پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۱۳ خرداد ۱۳۸۵، ۱۲:۱۱

/ نيمه خرداد در اشك افشاني واژه ها /

رفت اما دست ما را همچنان خواهد گرفت ...

رفت اما دست ما را همچنان خواهد گرفت ...

اي دل اين آشفته حالي را كه تقديم تو كرد ؟

وحشت آن جاي خالي را كه تقديم تو كرد ؟

خواب ديدي تيغ عريان را ، خيال انگاشتي
زخم آن تيغ خيالي را كه تقديم تو كرد ؟

فرصت گل چيدن از باغ جمالش با تو بود ؛
اينك اين بهت جلالي را كه تقديم تو كرد ؟

در طلوع گريه ها ، اي آسمان چشم من
كهكشان لايزالي را كه تقديم تو كرد ؟

آه اي باران ! مداوم نام پير ما ببر
هركه پرسد : اين زلالي را كه تقديم تو كرد ؟

باغ من ، در غيبت كبراي ابر چشم او
وهم خوف از خشكسالي را كه تقديم تو كرد ؟

رفت ؛ اما دست ما را همچنان خواهد گرفت
اي دل اين فرخنده حالي را كه تقديم تو كرد ؟

-----------------------
*ساعد باقري

کد خبر 334999

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha