به گزارش خبرگزاري "مهر"، چكيده نمايش "ركاب" به اين شرح است: علي پس از پايان هشت سال دفاع مقدس تصميم مي گيرد در يك سفر ورزشي دور دنيا را به تنهايي ركاب بزند و پيام صلح را به مردم جهان برساند. او در راه سفر خود از سرزمين هاي بسياري عبور مي كند و با زندگي مردم جهان آشنا مي شود و سفرنامه خود را در شكل مكتوب براي همسرش مهري مي فرستد.
فضاي صحنه
كارگردان براي دست يافتن به يك زبان نمايشي ابزار بسيار محدودي را در دست دارد. زيرا او بايد عناصر نمايش را در يك فضاي صحنه اي به تصوير بكشد. بنابراين فضاي صحنه اي در شكل گيري عناصر نمايش تاثير بسزايي دارد. زيرا فضاي صحنه اي نوع شخصيت ها، زمان پيدايش رويدادها و چگونگي به وقوع پيوستن رويدادها را تعيين مي كند.
فضاي صحنه اي به دو شكل در نمايش تحقق مي يابد: الف ـ شكل فيزيكي و ب ـ شكل ساختاري.
شكل فيزيكي: تعبير ما از شكل فيزيكي تصويري است كه تماشاكن با نگريستن به صحنه نمايش مشاهده مي كند و عبارت است از بازيگران و اشياء.
1) بازيگران در صحنه نمايش "ركاب" سرگردانند. به عنوان مثال محمد ساربان از ابتدا تا پايان نمايش در صحنه حضور دارد، بدون آنكه كوچكترين واكنش را در رويدادهاي درام نشان دهد و شخصيت او در نمايش تعريف نمي شود. او كيست؟ چه ويژگي هايي دارد؟ آيا نبود او به درام خدشه وارد مي سازد؟
ورود و خروج بازيگران: كارگردان براي ورود و خروج بازيگران قراردادهايي را با تماشاگران منعقد مي كند. به عنوان مثال هنگامي كه بازيگر در اتاق را باز مي كند به معناي آن است كه از صحنه نمايش در خارج شده است. اما اين قراردادها در نمايش "ركاب" بسيار متغيير است. مثلا تعدادي از بازيگران هنگامي كه نقش را ايفا نمي كنند و بازي آنها به اتمام رسيده از صحنه خارج مي شوند. اما تعدادي ديگر همچنان بي حركت در گوشه اي از صحنه حضور دارند.
2) اشياء چيدمان صحنه نمايش را به سوي يك زيبايي شناسي هنري هدايت نمي كند. اشياء در نمايش "ركاب" بيهوده رها شده اند. طراحي صحنه سه شخص بازي را به دلخواه طراحي كرده است. به عنوان مثال تنها براي خانه مهري دري را طراحي كرده است و مهري مي تواند وارد خانه اش بشود، اما شخصيت هاي ديگر حتي براي خارج شدن از صحنه نيز سرگردانند زيرا امكان مشخصي براي آنها طراحي نشده است.
شكل ساختاري
تمهيدي كه هر كارگردان براي انسجام اثر خود به كار مي برد تا نمايش را در يك فضاي صحنه اي ارائه نمايد. به عنوان مثال انتخاب شيوه بياني اثر. كارگردان در نمايش "ركاب" درصدد است تا با شكستن قراردادهاي صحنه اي نمايش را روايت كند. اما كاركرد روايت در نمايش چيست؟
روايت در تئاتر هنگامي كاربرد دارد كه نمايشنامه نويس يا كارگردان يك موقعيت نمايشي را طراحي كند و يك شخصيت بازي در آن موقعيت نمايشي به تقليد رفتار شخصيت ديگري بپردازد. در اين حالت شخصيت بازي كنش شخصيت ديگري را باز سازي مي نمايد و در معرض ديد تماشاگران قرار مي دهد. اما چون شخصيت بازي كنش شخصيت را بازسازي مي نمايد و با شخصيت او تركيب نمي شود كنش او يك روايت ناميده مي شود.
در نمايش "ركاب" تماشاگر هرگز شخصيت محوري نمايش را مشاهده نمي كند و تنها چكيده اي از زندگينامه او را از زبان همسرش مي شنود. و زن (مهري) تنها به بازگويي مستقيم رويدادهاي زندگي همسرش (علي) مي پردازد. در نتيجه نمايشنامه نويس نمي تواند در ساحت درام شخصيت محوري خويش را به نمايش بگذارد.
روايت در نمايش "ركاب" زماني كاربرد دارد كه درام نويس بخواهد شخصيت علي را به نمايش بگذارد اما اين حادثه هرگز در نمايش "ركاب" تحقق نمي يابد. در نمايش "ركاب" هرگز درام شكل نمي گيرد و شخصيت هاي نمايش با زبان مستقيم به بازگويي رويدادهاي نمايش مي پردازد و اين نكته باعث فروپاشيدن شيرازه نمايش مي شود.
----------------------------------------------------
هومن نجفيان
نظر شما