به گزارش خبرگزاري "مهر"، پروفسور ويكتور الكك در مقاله اي با عنوان" تمدن، مدنيت و فرهنگ" اظهار داشت: در تحقيقات تاريخي بويژه تحقيقات تاريخ تمدن دريافتيم كه بيشتر اختلافات و زد و خوردها به دوري تعبيرات ميان گروههاي مختلف اعم از افراد كشور و گروه هاي مختلف باز مي گردد. چون آنها اصطلاحات متداول ميان طرف مقابل را درك نمي كنند، از اين رو زمينه اي براي ايجاد اختلاف را فراهم مي شود.
پروفسور الكك معتقد است كه زبان بهترين وسيله براي درك و تفاهم است و اصطلاحات به معاني و رنگهاي عاطفي و صور خيال كمك مي كند تا ميان طرفين شباهتهايي ايجاد و يگانگي برقرار شود.
وي با بيان اينكه زبان زنده و پويا است، افزود: زبان با تغييرو تحولات جامعه و پيشرفت آنها تغيير و تحول مي يابد. زبان " آينه احوال امتها" است و يك كلمه علاوه بر معاني جديد گاهي معاني قديم خود را نيز حفظ مي كند و يا گاهي از معاني گذشته خود به طور كلي جدا مي شود.
پروفسور الكك تصريح كرد: اصطلاح "تمدن" كه با تحولات زبان ايجاد شده است، به دور از سنتهاي زندگي بشرنيست بلكه پيشرفتهاي يك جامعه را نشان مي دهد. اين اصطلاح موضوعي مبهم دارد به ويژه كه با اصطلاح " فرهنگ " در همه زبانهاي دنيا تداخل پيدا كرده است. از اين رو به منظور تميز قائل شدن ميان اصطلاحات " فرهنگ " و " تمدن" بايد آنها را بررسي كرد.
ويكتور الكك ياد آور شد: نويسندگان غربي از دو كلمه تمدن و فرهنگ در معناي غير دقيق آن و يا ازمترادفات و كلمات نزديك به آن استفاده مي كنند. اما نويسندگان عرب بسيار بعيد و يا كم پيش مي آيد كه از مترادفات به جاي خود كلمات استفاده كنند. اما در رسانه هاي گروهي عرب اصطلاح فرهنگ به جاي دو كلمه تمدن و مدنيت استعمال مي شود.
وي افزود: اين آميزش و اختلاط در ترجمه هاي عربي و فرهنگنامه هاي عربي، فارسي و غربي نيز به وضوح به چشم مي خورد. به طور مثال در ترجمه عربي و معروفي از كتاب "تاريخ تمدنها" اثر ويل دورانت، مترجم در بخشي از كتاب از اصطلاح تمدن استفاده كرده و در فصلهايي هم شهرنشيني يا مدنيت را با اين كلمه مترادف دانسته و از آن استفاده كرده است.
وي به فرهنگ لغت عربي" المنجد" اشاره كرد و گفت: دراين فرهنگ الحضارة يعني تمدن و تمدن يعني در زمان حال بودن، بهره گرفتن از اخلاق شهرنشينان، انتقال از حالت هجمي به حالت انس و الفت. از اين رو تمدن را با شهر نشيني يكي دانسته اند. زيرا شهرنشيني از پديده هاي تمدن و آباداني است كه در صورت پيشرفت جوامع ايجاد مي شود.
پروفسور ويكتور الكك تأكيد كرد: در فرهنگ لغت معين آورده شده است كه حضارات يعني اقامت در شهر ، شهرنشيني، تمدن و در باب كلمه تمدن آورده است كه تمدن يعني شهر نشين شدن، با اخلاق و آداب شهريان خوگرشدن؛ مي بينيم كه در اين فرهنگ نيز دو كلمه تمدن و شهرنشيني را از نظر لغوي و اصطلاحي يكسان گرفته است؛ زيرا ايرانيان نيز از كلمه شهرنشيني به جاي تمدن استفاده مي كنند.
اين استاد زبان و ادبيات فارسي اظهار داشت: كلمه" الثقافه" در فارسي داراي دومعناست كه يكي از آنها به اصل عربي يعني ثقافت ( فرهنگ) بازمي گردد و فرهنگنامه معين آنرا مترادف با لفظ شهرنشيني قرار داده است و ديگري فرهنگ است كه مترادف علوم و معارف است كه با انگليسي كلمه CULTURE به معناي مجموعه علوم و معارف و هنرهاي يك قوم مترادف است.
وي تصريح كرد: در فرهنگ لغت مزدوج انگليسي عربي مثل فرهنگ لغت دانشگاه آكسفورد اصطلاح CULTURE را مترادف با كلمه الثقافه يا همان فرهنگ و تمدن آورده است.
وي با بيان اينكه اين سه كلمه به طور مصطلح جاي يكديگر مورد استفاده قرار مي گيرند، اظهار داشت: هرگز در ايراد از نحوه استعمال اين سه اصطلاح بر نمي آييم؛ زيرا كتابهاي تأليف شده و ترجمه شده به زبان عربي در زمينه هاي ادبيات و علوم انساني و جامعه شناسي با آن انس و خو گرفته اند. در زبان فارسي و عربي اصطلاحات سه گانه تمدن، شهر نشيني و فرهنگ هستند كه در زبانهاي غربي با يكديگر مقايسه مي شوند. به طور مثال دو كلمه تمدن و فرهنگ يعني CIVILISATION و CULTUREدر لفظ واحدي در كلمه KULTURE نمايان شده اند.
پروفسور ويكتور الكك افزود: اين اصطلاحات سه گانه بايد از اين طرق يعني بازگشت به مشتقات كلمه، ترسيم منحنيات پيشرفت اصطلاحات به اندازه امكان، توجه به هر يك از اين كلمات در استعمال معاصر و آنچه كه از تصور مفهوم آن در ذهنها مانده است، توجه به مضمون كلمه، اتفاق بر مضمون هر يك از كلمات بررسي شوند؛ زيرا زبان مجموعه اي از اصطلاحات است كه از طبيعت زندگي نشأت گرفته و انسان از طريق آن سعي در فهم و درك ديگري دارد.
در بخشهاي بعدي اين مقاله سعي شده است اصطلاحات سه گانه تمدن، مدنيت و فرهنگ مورد توجه و بررسي قرار گيرند.
نظر شما