1-تجربه نشست اواخر سال گذشته اين گروه در لندن تا 8 آوريل و صدور بيانيه شوراى امنيت قابل توجه است. بعد از 3 هفته و 20 جلسه، حاصل هماهنگى قدرت هاى ياد شده بيانيه اى بود كه نه تنها خواست امريكا براى ورود به فاز تحريم يا درگيرى را زمينه سازى نمى كرد، بلكه برعكس بر جايگاه محورى آژانس و دبير كل آن در پيگيرى موضوع تأكيد داشت. بيانيه اى كه بى ترديد يك افتضاح در تاريخچه حقوقى شوراى امنيت و سازمان ملل است. بيانيه اى كه گرچه بر «حق غير قابل تبعيض» همه كشورها بر اساس NPT و نيز تحقيق و توسعه صلح آميز هسته اى در بند اول خود تأكيد مى كرد، در بندهاى ديگر خواستار توقف همين حق ازسوى ايران شده بود. بيانيه اى كه در حالى از ناتوانى آژانس در حل ابهامات باقيمانده سخن گفته بود كه درجاى ديگر مدير كل آژانس را به پيگيرى بازرسى ها در ايران و ارايه گزارش رهنمون ساخت!
2- سطح نشست مسكو دليلى بر نگاه احتياط آميز اين كشورها به نتيجه گيرى بود. اولاً اعضا متعهد شده بودند كه نتيجه را به رسانه ها اعلام نكنند و ثانياً به جاى وزراى خارجه، معاونين آنها به گفت وگو نشستند.
3- بايد به گرفتاريهاى بزرگ بوش در خود امريكا و چهره نحيف اين كشور در جامعه جهانى اشاره كرد. به نظر مى رسد هدف اصلى امريكا بعد از شكست هاى متعدد نقشه هايش در شكل دهى «خاورميانه بزرگ» به ويژه روند انتخاب مردم در عراق و فلسطين و ناتوانايى هاى داخلى از جمله در مهار بيكارى و افزايش قيمت حامل هاى انرژى اين بودكه صرفاً بابرگزارى نشست هاى لندن، نيويورك و حالا مسكو به افكار عمومى جهان بقبولانه كه 5 قدرت ديگر بزرگ دنيا در عرصه بين المللى از دولت بوش تبعيت مى كنند.
4- علت ديگر رويكرد امريكا به جنگ روانى را مى توان در شكست اين كشور جهت نگران نشان دادن كشورهاى جهان و به ويژه منطقه خليج فارس از فعاليت هاى صلح آميز هسته اى ايران، حتى بعد از اعلام تكميل چرخه غنى سازى سوخت توسط ايران نهفته است.
5- چنانچه شاهديم اكنون نه تنها روسيه و چين، بلكه 4 كشور ديگر از جمله امريكا هم اعتراف مى كنند كه زور براى حل مساله كار ساز نيست. موضوعى كه خود نشانه قدرت جمهورى اسلامى است. اين روزها سناتورهاى جمهوريخواه امريكا هم به دولت بوش جهت تعويض وزير جنگ طلب دفاع يعنى رامسفلد و همينطور گفت وگو با ايران فشار مى آورند. تا جايى كه ديروز مك كورمك سخنگوى وزارت خارجه امريكا به تمسخر گفت: حداكثر تحريمى كه ما مى توانيم بكنيم نخريدن پسته و فرش از ايران است!
6- نكته مهم اما اينجاست. جمهورى اسلامى ايران بر موضع درستى ايستاده و بسيار بهتر از امريكا بازيگرى در چارچوب مقررات بين المللى را بلد است. ايران حق خود را مى خواهد اما براى بدست آوردن آن از رهبرى مقتدر و مدبرى برخوردار است.
سردمداران دولت امريكا اكنون چون نمى توانند كارى بكنند، در صدد جنگ روانى بارى توجيه ناكامى ها در طرح افكار عمومى داخلى امريكا، مردم جهان و از جمله ملت سلحشور ايران هستند.
ديروز «مك كورمك» در همين راستا گفت: چون امريكا نمى خواهد مردم ايران سختى بكشد به دنبال محدوديت در منابع نفت وگاز ايران نيست!
دست آخر اينكه به نظر مى رسد هدف دولت امريكا از نشست هاى متعدد در نقاط مختلف جهان اين است تا به همه بقبولاند كه در بن بست نيست. واقعيتى كه هست!
نظر شما