به گزارش خبرنگار اقتصادي مهر، دكتر قديري ابيانه از كارشناسان سياسي -اقتصادي كشور در تحليل خود از وضعيت و تحقق درآمدهاي نفتي ايران و تاثير آن در زندگي مردم ، در سايت شخصي خود آورده است: با توجه به رشد خيرهكننده درآمدهاي نفتي كشور مردم بر اين باور بوده و هستند كه اگر اين درآمد عادلانه توزيع گردد ديگر نبايد شاهد فقر و محروميت باشيم و بايد مشكلاتي مثل مسكن و اشتغال و ازدواج و رفاه و تامين اجتماعي و حتي تفريح و ورزش مردم تامين گردد. اما اين سوال مطرح مي باشد كه آيا مردم تصور درستي از ميزان اين درآمد دارند يا نه؟!
اخيرا اينجانب در جمع دانشجويان در استانهاي مختلف كشور و از جمله در جمع دانشجويان دانشگاه نفت اهواز اين سوال را مطرح كردم كه اگر به فرض غير ممكن كه اين درآمد به هيچيك از نيازهاي كشور مثل دفاع و امنيت، عمران و آباداني، بهداشت و درمان، آموزش و ساير نيازها نرسد و اين درآمد به طور مساوي بين جمعيت 70 ميليوني كشور توزيع شود به تصور آنها سهم هر ايراني از اوج درآمد نفت چه مقدار خواهد بود؟ پاسخ ها عمدتا پيرامون رقم يك تا ده ميليون تومان در هر ماه بود.
اين تصور توهمي بيش نيست. توهمي كه موجب مي گردد اين سوال پيش آيد كه پس با اين درآمد چه مي كنند و چرا مشكلات كشور با اتكاء به درآمد نفت حل نمي گردد؟! اينجاست كه سياه نمايي زمينه بروز مي يابد و بسياري بر اين تصورند كه به آنها بي توجهي مي شود.
مردم مناطق مرزي و قوميت ها تصور مي كنند كه به قوم و استان آنها توجه نمي گردد، در حالي كه اين توهم فراگير است و همه شهرها و استانها را در بر مي گيرد. براي قضاوت صحيح بايد واقعيت ها را بدور از توهم شناخت.
براي مقايسه عملكردها و دستاوردها انقلاب اسلامي در مقايسه با قبل از پيروزي انقلاب اسلامي و نيز با ساير كشورها نيز بايد بر اساس واقعيت ها ارزيابي صورت گيرد كه اينكار مستلزم شناخت واقعيت ها است. براي يك مقايسه منطقي، ابتدا بايد واقعيتهاي كشورهاي مختلف، به ويژه بسترها و زمينههاي آن را ارزيابي كرد.
واقعيت نفت ايران
نعمت نفت، نعمت بزرگي است كه ملت ايران از آن برخوردارند. ميزان ذخاير نفتي ايران 6 برابر كل ذخاير نفتي آمريكا و 8 برابر كل ذخاير نفتي اروپا و حدود 4 برابر كل ذخاير اروپا و آمريكا است.
مقايسه با قبل از پيروزي انقلاب اسلامي
با توجه به اينكه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، ايران روزانه 4/5 ميليون بشكه نفت صادر ميكرد و هم اينك اين ميزان به حدود 2/2 ميليون بشكه نفت كاهش پيدا كرده است و جمعيت كشور نيز دو برابر شده و قدرت خريد دلار در بازارهاي بين المللي نيز در اين مدت، حداقل نصف گرديده در نتيجه سهم هر نفر ايراني از بابت ارزش ارز حاصل از صادرات نفت با توجه به عوامل فوق الذكر، به كمتر از يك هشتم قبل از انقلاب رسيده است و از اين پس نيز با هر تولد جديدي اين نسبت كاهش خواهد يافت. اين عوامل عمدتاً به نوع حكومت نيز مربوط نيستند.
درآمدهاي نفتي ايران امروز
اگر فرض كنيم كه درآمد 40 ميليارد دلاري سال 1384، صرف هيچ يك از ضروريات كشور مثل دفاع و امنيت، عمران و آباداني، آموزش و درمان و ساير امور نشود و مستقيماً بين مردم تقسيم گردد، با احتساب هر دلار900 تومان و جمعيت 70 ميليون نفري ايران، سهم هر ايراني از درآمد نفت ماهيانه فقط حدود 42 هزار تومان مي شود. اگر حدود 2 هزار تومان آن را هزينه هاي استخراج و صادرات نفت فرض كنيم، سهم هر ايراني از اوج درآمدهاي نفتي 40 هزار تومان در هر ماه خواهد شد. گفته شد كه بدهي خارجي ايران 20 ميليارد دلار است كه از بابت آن سود نيز پرداخت مي شود.
طبيعتاً با اتكاء به چنين درآمدي كه تازه نتيجه شكسته شدن ركورد قيمت نفت بوده، نمي توان مشكلاتي مثل مسكن، اشتغال، ازدواج، تحصيل، رفاه و تفريح را رفع كرد. بايد توجه داشت اين بودجه بين همه دستگاه ها توزيع و همه دستگاه ها بلا استثنا آن را ناكافي ارزيابي مي كنند و به درستي تاكيد مي كنند كه اگر بودجه آنها افزايش يابد، خواهند توانست خدمات بيشتر و بهتري را به مردم ارائه نمايند، ليكن بودجه كشور محدود است و نمي توان با اتكاء به درآمدهاي نفتي همه خواسته ها را برآورد نمود.
مقايسه با امارات متحده عربي
عده زيادي در ايران بارها به امارات متحده عربي سفر كرده و شاهد پيشرفت ساختمان سازي و تجارت در اين كشور بويژه در دبي بوده اند و در مقايسه با ايران بويژه شهرهاي حاشيه خليج فارس دچار توهم مي شوند .
در حالي كه وسعت ايران 20 برابر و جمعيت ايران حدود 70 برابر امارات متحده عربي است، سهم هر اماراتي از ميزان صادرات نفت خام حدود 80 برابر سهم هر ايراني است.
مقايسه با آلمان و انگلستان
كشور آلمان از تامين اجتماعي وسيعي برخوردار است. در انگلستان سيستم درماني آن پيشرفته است و همه مردم تحت پوشش درمان رايگان در بسياري از موارد قرار دارند.
انگلستان وآلمان ماليات بسيار سنگيني را از مردم خود ميگيرند به نحوي كه گاه به 42 درصد توليد ناخالص داخلي آنها ميرسد . ميزان ماليات دريافتي در آلمان حدود 400 ميليارد دلار است كه اين مقدار 10 برابر اوج در آمد نفتي ايران در سال 1384 است و اين در حالي است كه كل توليد ناخالص داخلي ايران به ميزان ماليات دريافتي دولت نمي رسد و كل بودجه دولت در سال 1385 حدود نصف ماليات دريافتي دولت آلمان از مردم كشورش هست. در ايران كل ماليات پيش بيني شده در كل كشور در سال 1385 كمتر از 20 ميليارد دلار است.
ميزان بدهي هاي خارجي كشورهاي غربي نسبت به 40 ميليارد دلار درآمد نفت ايران در سال 1384 به شرح زير است: انگستان 117 برابر، آمريكا 35 برابر، ايتاليا 22 برابر، اسپانيا 20 برابر، كانادا 14 برابر. اين در حالي است كه ميزان بدهي خارجي ايران حدود 20 ميليارد دلار يعني نصف درآمد نفتي كشور در سال 1384 مي باشد.
ذخاير ارزي ايران
بنا بر اعلام بانك مركزي ايران ذخاير ارزي ايران در سال 1384 به 47 ميليارد دلار رسيد. از سوي ديگر ايران بيش از 20 ميليارد دلار بدهي خارجي دارد. با كسر آن عملا پس انداز ارزي ايران به رقم 27 ميليارد دلار مي رسد كه سرانه هر نفر از كل ذخاير ارزي كشور به رقم حدود 350 هزار تومان مي رسد.
درآمد نفت در آينده
اگر درآمد نفت را طي چهار سال و بلكه 20 سال آينده (تا سال چشم انداز 1404) ثابت و سالي 40 ميليارد دلار فرض نمائيم، فرض كنيم كه طي 4 سال و 20 سال آينده جمعيت كشور افزايش نيابد و در حد 70 ميليون نفر باقي بماند و اگر فرض كنيم كه طي اين سالها كل درآمد نفت صرف هيچ يك از ضرورت هاي ايران نشود و ماهيانه به هر نفر 40 هزار تومان اختصاص يابد، سهم هر نفر در يك دوره 4 ساله كمتر از 2 ميليون تومان و سهم هر نفر از درآمدهاي نفتي صادراتي، در طول 20 سال آينده، مجموعا كمتر از 10 ميليون تومان خواهد بود.
اين در حالي است كه منابع نفتي رو به كاهش و جمعيت نيز رو به افزايش است و پيش بيني مي شود كه جمعيت كشور در سال 1404 بين 90 الي 100 ميليون نفر باشد، ضمن اينكه درآمد نفتي، بخش قابل توجهي از بودجه كشور براي تامين هزينه هاي ضروري كشور در ابعاد مختلف را تشكيل مي دهد.
استراتژي غرب در قبال انقلاب اسلامي
به گزارش "مهر" قديري ابيانه در ادامه تحليل خود افزوده است: جرالد سگال مدير مطالعات انستيتو بينالمللي استراتژيك لندن كه در هفته نامه آمريكايي نيوزويك در فروردين ماه 1377 منتشر شده است، عمق سياست غرب در قبال ايران را نشان ميدهد. وي ميگويد:
" ... غرب بايد به شيوهيي كه كمونيسم را مهار و آلوده كرد با ساير دشمنان خود عمل كند .... آلوده سازي، شيوههاي فراواني دارد كه تجارت با دشمن و .... از راههاي اصلي آلودهسازي جوامع است.... اكنون نيز بايد يك استراتژي دوگانه مهار و آلودهسازي در دستور كار باشد... مهار كافي نيست و آلودهسازي مهمتر است. ... خوشبختانه آلودهسازي شيوههاي فراواني دارد كه تجارت با دشمن (در كالاهاي غير استراتژيك) و .... از جمله آنهاست ..."
همچنين انستيتو سياست خاورميانه واشنگتن، نتيجه مطالعات سال 2000 خود را منتشر نموده است و در آن تأكيد كرده است كه:
" ... صادرات كالاهاي مصرفي به ايران بايد از سر گرفته شود، اين كار باعث كم شدن ارز خارجي موجود در ايران خواهد شد ..."
ممكن است تصور شود كه سياستهاي فوق مربوط به دشمني غرب با ايران در نظام جمهوري اسلامي ايران است. اسناد و مدارك نشانگر آن است كه غرب اصولا با ملل مسلمان خصومت داشته است و سياست خويش عليه مسلمانان را حتي در زمان رژيمهاي دست نشانده نيز دنبال ميكرده و اصولا براي اعمال همين سياستها بوده است كه با كودتا و هزارترفند و توطئه ديگر، رژيمهاي مزدوري را بر كشورها حاكم ميكرده است.
استراتژي غرب در قبل از انقلاب
فرهنگ مصرف زدگي و تجمل گرايي در جامعه كه بسيار گسترده است، در ادارات نيز نمود مييابد. مصرفهاي بيرويه در ادارات، تجمل گراييها و تغيير مكرر دكوراسيونها، نشأت گرفته از اين فرهنگ غلط جاري است.
آنتوني پارسونز آخرين سفير انگليس در رژيم شاه كه پس از 5 سال سفارت و فقط 5 روز قبل از فرار شاه از كشور، ايران را ترك كرد در كتاب خود تحت عنوان "غرور و سقوط" متن اظهاراتش را در سال 1974 ميلادي (1352 شمسي) خطاب به بازرگانان انگليس و كساني كه دست اندر كار تجارت و معامله با ايران بودند، چنين به رشته تحرير درآورده است:
".... نخستين كاري كه اينجا ميكنيد اين است كه تا ميتوانيد كالاهايتان را بفروشيد و فقط در صورتي سرمايهگذاري كنيد كه براي فروش كالايتان چارهاي جز اين كار نداشته باشيد. اما اگر مجبور باشيد در اينجا سرمايهگذاري كنيد به ميزان حداقل ممكن، سرمايهگذاري كنيد و صنايعي را انتخاب كنيد كه قطعات و لوازم آن از انگلستان وارد شود، مانند صنايع مونتاژ كه در واقع سوار كردن قطعات صادراتي انگليسي در ايران است. در اين محدوده و با توجه به اين نكات، من معتقدم كه ايران، يكي از بهترين بازارهايي است كه شما ميتوانيد براي مصرف كالاهاي خود در جهان سوم پيدا كنيد."
اظهارات سفير انگليس كه در اوج روابط حسنه انگليس با رژيم شاه بيان شده، نشاندهنده ماهيت سياست انگليس نسبت به ايران و ساير ملل جهان سوم ميباشد. مسلماً توصيه مقامهاي انگليسي به كساني كه مسئوليت طراحي و سازماندهي امور قانونگذاري، اقتصادي، گمركات، تبليغات و... ايران را به عهده داشتهاند نيز در راستاي همين سياست، براي رشد مصرف گرايي در ايران بوده است. آمريكا نيز همين سياست را در مورد ايران داشته است.
با توجه به مطالب فوق بايد تلاش كرد از نفت و گاز اين سرمايه عظيم و خداداد به نحو صحيحي براي توسعه پايدار، عمران و آباداني كشور و تبديل امكانات بالقوه كشور به بالفعل استفاده كرد و از طريق كار و تلاش بي وقفه آحاد ملت، محروميت و فقر را از اين كشور اسلامي زدود.
نظر شما