" وهاب خاطري زاده " كه از مردان مبارز خرمشهر است در مورد خونين شهر مي گويد :" خرمشهر يك شهر بندري و توريستي بود كه مردم آن دو دسته بودند ، يك عده بومي منطقه و عده اي ديگر از مهاجريني بودند كه براي پيدا كردن كار به خرمشهر مي آمدند و بعد از مدتي هم در خرمشهر مي ماندند . درخرمشهر يك جو مذهبي حاكم بود مثلا عليرغم حضور خارجيها مركز فساد علني در خرمشهر وجود نداشت . خاطرم هست حتي يك بار يكي از زنان روسپي با حجاب نامناسب در كنار پل ايستاده بود كه بچه ها با پرتاب سنگ او را ازمنطقه دور كرده بودند . "
وي در مورد فعاليتهاي قبل از انقلاب خود اضافه كرد :" ما يك گروه خاصي در خرمشهر داشتيم به نام { حزب الله } كه گروه منصورون را تشكيل دادند و در گروههاي سني مختلف فعاليت مي كردند . پس از فاجعه تبريز و مراسم اربعين شهداي تبريز در قم ما در خرمشهرراهپيمايي گسترده اي كرديم . همين طور بعداز نماز عيد فطر 57 تظاهراتي بر پاشد كه در آن چند نفر شهيد شدند . من كه با راهنمايي برادر بزرگترم از سال 56 شروع به مطالعه كرده بودم رفته رفته با گرايش به مطالب سياسي وارد فاز جديدي از مبارزه در گروه منصورون شدم . "
چون بيشتر مردم خوزستان عرب بودند دشمن با سوء استفاده از اين مطلب با راه اندازي جبهه خلق عرب سعي كرد از احساسات قومي مردم بهره برداري كند كه البته بيشتر مردم قبايل عشاير كه از اوضاع نا آگاه بودند به آنان متمايل مي شدند . |
وهاب خاطري زاده |
خاطري زاده در مورد فعاليت ضد انقلاب پس از پيروزي انقلاب اظهار داشت :" چون بيشتر مردم خوزستان عرب بودند دشمن با سوء استفاده از اين مطلب با راه اندازي جبهه خلق عرب سعي كرد از احساسات قومي مردم بهره برداري كند كه البته بيشتر مردم قبايل عشاير كه از اوضاع نا آگاه بودند به آنان متمايل مي شدند . افراد اصلي اين جبهه هم كساني جز منافقين و يا كمونيست ها و جمعيت هاي لائيك نبودند كه بعدها به مرور زمان چهره خود را آشكار كردند . اين جبهه با راه اندازي راهپيمايي مسلحانه و يا عمليات خرابكارانه سعي در تضعيف و نابودي انقلاب و حركتهاي وابسته به آن را داشت . "
سرهنگ خاطري زاده در مورد حمله عراق به ايران و خرمشهر مي گويد :" ما قبل از جنگ با عراق درگيري مرزي داشتيم حتي چند پاسگاه ما مورد تهاجم مستقيم آنها قرار گرفته بود ولي پيش بيني جنگ كمي دور از ذهن بود . وقتي اولين گلوله به خرمشهر اصابت كرد ، بين مردم ترس و وحشت عجيبي حاكم شد . گروهي فرار كردند اما بسياري از مردم ماندند و با اين كه رهبري و هماهنگي خاصي وجود نداشت ولي هر كس هر كاري مي توانست انجام مي داد . "
خاطري زاده كه بازنشسته شده در مورد نيروهاي نظامي آن روزها تصريح كرد :" آن روز نيروي نظامي تعريف شده اي در خرمشهر حضور نداشت ، تعدادي از نيروهاي هلي برد شيراز آمده بودند ، عده اي از كماندوهاي نيروي دريايي هم بودند و در كنار همه اين نيروها سپاه خرمشهر كه با سرپرستي جهان آرا سازماندهي شده بود با جان و دل در شهر مقاومت مي كردند ولي وقتي سپاه خرمشهر فقط يك آر . پي . جي دارد با چند اسلحه ژ - 3 و نيروهاي ديگر هم تقريبا با دست خالي مي جنگند آيا مي توان توقع بيش از اينها را داشت ؟ "
خاطري زاده كه سالها در نيروي دريايي سپاه خدمت كرده با ياد آوري دوران مقاومت تصريح كرد :" بايد آن فرهنگ ناب اسلامي و حزب اللهي به نسل امروز منتقل شود . يادم هست روزهاي آخر شهيد جهان آرا همه را در يك مدرسه جمع كرد و به ما گفت : هر كس مي خواهد مي تواند برود . يا مثلا يادم هست يك شب هنگام مغرب كه آتش توپخانه دشمن شديد هم بود ، شهيد رضا دشتي كه آن موقع فرمانده يكي از گروههاي مقاومت بود گفت : بلند شويد وضو بگيريد تا نماز جماعت بخوانيم . همه موافق اين نظر نبودند چون در اين وضعيت دشمن مي توانست با تعداد محدودي توپ و خمپاره اندك رزمندگان خرمشهر را نيز به شهادت برساند . به هر ترتيب بعد از برگزاري نماز جماعت وقتي به شهيد دشتي اعتراض كرديم ؛ با آرامش خاصي گفت : ترس از خمپاره براي بچه ها مساله اي شده بود من خواستم معنويت نماز را در مقابل ترس از خمپاره قرار دهم ، حقيقتا موفق هم شد . "
نظر شما