني شود با پانوشتهاي حتي طولاني بحثش را همه فهم كرده است. به همين دليل بيشتر كساني كه با مكتب فرانكفورت آشنا شدند و آثار ماركوزه را خواندند بندرت به آدرنو روي آورده اند. به يك معني آدرنو سخت نويسي و دير فهم بودن آثارش به فهم متن كارهايش هم مي آيد.

احمدي افزود: او يك نگاه اشرافي و آريستوكراتيك به فرهنگ داشت كه من تصور مي كنم همگان آثار او را درك نكنند و شايد عمداً اين كار را كرده بود. علاقه او به فلسفه، پيچديگي آثارش و مسائلي را كه مطرح كرده سبب مي شود ما به اين نكته روي آوريم كه آدرنو از همه امروزي تر است.  

وي همچنين تاكيد نمود: در واقع بحثهاي آدرنو را بايد جدي گرفت. او كسي كه است كه از همه بيشتر به گفتمانهاي پسامدرني كه امروزه مطرح مي شود نزديك است. بسياري از مباحثي را كه او مطرح كرده مباحث مورد علاقه متفكراني است كه امروزه از سوي پست مدرنيستها مطرح شده است. به همين دليل است كه همه آنها از آدرنو به نيكي ياد كرده اند و درباره اش آثاري را نوشته اند در حالي كه اين توجه را به آثار ديگران نداشتند.

احمدي افزود: آدرنو فلسفه را به عنوان راهنماي عميق و يا انديشيدن به آراي متفكران نمي داند بلكه ما با تفكر بر آن جنبه كشف ناشدني و نكات پنهان در فلسفه او مي توانيم به آراي او بيشتر نزديك شويم. هيچ كس به اندازه او بر متفكران امروزي تأثير نگذاشته است كه بسادگي مي توانيم صدق اين ادعا را از كتابها، مقالات و رساله هاي دانشگاهي كه درباره او نوشته شده بجوئيم.

وي در ادامه به تبين محيط و بستر رشد و تكامل آدرنو پرداخت و اظهار داشت: آدرنو در محيط دانشگاهي آلمان نيمه قرن بيستم بود. او در ابتدا تحت تأثير نو كانتي ها و بعد دوره كوتاهي تحت تاثير هوسرل قرار گرفت. سپس مطالعه كي ير كه گور او را به انتقاد از هوسرل كشاند و همين سالها در مورد همه اينها مطالبي را نيز نوشت. بعد از آشناي اش با هوركهايمر سبب شد كه به سوي نظريه اجتماعي سوق يپدا كند. در آن زمان به فرويد نيز علاقه مند شد و بيشتر از آنها به خاطر مطالعه لوكاچ به تفسيري از آراي ماركس علاقمند گرديد. تأثير اين تفسير در تمام زندگي اش باقي ماند اما به نظر مي رسد تا زماني كه نازيها قدرت را گرفتند و آدرنو و هوركهايمر و ديگر دوستانش را در انجمن پژوهشهاي اجتماعي دانشگاه فرانكفورت كار مي كردند موضوع اصلي مورد علاقه اش موضوع اجتماعي و پيدا كردن يك نظريه اجتماعي بود. دوستي اين دو تا دم مرگ باقي ماند. دوستي فكري عميقي بود كه مشابه آن در تاريخ فكر بسيار كمياب بود.

احمدي افزود: وقتي كه از آدرنو در مبحث روشنگري سخن مي گوئيم مدام بايد اين را در نظر داشته باشيم كه نظر هوركهايمر هم به همين گونه بود. زماني كه هيتلر در سال 33 بر سر كار آمد به فاصله كوتاهي همه فعاليت انجمن پژوهش هاي اجتماعي متوقف شد. همان روزي كه هيتلر به صدراعظمي انتخاب شد به دفتر انجمن نيز حمله كردند و آنجا را بستند. بيشتر اعضاي انجمن نيز متلاشي شدند. آدرنو حق تدريس نداشت و حتي كلاسهاي خصوصي او نيز كنترل مي شد كه فقط به غير آريائيها تدريس كند. بالاخره مدتي هم در انگليس مي رود اما در آنجا چندان او را جدي نگرفتند چرا كه آنچه در انگليس گفته مي شد با آنچه كه در آلمان مطرح شده بود به كلي متفاوت بود. يكي دو دهه بود كه فلسفه تحليلي در انگلستان شكل گرفته بود و متفكرهاي آلماني زباني مانند ويتگنشتاين نيز در حلقه فلسفه تحليلي بحث مي كردند و اطراف متفكراني مانند راسل و وايتهد و كارناپ بودند. لذا آدرنو به آمريكا رفت اما آن فضاي آمريكا نيز بر آدرنو تاثير گذاشت چرا كه در آن دوره به كار تجربي و تحقيقي خاص و ملاحضات غير ديالكتيكي مطرح بود.

وي كتاب "ديالكتيك روشنگري" را حاصل تفكرات آدرنو و هوركهايمر توصيف كرد و گفت : اين كتاب حاصلي است كه اين دو فيلسوف هر دو با بحث با يكديگر مي نوشتند و حتي كار سند شناختي كه بخشهاي اين كتاب را كدام يك نوشتند نيز بسيار مشكل است. لذا آنها با هم به مباحث پيچيده و چند معنايي و ويژه فكر آلماني را طرح كردند. لذا اين كار آنها دوباره به سنت سخت نويسي آلماني اواخر قرن نوزده باز مي گردد.

احمدي به اهميت كتاب "ديالكتيك روشنگري" اشاره كرد و گفت: اين كتاب درباب اسطوه كه با فضاي فكري آن زمان آمريكا اصلا همراه نيست نقدهاي را دارد. به هر حال به نظر مي آيد آن بخش زنده فرهنگي آدرنو در اين كتاب تبلور يافت. اين كتاب در آمستردام منتشر شد و مقدمه اي نيز بر آن آدرنو نوشت و در آن مقدمه تصريح كرد كه اگر قرار بود امروز كه فقط سه سال از نگارش كتاب مي گذشت مطالب كتاب را تصحيح كنيم مجبور بوديم كه يك كتاب ديگري بنويسم و اين نشان دهنده اين بود كه يك فيلسوف بزرگ چگونه فكرش تكامل مي يابد. آدمي كه مدام از عقايد خودش فراتر مي رود. وقتي كه اين مورد را با متفكران و شبه متفكران كشور خودمان مقايسه مي كنيم مي بينيم كه بر يك عقيده از زمان جواني تا دم مرگ وفادار مي مانند و هر نوع تعديل در آن را كسر شان مي دانند متوجه مي شويم كه چقدر اين دو با يكديگر متفاوت اند. 

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، احمدي هسته اصلي "ديالكتيك روشنگري" را تعيين كننده كارهاي بعدي او برشمرد و گفت : آثاري كه بعدا آدرنو نوشت به يك معني كامل كردن اين كتاب است و جنبه هاي مختلف اين كتاب را توضيح مي دهد. آدرنو كتاب ديالكتيك منفي را براي اين نوشت كه جنبه هاي ديالكتيك روشنگري را روشن كند و انتقاد هاي شفاهي كه به او شد را پاسخ دهد. عمدتا اين انتقادها به اين گونه بود كه درك آدرنو از ديالكتيك نارساست و او را مجبور مي كرد كه به اين مسائل پاسخ گويد.

کد خبر 313690

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha