به گزارش خبرنگارسياسي "مهر"، دكترجعفر قامت استاد دانشگاه درميزگرد "سنجش شرايط آتي ورفتارشناسي بازيگران اصلي درموضوع هسته اي" كه در خبرگزاري "مهر" برگزار شد، با اشاره به بكارگيري استراتژي گسترش در سياست خارجي آمريكا از سال 1990 تاكنون (بعد از فروپاشي شوروي) گفت: نظم نوين جهاني و در پي آن نظم نوين منطقه اي در اين استراتژي تعريف شد و خاورميانه به عنوان استراتژيك ترين منطقه جهان در محور فعاليت آمريكا قرار گرفت.
وي توضيح داد : آمريكايي ها از ابتداي شكل گيري آمريكا 4 استراتژي را دنبال كرده اند، اول "استراتژي حفظ" كه بعد از آزادي آمريكا از استعمار انگليس آغاز شد و در اين مرحله سعي مي كرد وارد منازعات بين المللي نشود. دوره بعدي دوره "استراتژي توسعه" در آمريكا بود كه با درگيري هاي شمال جنوب همراه بود و تا سال 1947 به طول انجاميد.
قامت افزود: آمريكا از سال 47 به بعد "استراتژي نفوذ" را در پي گرفت كه در برابر شوروي طراحي شد. اين استراتژي در سند شماره 68 شوراي عالي امنيت ملي آمريكا آمده و در آن عنوان شده است كه از اين پس "استراتژي اعمال سلطه" را در پي خواهد گرفت. در اين ميان، آلمان، ژاپن و شوروي را دشمنان آمريكا خواندند و چون عملا آلمان و ژاپن در جنگ شكست خورده بودند تنها دشمن بالفعل، شوروي بود.
وي ياد آور شد : اين دوره استراتژي آمريكا تا سال 90 و فروپاشي شوروي ادامه يافت هر چند سند 68 علاوه براينكه شامل طرح فروپاشي شوروي بود، اعلام شده بود كه در صورت فروپاشي شوروي استراتژي ادامه مي يابد.
وي افزود: از سال 90 استراتژي گسترش در ابعاد سياسي و اقتصادي و سبك زندگي آغاز شد، بر آن اساس استراتژي نظم نوين جهاني شكل گرفت و نظم نوين منطقه اي تعريف شد.
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه در منطقه خاروميانه چند كشور ايران، عراق، سوريه و ليبي به عنوان مهره هاي اصلي شناخته مي شوند، گفت: تاكنون آمريكا در دو كشور ليبي و عراق تغييراتي بوجود آورده؛ سوريه هم تحت فشار عقب نشيني كرده هرچند هنوز مسئله آن براي آمريكا كاملا حل نشده و در اين ميان تنها ايران باقي مانده است.
وي در پاسخ به اين سئوال كه چرا اين چهاركشورو به ويژه ايران به عنوان مهره هاي اصلي بايد دچار تغيير مي شدند، به تئوري "كراسنر" مبني برثبات هژمونيك براي حفظ نظام بين الملل، اشاره كرد و افزود: بر اساس اين تئوري بايد نظامي شكل گيرد كه قدرت هژمون در بالا قرار گيرد و ساير كشورها بر اساس آن روابط خود را تنظيم كنند.
قامت افزود : جوهره تئوري كراسنر اين است كه براي برنده شدن در بازي بايد منابع بازي را در كنترل درآورد تا بتوان نتيجه بازي را رقم زد، درقرن 21 زمان كشورگشايي سپري شده وبازي ها اقتصادي است، دراين بازي امروزسه قدرت اروپا، آمريكا و ژاپن در راس قرار دارند و چين و هند نيز بازيگراني هستند كه در آينده نزديك به آنان خواهند پيوست.
وي گفت: براي بازي و رقابت اقتصادي به انرژي نياز است و در دسترس ترين انرژي، نفت و گاز است، 67 درصد از انرژي جهان در ايران، عراق، عربستان و كويت توليد مي شود و جز ايران، تكليف سه كشور ديگر با آمريكا كاملا روشن است.
قامت ادامه داد : بنابراين قدرت ها سعي دارند به نوعي ايران را به بازي بكشانند هرچند ايران بعد از انقلاب اسلامي خود به خود وارد بازي شده است.
اروپا مخالف حمله نظامي و برخورد تند است، اروپا در رقابت با آمريكا است اما هيچ كدام از اين ها به اين معنا نيست كه كه در برابر آمريكا بر سر ايران بايستد |
اين تحليلگر مسائل بين الملل معتقد است: ايران همچون توپ زمين فوتبال است و بازيگران اصلي در حقيقت اروپا، آمريكا و ژاپن و در مراحل بعدي چين و هند هستند، پروسه اي طولاني طي شده و بازي در مراحل پاياني است، مي توان گفت در دقيقه 80 يا 85 يك بازي 90 دقيقه اي هستيم.
وي با بيان اينكه آمريكاييها از آغاز موضوع هسته اي تاكنون ساختارشناسي خوبي از ايران نشان دادند، ضمن تشريح سياست خارجي در دو دولت خاتمي و احمدي نژاد گفت: برخلاف دولت قبل كه در پي همگامي با غرب براي رسيدن به سازش بود، دولت فعلي معتقد است كه دولت قبل بيش از اندازه نرم برخورد كرده؛ ايران بايد خود فشار را افزايش دهد تا غرب عقب نشيني كند و اين دقيقا همان چيزي است كه آمريكا مي خواهد.
به گزارش "مهر"، قامت افزود : در دوره قبل (دولت قبل) روابط ايران و اروپا در حال تقويت بود و اين به نفع آمريكا نبود، هدف آمريكا اين است كه تقابل جهاني را با ايران بيشتر كند.
وي تاكيد زياد بر ملي بودن صنعت هسته اي در داخل كشور را نامطلوب خواند و گفت : امروز اگر ايران بخواهد از موضع خود در مباحث هسته اي عقب نشيني كند با فشار عظيم داخلي مواجه خواهد شد.
اين استاد دانشگاه با اشاره به طرح موضوعات تروريسم و حقوق بشر و سلاح هاي كشتار جمعي عليه ايران توسط آمريكا، همچنين هرگونه عقب نشيني از مواضع هسته اي را زمينه ساز افزايش فشارهاي خارجي و گسترش اجماع بين المللي در ساير زمينه ها عليه ايران دانست.
قامت گفت: در دنيا هر كشوري وزن خاص خود را دارد، اروپا مخالف حمله نظامي و برخورد تند است ، اروپا در رقابت با آمريكا است اما هيچ كدام از اينها به اين معنا نيست كه كه در برابر آمريكا بر سر ايران بايستد و خود را با واشنگتن درگير كند.
وي با اشاره به كم بودن وزن ايران در برابر وزن و جايگاه بين المللي قدرت هاي جهاني در تعامل با يكديگر توضيح داد: چين به دلايل مختلف از جمله تراز مبادلاتي 350 ميليارد دلاري با آمريكا بر سر ايران با 10 ميليارد دلار مبادله تجاري مقابله نمي كند همچنين روسيه نيز در نهايت با آمريكا بر سر موضوع ايران به ناچار همراه خواهد شد.
روسيه در هر شرايطي بر سر موضوع هسته اي ايران درآخرين لحظه به سود آمريكا راي خواهد داد و چين در اين ميان ممتنع خواهد بود |
وي بيانيه اخير رايس مبني بر امكان مذاكره با ايران را پاسخ نامه دكتر احمدي نژاد به بوش خواند و گفت : آمريكا براي مذاكره با ايران شرطي غيرقابل پذيرش مبني بر تعليق غني سازي گذاشته است تا اجماع خارجي را عليه ايران با رد اين شيوه مذاكره قوي تر كند.
اين تحليلگر مسائل بين الملل توضيح داد: آمريكا پيشتر سبك مذاكراتي "سخت اما انعطاف پذير" را اجرا مي كرد اما هم اكنون به سبك قلدرمابانه سخن مي گويد.
وي با اشاره به اينكه آمريكا با بيانيه رايس و پيشنهاد مذاكره به شرط تعليق ايران را در برابر دو پاسخ مثبت و منفي قرار داده است، اظهار داشت : اگر ايران پاسخ مثبت دهد اولين گام به عقب را برداشته و وادار خواهد شد گام هاي بعدي را نيز در خصوص حقوق بشر و تروريسم به عقب برود و اگر پاسخ منفي دهد آمريكا اين گونه تبليغ خواهد كرد كه ايران مسالمت جو نيست و اجماع عليه تهران را قوي تر خواهد كرد.
قامت همچنين يادآور شد كه درخواست غرب از ايران در مسئله هسته اي صرفا بحث تعليق غني سازي نيست بلكه مسائلي چون بازرسي هاي گسترده طبق پروتكل الحاقي و فراتر از آن را نيز شامل مي شود كه طبيعتا مغاير با شعارها، حيثيت و استقلال ايران تلقي مي شود.
استاد دانشگاه در پايان اين ميزگرد با تاكيد بر لزوم احتياط مسئولان سياست خارجي در اين مقطع حساس تاكيد كرد: امروز ايران بايد استراتژي سخت ولي انعطاف پذير را در پيش بگيرد.
نظر شما