در چنين روزي در سال 1340 ه ش نخست وزيري علي اميني در ايران آغاز شد .علي اميني از نيروهايي بود كه وابستگي او به ايالات متحده آمريكا محرز شده است . از اتفاقات مهم دوره او ايجاد سياست اصلاحات ارضي بود كه قصد داشت به كمك اين شيوه از بار سياسي و اقتصادي مالكان و تاحدود زيادي نيروهاي سياسي چپ در كشور بكاهد . چراكه شاه معدوم تصور
مي كرد در اين صورت نيروهاي كار از روستا ها به در خواهند آمد . با اين حال سياست اصلاحات ارضي نا موفق مي نمود . چرا كه علاوه بر افزايش طبقه متوسط شهر نشين بسياري از روستاييان را همچنان از داشتن زمين و علاوه بر آن كار كشاورزي محروم ساخت .
شورش زنان اصفهان :
در چنين روزي در سال 1290 ه ش ، شماري از زنان اصفهاني نسبت كه كمبود نان در اين شهر دست به شوروش گسترده اي زدند . اين افراد با حمله به نقاط كليدي شهر ، شهردار اصفهان را به قتل رساندند .
تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي :
درچنين روزي در سال1358هجري شمسي شوراى فرماندهى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در اولين اطلاعيه خود
وظايف كلى سپاه را به شرح زير اعلام كرد:
1 - كمك به اجراى امور انتظامى ، امنيتى و كنترل تعقيب و دستگيرى عناصر ضد انقلاب .
2 - مبارزه مسلحانه عليه جريانهاى مسلحانه ضد انقلاب .
3 - دفاع در برابر حملات و اشغالگرى هاى عوامل يا قواى بيگانه در داخل كشور.
4 - همكارى و هماهنگى مؤ ثر با نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى ايران مطابق آيين نامه هاى مربوطه .
5 - تربيت و آموزش اخلاقى ، ايدئولوژيكى - سياسى و نظامى كادرهاى سپاه .
6 - كمك در اجراى دستورات انقلاب اسلامى و دادگسترى دولت جمهورى اسلامى .
7 - حمايت از نهضتهاى رهايى بخش و حق طلبانه مستضعفين جهانى تحت نظارت رهبرى انقلاب .
8 - مشورت و استفاده از نيروهاى انسانى و تخصص سپاه به هنگام بروز بلايا و حوادث غير مترقبه و كمك به پيشبرد طرحهاى عمرانى دولت جمهورى اسلامى ايران ، به منظور استفاده هر چه بيشتر از نيروى پاسداران .
حضرت امام خمينى ره نيز در سوم شعبان سال 1399 به مناسبت ولادت امام حسين ع در پيامي سوم شعبان را روز پاسدار ناميدند.
بسم الله الرحمن الرحيم
روز مبارك سوم شعبان المعظم را كه روز طليعه پاسدار و پاسدارى از مكتب مترقى اسلام است به عموم هم ميهنان و بخصوص پاسداران انقلاب اسلامى تبريك عرض و بحق بايد اين روز معظم را روز پاسدار بناميم روز ولادت با سعادت بزرگ پاسدار قرآن كريم و اسلام عزيز است ، پاسدارى كه هرچه داشت ، در راه هدف اهدا كرد و اسلام عزيز را از پرتگاه انحراف رژيم طاغوت بنى اميه نجات داد... اگر فداكارى پاسداران عظيم الشان اسلام و شهادت جوانمردانه پاسداران و اصحاب فداكار او نبود، اسلام در خفقان رژيم بنى اميه و رژيم ظالمانه آن وارونه معرفى مى شد و زحمات نبى اكرم ص و اصحاب فداكارش به هدر مى رفت .
هان اى پاسداران عصر حاضر و انقلاب اسلامى ! به امام امت و پاسداران قرآن كريم و اسلام عزيز اقتدا نموده ، حق پاسدارى از انقلاب اسلامى را به خوبى ادا كنيد و از اين منصب بزرگ كه منصب انبياى عظام و اولياى خداوند تعالى است به خوبى حفاظت كنيد...
در گذشت اعمش :
در چنين روزي در سال 148 ه ق محدث جليل القدر ابومحمد سليمان بن مهران كوفي دار فاني را وداع گفت .
رو زجهاني ماما :
همه ساله چنين روزي به عنوان روز جهاني ماما در سراسر جهان گرامي داشته مي شود .
تولد ماركس :
در چنين روزي در سال 1883 كارل ماركس فيلسوف مشهور آلماني به دنيا آمد . وي در سن 64 سالگي در گذشت .كارل ماركس فيلسوف بر جسته آلماني با آثار خود در جهان انقلابي را به وجود آورد كه تا نامش را براي زمانهاي مختلف ماندگار كرده است . « مانيفست» و « سرمايه » عناوين مهمترين آثار اويند . مانيفست به عنوان يك سند تاريخي سالها به عنوان تنها راه درمان آلام بشري در ميان احزاب چپگرا تبليغ مي شد . ماركس و انگلس در اين بيانيه ضمن تاكيد بر الغاي مالكيت خصوصي اراضي و وسائل توليد ، بر رايگان شدن آموزش و پرورش ودرمان تاكيد داشتند .
ماركس در ابتداي مانيفست چنين مي نويسد : تاريخ تمام جوامعي كه تاكنون وجود داشته ، تاريخ مبارزات طبقاتي است. آزاده و بنده، خاص و عام، ارباب و رعيت، استادكارو شاگرد و ظالم و مظلوم پيوسته در برابر يكديگر صف آرائي كرده، به كشمكشي، گاه مخفي و گاه آشكار، بي وقفه، ادامه داده اند؛ كشمكشي كه يا به تجديد سازمان انقلابي سراسر جامعه انجاميده يا به انهدام جمعي طبقات متخاصم.در اعصار اوليه تاريخ، تقريباً در همه جا، به تقسيم بندي پيچيده اجتماع به صنوف مختلف، و درجه بندي چندين لايه اي از مقامات اجتماعي بر مي خوريم.
او در جاي ديگر در توصيف جامعه بورژوازي مي گويد : جامعه جديد بورژوائي، كه از ميان ويرانه هاي جامعه فئودالي سر بر كشيده، تخاصمات طبقاتي را كنار نگذاشته است. اين جامعه فقط موفق شده است كه طبقات جديد، شرايط جديد ستم كاري و اشكال جديد مبارزه را جانشين طبقات، شرايط و اشكال كهنه بكند. با وجود اين عصر ما، يعني بورژوازي، داراي ويژگي بارز است خاص خود: اين عصر تخاصمات طبقاتي را تسهيل كرده است. بطور كلي جامعه، بيش از پيش، به دو اردوگاه بزرگ متخاصم، يعني به دو طبقه ي بزرگ كه مستقيماً روياروي يكديگر ايستاده اند، تقسيم مي شود: اين دو طبقه عبارتند از بورژوازي و پرولتاريا. از ميان رعاياي قرون وسطي، شهرنشينان آزاد شده نخستين شهرها برخاستند. از ميان اين شهرنشينان، نخستين عناصر بورژوازي پديدار شدند. دستگاه فئودالي صنعت كه در سايه آن توليد صنعتي در انحصار صنوف در بسته بود، ديگر تقاضاهاي روزافزون بازارها جديد را بر طرف نمي كرد. سيستم كارگاهي جاي سيستم قبل را گرفت. استادكاران بوسيله ي طبقه ي متوسط كارگاهي به كنار رانده شدند؛ تقسيم كار بين صنف هاي مختلف بهم پيوسته، در برخورد با تقسيم كار در هر كدام از كارگاه ها جداگانه، از ميان رفت. در همان زمان، بازارها به رشد خود ادامه دادند و ميزان تقاضا همچنان بالا رفت. حالا ديگر حتي كارگاه هم تكافو نمي كرد. ديري نگذشت كه بخار و ماشين توليد صنعتي را دگرگون كرد. جا ي كار كارگاهي را صنعت غول پيكر جديد، و جاي طبقه ي متوسط صنعتي را مليونرهاي صنعتي، رهبران ارتش هاي كامل صنعتي، يعني بورژواهاي جديد، گرفتند...
بورژوازي نمي تواند بدون دگرگون كردن دائمي ابزار توليد، و در نتيجه دگرگون كردن مناسبات توليد، و توأم با آنها، دگرگون كردن مناسبات كل اجتماع، به حيات خود ادامه دهد. بر عكس، حفظ شيوه هاي كهنه توليد بصورت تغيير نيافته اش، اولين شرط ادامه حيات براي همه ي طبقات صنعتي پيش از بورژوازي بود. دگرگون سازي دائمي توليد، متلاشي كردن بي وقفه تمام مناسبات اجتماعي، شك و ترديد پايان ناپذير و هيجان، عصر بورژوازي را از تمام اعصار قبلي متمايز مي كند. تمام مناسبات پايدار و منجمد، با سلسله تعصبات و اعتقادات قديمي و قابل احترام خود، در برابر بورژوازي از بين مي روند، و كليه ي مناسباتي كه به تازگي بوجود آمده اند، پيش از آنكه قوام بگيرند، كهنه مي شوند. آنچه قرص و محكم است بدل به باد هوا مي شود، آنچه مقدس است به كفر مي انجامد، و بشر سرانجام مجبور است با حواس جمع، با شرايط واقعي زندگي خود، و مناسبات خود با هم نوعش، روبرو شود. ماركس در مانيفست بيان مي دارد" به جاي جامعه كهن بورژوازي با طبقات و تناقضات طبقاتيش اجتماعي از افراد پديد مي آيد كه در آن تكامل آزادانه هر فرد شرط تكامل آزادانه همگان است".
در بررسي مفهوم ايدئولوژى بايد به سراغ نظريه ماركس رفت . ژرژ گورويچ در باره مفهوم ايدئولوژي و بويژه در مانيفست مي نويسد: واژه ايدئولوژى، چنان به كار رفته كه گويى معناى آن از معانى قبلي اش وسيعتر است; زيرا مفهوم اين واژه، در نوشته مذكور [ بيانيه مانيفيست ]، همه علوم انسانى را به همين عنوان در برمي گيرد . خصوصا علوم اجتماعى (اقتصاد سياسى و تاريخ تا آنجا كه به شيوه ماركسيستى مطرح نشوند، جزء اين علوم اند ) برنامه ها و بيانيه هاى احزاب سياسى متفاوت و بالاخره تصورات عقايد، واكنشهاى روانشناختى و تمايلات طبقاتى متفاوت، همه از مقوله ايدئولوژى به شمار مي روند . ماركس، همه آثار فرهنگى را، به عنوان فرهنگى بودن (مانند حقوق اخلاق، زيباشناختى، زبان فلسفه و علم)، همه مسلكها و موضعگيرى هاى اجتماعى و سياسى، همه محصولهاى ذهنى و همه حالها و كردارهاى روانى كه معرف خصلت، آگاهى طبقاتى يا آگاهى فردىاند، جزو ايدئولوژى مى داند . در نظر او فقط يك چيز استثناست: فقط اقتصاد سياسى ماركيستى كه تا حد عمل دقيق، ترقى كرده و همراه با علوم طبيعى از حوزه ايدئولوژى بيرون است .
درگذشت ناپلئون :
در چنين روزي در سال 1821 ميلادي ناپلئون بناپارت بعد از گذشت شش سال تبعيد در جزيره سنت هلن در گذشت. پس از تشكيل مجلس قانونگذاري و كنوانسيون و تصويب قانون اساسي جديد در فرانسه يعني در سال هشتم انقلاب فرانسه ، مجلس مؤسسان به انتقال قدرت به ناپلئون بناپارت بعنوان كنسول اول اقدام كرد . ناپلئون پس از در يافت قدرت به كشور گشايي مشغول شد و جنگ هاي مختلفي با بلاد مختلف دنيا به راه انداخت كه از آن ميان مي توان به لشگركشي به روسيه اشاره كرد . وي پس از حكومت صد روزه و شكست در واترلو، براي هميشه از صحنه سياسي فرانسه طرد شد.پس از او با بازگشت قدرت به خاندان بوربونها، به ترتيب لويي هيچدهم ، شارل دهم و لويي فيليپ بر فرانسه حكومت كردند .
اشغال گينه :
در چنين روزي در سال1913ميلادي ، نيروهاي نظامي فرانسه كشور گينه را به اشغال خود در آوردند . گينه درسال1946ميلادي به استقلال دست يافت . گينه كشوري است نيمه كوهستاني كه در غرب منطقه استوايي آفريقاو در ساحل اقيانوس اطلس مابين ساحل عاج و سنگال قرار دارد . مساحت آن تقريبا معادل يك هفتم ايران است . نژاد مردم اين كشور سياه و زبان رايج در ميان آنان فرانسوي و محلي است . بيشتر اهالي اين كشور پيرو دين اسلام اند . نوع حكومت گينه جمهوري است .
اين كشور در دوازدهم دسامبر همان سال به عضويت سازمان ملل متحد در آمد . پايتخت آن بندر كوناكري نام دارد. واحد پول آن فرانك محلي است .
استقلال آلمان :
درچنين روزي در سال1955ميلادي ، جمهوري فدرال آلمان استقلال خود را اعلام كرد . اين اتفاق ده سال پس از پايان جنگ جهاني دوم رخ مي داد . در سال 1990 ميلادي دو آلمان بايكديگر متحد شدند . به طور خلاصه مي توان گفت از بين رفتن مرزهاي ارزشي كه درقالب دو بلوك شرق و غرب ظهور يافته بود و روي گرداني كشورهاي اروپاي شرقي از سلطه كشور شوروي سابق به برداشته شدن مرز افتراق دوآلمان و حذف ديوار برلين منجر شد . اين تغيير و تحولات موجب شد دوره نظام دو قطبي شكل يافته بعد از جنگ جهاني دوم به اتمام رسد . ديوار برلين درسال 1961 احداث شد. در اين زمان جدايي آلمان شرقي و غربي امري هميشگي به نظر ميرسيد. اما باظهور پروستاريكا و فرو پاشي كمونيسمي كه بيش از هفتاد سال انديشه هاي خود را در جهاني دو قطبي تزريق مي كرد دو آلمان زمان را مغتنم شمردند و در مسير اتحاد بر آمدند. خاطره فروريختن ديوار برلين خاطره اي است كه هيچ يك از اروپاييان آ ن را فراموش نخواهند كرد . در حقيقت اين اتحاد را نظام كمونيستي آلمان شرقي ، وابسته به بلوك شرق يا سوسياليستي انتخاب نكرد بلكه جريان تحولات تاريخي آن را تحميل كرد زيرا ديگر اين رژيم در دنيايي كه دروا زه هاي آن باز بود ، نمي توانست جايگاهي داشته باشد چنان كه همتايان اين نظام نيز به سرنوشت مشابه دچار شدند.اكنون برلين به جاي بن پايتخت آلمان واحد است.
انتخاب احمد نجدت سزر :
در چنين روزي در سال 2000ميلادي احمد نجدت سزر به عنوان رييس جمهور تركيه از سوي مردم اين كشور انتخاب شد .
در گذشت بابي ساندز :
درچنين روزي در سال1981ميلادي ، بابي ساندزشاعر و مبارز مشهور ايرلندي پس ازهفته ها اعتصاب غذا در زندانهاي انگلستان در گذشت . بر اثر مرگ اين شاعر و نماينده مردم ايرلند بسياري از مردم انگلستان دست به اعتصابات گسترده اي زدند . بابي ساندز به همراه نه همراهاش، يكي بعد از ديگري در راه آزادي وطن خود جان باختند.
نظر شما