پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۲۸ مهر ۱۳۸۲، ۱۴:۰۸

"جايگاه زبان فارسي در تكوين ميراث جهاني"

متن سخنراني وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در چهارمين مجمع بين المللي استادان زبان وادبيات فارسي

خبرگزاري "مهر" : وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در چهارمين مجمع بين المللي استادان زبان وادبيات فارسي كه از صبح امروز در تالار فردوسي دانشگاه تهران آغاز شده است ، سخنراني كرد. متن اين سخنراني در پي مي آيد.

زبان فارسي باتاريخ فرهنگ وهويت ملي ما ايرانيان پيوندي تمام عيار دارد و ما بخشي از آينده فرهنگي خويش را در گرو سرنوشت آن مي دانيم اما شكي نبايد داشت كه اين تنها قسمتي از واقعيت مربوط به زبان فارسي درجهان امروز به شمار مي ايد . درك صحيح و كامل اين واقعيت بادقت نظر درموقعيت جهاني زبان فارسي و به عنوان صاحب نقش در ميراث معنوي بشرمطرح است.
بر اهل تحقيق پوشيده نيست كه زبان فارسي در حالي كه وام گيرنده واژه هاي زبانهاي ديگر بوده، اما متقابلا برآنها نيز تاثيرگذاشته است از اين منظر مطالعه درباره زبانهاي عربي، تركي ، سواحيلي، سانسكريت، اردو و حتي بعضي از زبانهاي اروپايي، بدون عنايت به زبان فارسي مشكل خواهد بود. انكاراين واقعيت نه تنها چشم پوشي بر بخشي از ميراث تحول يافته جامعه بشري است بلكه سد باب علم و تحقيق نيز به شمار مي آيد. تذكر بسيار مهمي كه براي جامعه بشري در اين نكته وجود دارد آن است كه حذف تمام يا قسمتي از هر زباني كه نقشي درشكل گيري تمدن بشري داشته موجب آسيب رساندن به ميراث معنوي مشترك جهاني خواهد شد و آن را از جامعيت وتماميت خواهد انداخت . انديشه بشري دردنياي آينده هيچگاه نمي تواند متكي به يك يا چند زبان باشد و تنها از انديشه مرتبط با آن زبانها بهره گيرد.اگر زبان عامل ارتباط و تفاهم است قبل از آن بايد دانست كه ارتباط صحيح وتفاهم واقعي باهماهنگي توام با مشاركت فرهنگي ممكن مي گردد.
ساختن جهان مبتني بر مشاركت وهمكاري فقط با امعان نظر دراقتصاد وارتباطات ميسر نمي شود بلكه با سهم داشتن فرهنگ زبان وانديشه است كه چنين خواسته اي بدرستي امكان تحقق مي يابد. اگر بدين نكته توجه داشته باشيم كه خصومتها ونفرت ها از ذهن شروع مي شود مي توان گفت كه صلح نيز از انديشه و بالطبع از ابزار عرضه آن يعني زبان و اين نيز از بسترعمومي خويش يعني فرهنگ بوجود خواهد آمد.
دغدغه ها و تلاش هاي ما براي زبان فارسي محدود به اين سرزمين و اين مردم نيست بلكه دغدغه اي براي فرهنگ و ميراث معنوي بشري است .همگان مي دانند كه تاريخ وتمدن ايراني به دليل موقعيت جغرافيايي ايران و نيز حضور موثر ايرانيان در عرصه تجارت و فرهنگ، نقش مهمي به عنوان حلقه اتصال  تمدنهاي آسياي غربي يا جنوب و شرق آسيا داشته است. شبه قاره هند، چين، عثماني، عربستان، آسياي مركزي و حتي جزاير دور دست اقيانوس هند، از طريق اين حلقه واسطه و به تعبير جغرافي دانان قديم، مركز عالم ، به هم مرتبط مي شوند و در شكل گيري اين ارتباط زبان فارسي سهم اساسي داشته است از اين روست كه گستردگي، غنا و وسعت دامنه زبان فارسي فقط حاصل تلاش ايرانيان نبوده است. هركس ك اندك آشنايي با تاريخ هند، عثماني ، آسياي مركزي، قفقاز، بالكان و حتي مغولستان داشته باشد مي داند كه بزرگان غيرايراني اين نواحي در توسعه زبان فارسي نقش داشته اند. علاقمندي سلاطين گوركاني هند به شعرا و ادباي ايراني، نامه نوشتن امپراتور مغول به زبان فارسي براي پاپ در قرن سيزدهم ميلادي، كاربرد وسيع اصطلاحات فارسي  توسط دريانوردان وتجار اقيانوس هند، اعم از عرب و هندي و مالايايي و موارد بسيار ديگر، تنها بخشي از تلاش هاي غيرايرانيان در بكارگيري و گسترش زبان فارسي است با چنين واقعياتي نمي توان اهتمام به زبان فارسي را امري صرفا ايراني تلقي كرد.
نگاهي گذرا به حوزه هاي مهم ميراث معنوي بشري درعرصه علم ، عرفان ، دين ونظاير آن نيز همين سخن را بازگو خواهد كرد. يعني فارسي به عنوان زبان علم، فارسي به عنوان زبان دين و فارسي به عنوان زبان عرفان.
كارنامه زبان فارسي درامر اشاعه آن بسيار روشن است. زبان فارسي جديد در قرون نخستين اسلامي وظيفه انتقال پيام اسلام به شبه قاره  هند، نواحي دور دست آسياي مركزي و صفحات شرقي را بر عهده گرفت.
حتي در سواحل دور دست اقيانوس هند نيز ايرانيان دراين امر سهيم بودند. اين امر موجب شد تا بدون آنكه سياست وحكومتي ايراني مداخله اي داشته باشد، به اتكاي استعدادهاي ذاتي زبان فارسي واستواري ايمان فارسي زبانان، اسلام گسترش يابد. هم اكنون نيز در صفحات شرقي چين، زبان فارسي چنين نقشي را به عهده دارد.
به مانند دين درعرصه عرفان نيز زبان فارسي بسياردرخشيده است صلح و سلمي كه عرفان جستجو گرآن است و زيبايي و رمزداري كه از آن حاصل مي شود، عرفان ايراني- اسلامي را از كشش نيرومندي برخوردار ساخت كه از هند تا آسياي مركزي و بالكان و بسياري از نواحي ديگر را با زبان فارسي آشنا ساخت حضور زبان فارسي درميان تركان بيشتر از طريق عرفان بوده است. اين امر درخارج از قلمرو سياسي حكومتهاي ايراني شكل گرفته و به صرف رسايي وتوانايي شعري وادبي زبان فارسي در بيان مضامين عرفاني عرفاي بزرگ را به انتخاب اين زبان براي برقراري ارتباط با مريدان وعلاقمندان خود راغب كرده است.
اجازه دهيد اكنون كه سخن از عرفان درميان است اشاره اي به حماسه ها نيز داشته باشيم يعني زبان فارسي به عنوان زباني براي بيان مضامين عرفاني علاوه بر نوزده اثر حماسي قرون نخستين اسلامي كه تقريبا همزمان با شاهنامه فردوسي سروده شده آثار حماسي متعددي نيز به زبان فارسي در محيط هاي غير فارسي زبان خلق شده است. مثل "داراب نامه" طرسوسي كه در قرن هشتم در آسياي صغير سروده شده است. به علاوه بيشترين استقبال دربارها از زبان فارسي توسط تركان بوده ونفيس ترين شاهنامه ها در دربارهاي تركان فراهم آمده است موقعيت علمي زبان فارسي نيز همين شرايط را داراست شكل گيري تجديد حيات علمي در ماورالنهر و خراسان قرون نخستين اسلامي به كمك زبان فارسي صورت گرفت. فراهم آمدن كتابهاي متعدد به زبان فارسي در زمينه پزشكي، نجوم، تاريخ، جغرافيا، كيهان شناسي، داروشناسي و نظاير آن همگي يا با بهره گيري  از فارسي ميان صورت گرفت يا به زبان فارسي نو متكي بود. همين دانش ها ، بعد ها درتكوين تمدن اسلامي و يا انتقال به اروپا در شكل گيري رنسانس نقش ارزنده اي ايفا كرد.
چنين پيشينه اي از غنا و امكانات بسياري  در سرنوشت زبان فارسي نهفته است خبرمي دهد با اين  حال نمي توان تنها به گذشته اي پرشكوه بسنده كرد و در پرتو آن آرام گرفت.
زباني كه نو آوري درخور و متناسب با ضرب آهنگ شتابان جهان امروز نداشته باشد. به حاشيه خواهد رفت. نقطه هاي اميد براي رشد زبان فارسي بسيار است و بهره گيري از آنها براي افزايش توانايي زبان فارسي تدبيري جدي مي طلبد.
در سالهاي اخير توجه به كرسي هاي زبان فارسي دركشورهاي مختلف جهان روندي قبال اعتنا داشته است و شان ومرتبت فرهنگ ايراني و زبان فارسي چشم اندازي روشني از مناسبات فرهنگي را بين ايران و كشورمان جهان نويد مي دهد.
گسترش رسانه هاي نوشتاري و سمعي و بصري، عرصه هاي تازه اي را ازخلاقيت گشوده اند و زبان را همنوا با نيازهاي روز، تازه تر و شاداب تر مي سازند وعرصه معنا آفريني آن را مي گستراند.
سالانه دهها هزار عنوان كتاب درموضوعات مختلف فرهنگ وعلم دركشورهاي مختلف به ويژه كشورهاي فارسي زبان منتشر مي شود كه  شاخصه هاي توانمندي و غناي هر زباني را درتوان آفرينش آثار فرهنگي آن مي توان جستجو كرد. خوشبختانه در ايران افتراقي بين زبان علم و زبان ملي به وجود نيامده است و همين امر موجب گرديده كه زبان فارسي بتواند قابليت ها وظرفيت هاي نهفته خود را هر روز بيش از گذشته آشكار كند.
مجموعه پژوهش هايي كه امروز در ايران انجام مي شود ارتقا موقعيت علمي دانشگاهها، گسترش سطح آگاهي هاي فرهنگي جامعه، بالا رفتن ميزان و تحصيلات و همه و همه نشان دهند اين است كه زبان فارسي درآستانه تحول فرهنگي عظيمي است واين تحول بي ترديد در حوزه مطالعات مربوط به زبان فارسي و آموزش آن موثراست.
تحولات فرهنگي اي كه در يك دهه گذشته درجغرافياي فرهنگي مشترك ما به وقوع پيوسته زبان فارسي را زبان رايج ورسمي در يكي از عمده ترين گذرگاههاي جهاني كرده است به ديگر سخن اگر قلمرو زبان فارسي در يكصد سال گذشته در معرض تلاشي و تقسيم بوده در يك دهه گذشته چشم اندازي روشن و اميد بخش براي مطالعات ايراني وزبان فارسي ترسيم شده است. فراهم كردن زير ساخت هاي لازم براي داد و ستدهاي فرهنگي بين توليد كنندگان زبان فارسي بيرون از مجموعه و دستگاه رسمي ، سياستي است كه طي اين سالها دولت جمهوري اسلامي ايران به جد در پي آن بوده است.
من بر اين باورم كه  مي بايست درسه عرصه، موقعيت زبان فارسي را مورد توجه قرار داد. نخست آن كه گويندگان ونويسندگان زبان فارسي در نقاط مختلف جهان نيازمند ابراز هويتي واحد هستند از اينرو لازم مي دانم درباره اختصاص يك كد درنظام بين المللي نشر وكتاب به آثار مكتوب فارسي در سراسر جهان انديشيده و با توجه به تجربه گسترده ايران راه كارهاي آن مورد بررسي قرار گيرد. اين گونه ضمن گردآوري  تمام آثار فارسي ذيل يك مجموعه، تصويري از وضعيت نوشته هاي فارسي و در نتيجه هويتي واحد وهمبسته ارايه مي شود..
دوم آن كه زبان فارسي در مواجهه با ديگر زبان ها و همنوايي با تحولات، ظرفيت هاي خود را شكوفا خواهد ساخت. ترجمه آثار مهم و بنيادين ديگر فرهنگ ها عرصه اي براي تحسين توانايي هاي زبان فارسي است. درعين حال تبادل واژه هاي فارسي دركشورهاي فارسي زبان و هم انديشي وارتباط دروني بين كشورهاي مختلف فارسي زبان برتوان و قابليت آن بسيار خواهد افزود.
عرصه سوم همراهي وتحول زبان فارسي با عرصه جديد و روبه گسترش رايانه و شبكه هاي بين المللي رايانه اي است. تعريف زبان وخط فارسي وتقويت آن در اين عرصه و ساخت نرم افزارهاي متناسب بر اساس سرشت زبان فارسي و رعايت همه جوانب لازم براي حفظ آن از ضرورت هايي است كه پيش روي ما قرا ردارد.
براي شركت كنندگان اين اجلاس آرزوي ايامي خوش و سرشار از خاطرات دل انگيز دارم.

کد خبر 31925

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha