پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۵، ۱۶:۲۶

انسان و پرسشهاي ابدي (5)

هستي به مثابه موجود انساني

هستي به مثابه موجود انساني

خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه : هستي اي كه نزد فلسفه هاي وجودي مطرح است با هستي مابعدالطبيعي تفاوت دارد. فيلسوفان وجودي بيشتر به هستي انساني توجه نشان مي دهند. در اين مقال بحث هستي نزد فلسفه هاي وجودي به بحث گذاشته مي شود.

به گزارش خبرگزاري "مهر"، فيلسوفان اگزيستانس اين واژه را محدود به موجود يا باشندة بشري مي دانند و اين بدان معنا نيست كه ديگر هست ها از هر واقعيتي بي نصيب اند. بلكه توجه به اين امر واقع است كه باشندة بشري در مقام تنها باشنده اي است كه به روي آنچه هست باز و مسئول است. به سخن ديگر از نظر اينان مسائلي براي انسان مهمند و اهميت دارند كه دانستن آنها باعث تغيير و تحولي در زندگي ما آدميان شود يعني مسائلي كه حال و روز انسان قبل از دانستن آن مسأله و بعد از دانستن آن متفاوت شود.

پس سخن فيلسوفان  existence  از حوزة هست ها نيست از اينكه اعيان وجود دارند اينكه جهان وجود دارد ، اينكه آب در دماي 100 درجه به جوش مي آيد نيست .  بلكه اين است كه حال كه من در اين دنيا هستم چه بايد بكنم بلكه سخن از حوزة بايدها است يعني تكليف انسان چيست و « چه بايد كرد» .

   « اما existence تشكيل شده از Ex-sister كه واژة لاتيني است كه دقيقاً به معناي بيرون از خود بودن ، هستي يافتن تقرر ظهوري و هستي است. خود واژة Ex  پيش تر به معناي « بيرون از » بوده است و sistere به معناي  ايستادن است. »1
Ex-sistence به معناي برون – جهيدن – يا برون ايستادن است . هايدگر از واژه اگزيستانس دو صفت Exten-sial وجودي يا هستي و يا وصف وجود كلي كه دلالت بر ساختارهاي كلي وجود بشري دارد سخن مي گويد و ديگري Existentiell موجودي يا وصف وجود شخصي ، دلالت دارد به موجود فريد يا جزئي . اما پيش تر كي ير كه گور از اين واژه استفاده نمود كه او نيز از دو واژه استفاده نمود existent كه به معناي هستي دار و كسي كه اصيل است بكار گرفته شد و در برابر آن existence به معناي اصيل بودن به كار گرفته شد.

اما هايدگر واژة (Existenz (existence) را با در نظر داشتن ريشه لاتيني آن  ex-sistence  تعبير كرد به معني از خود بيرون ايستادن مي گيرد و بدين سان معني آن را به معني ekstasis يوناني به معناي از خود بيرون شدن و از خود بدر شدن مي پيوندد. 

همانگونه كه در بخش عكس العمل نسبت به نظام ايده آليستي هگل ذكر شد فلسفة هستي يك سيستم يا دستگاه فلسفي يا نظام فلسفي نيست بلكه گونه اي گرايش و نگرش فلسفي است. لذا بر اين اساس بيان آن در يك چهار چوب مشخص تا حدي ناممكن است.        

  اما با اين همه فلسفة هستي نامي است كه براي ناميدن فيلسوفاني كه نگرش خاصي دارند به كار  مي رود كه در ادامه به ذكر مشخصه هاي آنها خواهيم پرداخت كه در عين حال مي تواند تفاوتهاي بنيادي نيز با هم داشته باشند. مثل تفاوت كي يركه گور كه يك فيلسوف اگزيستانس الهي است با سارتر كه يك فيلسوف اگزيستانس الحادي ناميده مي شود .

شايد براي بهتر بيان كردن اين نگرش لازم باشد چند گرايش اساسي را بيان نمائيم. به عنوان يك تعريف از فلسفه اگزيستانس اولين نكته اي كه بسيار حائز اهميت است در اين نگرش و باعث جدايي اين نگرش از ديگر فلسفه ها مي شود و همة فيلسوفان اگزيستانس به آن هم رأي اند اين است كه همه اينان توجه ويژه اي به انسان دارند آنهم انسان و روال بودن او.

به تحليل "مهر"، براي اين دسته از فيلسوفان ديگر اعيان مطرح نيستند و به عبارتي ديگر يكي شدن عين و ذهن ، شناخت جهان ، شناخت طبيعت ، روابط بين اشياء ، شناخت اديان ، تحليل زبان و خيلي چيزهاي ديگر مطرح نيست . از نظر اينان مشكل حقيقي آنجاست كه به انسان و آزمونهاي ژرف زندگاني او پيوند يابد ، خود انديشه نيز تنها در پيوند با زندگاني و چون جنبه اي از زندگاني معني و اهميت مي يابد. اين اساسي ترين و اصلي ترين آموزه فيلسوفان اگزيستانس است. از نظر اينان انسان موجودي شگفت انگيز است زيرا انسان در تمام مراحل زندگي خود دستخوش تضادهاي گوناگون است و به ديگر سخن هميشه در ميان اضدادي است كه او را مثل قطب هاي هستي در بر گرفته اند . زيرا به طور مثال از طرفي مثل ديگر جانوران است و مثل آنها زندگي مي كند.

 از طرفي ديگر موجودي است متافيزيكي كه از خود بيرون مي ايستد و يا برون مي جهد و بودن خود را به پرسش مي گيرد و اين چيزي است كه ديگر جانوران نمي توانند اين كار را بكنند و گاهي نيز حتي از اين پايه زندگي جانوري فراتر مي رود و آنقدر بالا مي رود و آنقدر بالا مي رود كه گويي در عالم ديگر است. بر همين زمينه است كه حتي نيازهاي پست و حيواني  جنسي خود را تا مرتبه ادراك عشق بالا مي برد.

بر اين اساس با آنكه زندگاني او محدود است و در امكانات محدود قرار دارد اما جولانگاه او عرصه اي است بي پايان .گاهي چنان در بند تن است كه مثل حيوان  بجز تن به هيچ چيز ديگر فكر نمي كند و گاهي از تن رها شده و آنقدر سبكبال مي گردد كه گويي از فلك برتر واز ملك افزون تر است . اين ويژگي هستي اوست. پس بنابراين فيلسوفان اگزيستانس معتقدند كه فلسفه بايد به اصول باطني بپردازد نه به پديده هاي خارجي و بطور مثال حوادث فلسفي واقعي آنست كه از سِرّ آرزوي جاودانگي انسان با خبر شود.

به طور مثال فلسفه واقعي بايد بداند چرا انسان از بي عدالتي رنج مي برد. چرا وسوسه خود كشي  درذهن بعضي خطور مي كند.
فلسفة واقعي آنست كه بداند ما به ازاي كلماتي مثل اميد ، عشق، محبت، ايمان، يأس كه براي احوال دروني ما وضع شده است كدامست. آيا مصداقي كه من از آن اراده مي كنم با مصداقي كه شما اراده مي كنيد يكي است.

كي يركه گور به عنوان كسي كه در مقابل ايده آليستها ايستاد و با آنها مقابله كرد معتقد بود كه فيلسوف مأبانه نبايد زندگي كرد. زيرا فيلسوفان سؤالاتي را مطرح كردند كه نه درد خودشان را دوا كرد و نه درد ديگران را. در حاليكه ما مي خواهيم به اين سؤال كه « چه بايد بكنيم» پاسخ دهيم. كار فيلسوفان اين است كه فرضاً براي هر قسمتي از عالم نامي نهاده اند و تعابيري از قبيل جوهر ، عرض، علت ، معلول، وجود و غيره مطرح كرده اند ولي سؤالات انسان را پاسخ نداده اند چه بايد بكنيم. در اين مسير خود سؤالاتي مصنوعي ايجاد كرده اند و به آنها پاسخ داده اند. در صورتي كه مشغلة اصلي انسان اين نبوده است . به عبارتي ديگر اگر تا آخر عمر جزء لايتجزاء را نشناسيم زياني نكرده ايم. اين مسئله مهم است كه چه بايد بكنيم.

اگزيستانسياليسها در مقابل فلسفه هاي قديم كه با ماهيت زمان ، مكان، ذات، سروكار دارند هم مي ايستند. و در عوض علاقمند به دانستن مفهوم ايمان ، دوست داشتن ، يأس، خود كشي هراس و غيره هستند.

بر همين زمينه است كه اگزيستانسياليست ها با تنگناهاي زباني مواجه مي شوند.از اينرو اگزيستانسياليستها در مقابل فيلسوفان زباني نيز مي ايستند و معتقدند الفاظ براي بيان احوال دروني ناقص و نا رسا هستند.

مسائل هستي در نظر اين فيلسوفان عبارتند از مسائلي كه دانستن آنها باعث تغيير و تحول در زندگي ما انسانها شود. مسائلي كه حال و روز آدمي قبل از دانستن و بعد از دانستن آنها متفاوت شود. كما اينكه در نظرسقراط نيز جان شناسي از جهان شناسي به مراتب بهتر است و مهمتر. بنابراين شناخت و عدم شناخت جهان تأثيري در حال و وضع ما ندارد.

بر همين اساس است كه بحث آزادي ، اختيار ، الگو و مرجع و الگوپذيري در نظر آنها بسيار مهم است. سقراط از آنجايي كه شعار اصلي اش « خود را بشناس» است اولين اگزيستانسياليست و نيز پدر اگزيستانسياليست ها ناميده مي شود. اما بعد از سقراط اين خط و مشي را شايد بتوان در رواقيون اخلاق گرا مثل ماركوس اورليوس و اپيكتيتوس و حتي آگوستين قديس و يا كتابهاي افلاطون در باب فضيلت، مهماني، عدالت سراغ گرفت . زيرا در آثار اينها عناويني مشاهده  مي گردد كه به جان شناسي مربوط مي شوند.

حال پس از بررسي زمينه هاي شكل گيري و ارائة خطوط اصلي تفكر اگزيستانسياليستها جاي دارد كه به وجوه اشتراك آنان اشاره كنيم.

فيلسوفان اگزيستانس در پاسخ به مسائل هستي متفق القول نيستند و به همين اساس نمي توان يك نظام فلسفي ثابت از گفته هاي آنان بدست آورد زيرا همانطور كه قبلاً ذكر شد نظريات اينان بيشتر ، نگرش است تا نظام. زيرا وقتي مي توان كلمة « مكتب فلسفي » را بكار برد كه لا اقل طرفداران آن در 10 مسئله با هم  هم رأي  باشند.ولي فيلسوفان اگزيستانس عموماً در جواب هيچ مسأله اي هم رأي نيستند . بنابراين نمي توان از آنها به عنوان يك مكتب فلسفي نام برد. اما چيزي كه تنها باعث اتحاد آنها شده است تنها در نوع پرسش است. البته در بعضي از پاسخها نيز ممكن است توافقهايي بين آنان حاصل گردد. مثل اين سؤال كه : بزرگترين ارزش انساني چيست؟ مي توان گفت تقريباً همگي آنها بر اين پاسخ هم رأي باشند كه بزرگترين ارزش انساني آزادي است.

کد خبر 318170

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha