نيمه شبي در خواب بودم
كه چهار سوار در رسيدند و گفتند : " برخيز " !
پيغامي به سوي تو آورده ايم
در آن سو ، مرداني گرد آمده اند ، آنها را بنگر
نشسته بوديم كه دو پيرزاد پيش آمدند ؛
و اشك از چشمانشان جاري بود و دعا در زبانشان
شش پياده " هو حق " گويان رسيدند
حضرت آدم نيز به زودي خواهد رسيد
و چهار سبزپوش آسماني
كه عصاهايشان سبز و اسب هايشان در حركت بود
گفتند حلقه مجلس چه تنگ است
جماعت بسيار است ، حلقه را بازتر كنيد
و از دوردست ، شصت سوار پديدار شدند
ولوله اي بين حاضران افتاد : محمد ( ص ) رسيد
به آن سو شتافتند و جوياي حال هم شدند
و گفتند : اي فرزند ! در جمع ما در آي
او كه دستانت را گرفته علي ( ع ) است
علي زيرانداز بوريايم را برداشت
و بعد چيزي ناشناخته بر سرم فرو ريخت
گفتند : دنياي سپنجي را به صفا طي كن ...
به سليم خواجه و بابا سلمان فرمان داد
و آنها مرا از پياله اي خوراندند
و تا اعماق درد فرو بردند
عقل و هوشم را از كف دادم و از پا در افتادم
گفتند : به آنچه در عرش و فرش جاي گرفته ، نظر انداز
چون باد به رگ هاي زمين فرو رفتم
نگاهم را تا عرش پيش راندم
گفتند در عالم جبروت سير كن
و با چشمان خود ، اسرار خدا را بنگر
ناگاه به هرچه كه در خيال داشتم ، دست يافتم
به هرچه كه نظر انداختم ماهيتش را دريافتم
بدين حال فارغ و آسوده خفته بودم
كه آبي به صورتم زدند و گفتند : " برخيز " !
خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : " مختومقلي فراغي " از نام هاي مشهور در تاريخ ادبيات تركمن است و عشق به خاندان عصمت و طهارت به ويژه حضرت رسول (ص) و حضرت علي (ع) در اشعار اين شاعر اهل تسنن پرفروغ است ، برشي از يكي از سروده هاي مختومقلي را به بهانه نكوداشت وي كه از 21 تا 27 ارديبهشت ماه سال جاري در شهرهاي بندر تركمن ، آققلا ، گنبد كاووس و توابع برگزار مي شود ، مي خوانيد .
کد خبر 316738
نظر شما