به گزارش خبرگزاري مهر، 5 جمادي الاول ستاره درخشانى در آسمان تقوا طلوع كرد ، نوگلى بويا در گلستان شرافت و بزرگوارى نمو يافت ، نوزادى در آغوش پاكيزه ترين مادران چشم گشود. كودكى در دامان با فضيلت ترين بانوى عالم پرورش يافت.
دوشيزه اى كه در ساده ترين و بى آلايش ترين زندگى ها رشد كرد و در تمام شئون زندگى، پيوسته با واقعيت و حقيقت روبه رو بود، هرگز با زندگى خيالى ارتباطى نداشت و در مكتب مقدسى كه در جهان بشرى نظير نداشت رشد كرد .
خردمند بانويى كه از آغاز عمر در مركز حوادث بزرگ و پيشامدهايى كه در تحولات زندگى بشر، داراى بزرگترين تأثير بوده، بر جاى داشت و از نزديك، با هوشى سرشار و نظرى دقيق به حقيقت آن حوادث پى مى برد و موقعيت شخصيتهاى رحمانى و شيطانى را، كه در برابر يكديگر قرار گرفته بودند، تشخيص و تأثير هركدام را به خوبى درك مى كرد.
توانا بانويى كه عالى ترين نمونه از شهامت و دليرى، دانش و بينش، كفايت و خردمندى، قدرت روحى و تشخيص موقعيت بود وهر وظيفه اى از وظايف مختلف اجتماعى را كه به عهده گرفت، به خوبى انجام داد.
او بانوى بانوان، زينب، دختر اميرالمؤمنين (ع) است .
تاريخ، خانواده اى مانند خانواده كوچك على(ع) سراغ ندارد كه تمام افراد آن شخصيت هايى باشند كه در سير تاريخ تأثيرى عميق داشته و تحولى فوق العاده ايجاد كرده باشند.
خون پاك، ريشه پاك، شير پاك، ذكاوت سرشار، مربيان بزرگ، شركت در بزرگ ترين انقلاب هاى بشرى، تجربه حوادث و تحولات بزرگ جهان، زينب را آنطور كه شايسته بود، پرورش و او را نمونه اى از عالى ترين مراتب انسانيت قرار داد.
زنان جهان بطور عام و بانوان مسلمان بطور خاص ، بايد از گفتار و رفتار زينب سرمشق گرفته، از تعليمات عاليه اين بانوى بزرگ بهره مند گشته و از افتخار شاگردى مكتب زينب برخود ببالند.
شخصيت حضرت زينب(س)
زينب كبرا(س) تحت تربيت پدر و مادرى چون حضرت على(ع) و حضرت فاطمه(س) و با شايستگى و استعداد ذاتى كه از آن بهره مند بود به مراتب عالى از فضائل و كمالات انسانى دست يافت. او مانند پدر و مادر خود جامع همه كمالات و صفات پسنديده بود.
او نمودار حق و جهاد در راه خدا و نگهدارنده ايمان و عقيده، قهرمان دليري و شجاعت، جلوه فصاحت و بلاغت، شعله ستيزه جوي باطل و آتش افشان حق در برابر نيروهاي ستمگر و كوبنده دژخيمان زورگو است.
زينب(س) تجسم زهد، علم، عفاف و شهامت و عقيله طاهره، متعلق به اخلاق الهي است.
سخنرانى هاى او در كوفه و شام خاطره خطبه هاى پدرش اميرمؤمنان(ع) را در يادها زنده كرد. زينب كبرا(س) يكى از محدثان و راويان است . در سنين كودكى، در حالى كه بيش از پنج يا شش سال از عمرش نمى گذشت، خطبه مادرش حضرت زهرا(س) را با آن مضامين بسيار بلند و عالى شنيد و پس از آن براى ديگران نقل مي كرد .
حضرت زينب (س) از نظر روحى و قدرت تحمل در حد عالى و درجات بالا قرار داشت. او از جمله شخصيتهاى نمونه و منحصر به فرد است ، ولى مسئوليت پيام رسانى عاشورا به قدرى خطير و بزرگ بود، كه حتى شخصيتى مانند حضرت زينب نيز براى انجام آن نيازمند آمادگى قبلى بود.
بر همين اساس ، زينب(س) از همان دوران كودكى تحت تربيت پيشوايان معصوم(ع) به تدريج براى انجام چنين وظيفه خطيرى آماده مى شد.
حضرت زينب(س) از همان كودكى مى آموخت كه چگونه با سختىها و دشوارىها مقابله و در برابر جباران و ستمگران سر فرود نياورد.
بيش از شش سال از عمر زينب نمىگذشت كه با فاجعه بزرگ رحلت پيامبر بزرگوار اسلام(ص) روبه رو شد . پس از مدت كوتاهى اندوه از دست دادن مادر بر قلب به ظاهر كوچك او وارد شد. از آن پس با همان سن كم، مانند مادرش، در كنار پدر قرار گرفت . پس از شهادت پدر در همه صحنههاى سخت و دشوار همراه و همگام و ياور دو برادرش، امام مجتبى(ع) و امام حسين(ع) بود.
شب يازدهم محرم، زينب بى كس شد
در ساعتى چند به قول خودش جدش و پدرش و مادرش و برادرانش و همه كسانش ازدستش رفتند و همگى در خاك و خون غلتيدند.
زينب، با پليدترين مرد روى زمين يعنى ابن زياد طورى سخن گفت و نوعى رفتار كرد و با يزيد كه شومترين امپراطوران فاتح بود، به گونه اي ديگر سخن گفت و رفتار ديگري داشت.
وقتى ابن زياد تصميم به كشتن امام سجاد (ع) گرفت، خواهر حسين (ع) چنان فداكارى و از خودگذشتگى نشان داد، كه آن ناپاك را از آن تصميم شوم منصرف ساخت.
پس از بازگشت از شام، خواهر يكسره به سوى قبر برادر رفت تا مطمئن شود كه آن پيكر مقدس و يارانش دفن شده اند، آنگاه به مدينه بازگشت .
در ميان اين همه فشار و مصيبت، چيزى كه نمايان شد، بزرگى و عظمت زينب بود ومعلوم شد كه نواده رسول خدا (ص) چقدر نيرو دارد؟ و خداوند به آن پيكر ستم كشيده و آن روح رنج ديده، چقدر توانايى داده است .
بزرگترين مصيبت ناگوارى كه در تاريخ بشر كمتر نظير داشته، بر اين پيكر رنجور و آن روح نازنين وارد آمد، ولى وى دست و پاى خود را گم نكرد و از هدف خود منحرف نشد و مانند كوه استوار ماند.
تاكنون نشده از نظر سياسى براى گفتار و رفتار زينب در سفر اسارت ، يك اشتباه سياسى گرفته شود، عقل هر چه بينديشد كه در آنجايى كه زينب سخنى گفته و يا رفتارى كرده، سخنى بهتر و يا رفتارى خردمندانه تر بجويد، نخواهد يافت.
اگر اسارت بانوان كربلا نبود ، دشمنان آل محمد پرده اى بر جنايات كربلا مى كشيدند و نمى گذاشتند كسى از آن آگاه شود و كسانى را كه اطلاع داشتند، زبانشان را بوسيله پول و يا زور مىبستند و اين جنايت هولناك و اين فداكارى بزرگ را از صفحات تاريخ محو مى كردند.
اسارت زينب موجب زنده شدن پدرش علي (ع) و جدش رسول خدا (ص) و تجديد حيات اسلام بود، زيرا بنى اميه با زور و پول و حيله گرى قصد داشتند همه را محو و نابود كرده و اثرى از رسالت رسول خدا باقى نگذارند، كه موفق نشدند.
نظر شما