به گزارش مهر ، وي با اشاره به اثر " ايتالوكالوينو " با نام " چرا بايد كلاسيك ها را بخوانيم " ، گفت : دغدغه من اين است كه ما چرا كلاسيك ها را نمي خوانيم . آدم هاي معمولي ممكن است به خاطر دغدغه هاي روزمره آثار كلاسيك را نخوانند اما يك نويسنده جوان نمي تواند به اين آثار بي اعتنا باشد. آنها گمان مي كنند ادبيات مدرن حاصل ابزاري مدرن مانند رسانه ها و اينترنت است اما به واقع مدرنيته از سنت كلاسيك وام مي گيرد.
وي افزود : قهرمان واقعي در ادبيات زبان ماندگار فارسي است. ما كه ادعاي مدرنيته داريم به اندازه گذشتگان پاسدار زبان نبوده ايم. نكته اي كه هست اينكه مي توانيم از ادبيات كلاسيك استفاده مدرن كنيم. همانطور كه ادبيات امريكاي لاتين جذاب است ما نيز مي توانيم در ادبيات خودمان جذابيت هايي داريم و تا وقتي به سراغ آنها نرويم جذابيت شان را پيدا مي كنيم .
در ادامه اين نشست ، داستان كوتاه جواهر نوشته امير عباس مهندس با حضور نويسنده و منتقدان : علي رضا محمودي ايرانمهر و محمد رضا گودرزي نقد شد.
علي رضا محمودي ايرانمهر درباره اين داستان گفت : مهمترين موتيف اين داستان تضاد ميان وهم و واقعيت است . از يك سوي ساختار داستان گرايش به باوراند خود در حوزه ي سخن دارد و از سوي ديگر قصه بر مبناي موتيف هاي وهم انگيز بنا مي شود.
شخصت هاي اصلي اين داستان به وسيله رازهايي ساخته مي شوند كه هرگز گشوده نمي شوند و كيفيت وجودي آنها در راز آميز بودنشان تجلي پيدا مي كند .
محمودي سپس به ويژگيهاي روايت و راوي داستان اشاره كرد و گفت : ميزان آگاهي راوي درطول داستان تغيير مي كند و همين امر موجب ايجاد گسست هايي در داستان مي شود كه به باور پذيري آن صدمه مي زند. همچنين در روند زمان داستان نيز گسست هايي وجود دارد كه در فضاي متن خصلت فرمي نيافته اند و بيشتر موجب آشفتگي ذهن خواننده مي شوند.
به گزارش مهر ، درادامه محمد رضا گودرزي درباره اين داستان ، با اشاره به داناي كل داستان و شيوه هاي حكايتگري و نقالي گفت : كليت اين داستان ازخرده روايت هاي عاميانه و باورهاي مردم تشكيل شده است و شخصيت هاي داستان منهاي قهرمان اصلي محو و كلي هستند و بيشتر نام اند تا شخصيت. عناصر تكرار شونده چكايت ها در اين داستان وجود دارد و مي توان آن را به هر روستايي و هر پير زن و مرد جواني در روستايي نسبت داد.
گودرزي گفت : اما علاوه بر عناصر حكايت , عناصر داستان مدرن نيز در اين متن ديده مي شود. شيو.ه روايت و آوردن پايان داستان در ابتدا و بدل كردن تعليق احساسي يه چرايي عقلاني و عدم قطعيت روايت و انسان هاي تنها مانده از جمله اين عناصر هستند.
وي افزود : مضمون مرگ در اين داستان آن را به داستان انتظار بدل كرده است و اين داستان يك حكايت مدرن ـ ميكرو فيكشن ـ است كه مفاهيمي كلي را بيان مي كند؛ مفاهيمي از قبيل موقعيت انسان امروز در جهان . اين نشست روز دوشنبه اول خرداد در كانون ادبيات ايران برگزار شد.
نظر شما