به گزارش خبرگزاري مهر بىشك خلقت فاطمه پاسخ غيرتمندانه دستگاه آفرينش به تحقير تاريخى زن و پاسخى جاودانه به چگونگى جريان يافتن زنانگى در متن حيات بشرى است.
آفرينش و زندگي فاطمه اين نكته را به اثبات رساند كه مىتوان احساسات و انعطاف زنانه را با شعور و درايت حماسى پيوند زد؛ مىتوان از محيط خانه منشأ تحولات اجتماعى و تاريخى شد؛ مىتوان در محراب عبادت با ملك همنوا گرديد و از آنجا، پاى به مسجد گذاشت و بلاغت را در ادبيات سياسى و فرهنگى به اوج رساند؛ مىتوان اوج اقتدار زنانه را در خضوع به همسر، پرورش فرزند، خانه دارى هدفمند، توجه به علم و معرفت و حضورمؤثر در مهم ترين عرصه هاى حيات سياسى و اجتماعى، تعريف كرد و عمر كوتاه زندگى مادى را تا هميشه تاريخ جاودانه ساخت.
امروزه بازشناسى شخصيت فاطمه(س) از آنجهت اهميت دارد كه ادعا مىكنيم جبران تحقير تاريخى زن و نمايش توانمندى و ارزشمندى آنها، در سلوك مردانه و به خود بستن صفات مذكر نيست و بايد اوج اقتدار زن را در بازبينى «هويت زنانه» جست.
شخصيت فاطمه زهرا(س) شخصيتي ممتاز و برجسته
شخصيت زهراي اطهر، در ابعاد سياسي و اجتماعي و جهادي، شخصيت ممتاز و برجستهاي است؛ به طوري كه همه زنان مبارز و انقلابي و برجسته و سياسي عالم ميتوانند از زندگي كوتاه و پرمغز او درس بگيرند.
زني كه در بيت انقلاب متولد شد و تمام دوران كودكي را در آغوش پدري گذراند كه مشغول يك مبارزه عظيم جهاني و فراموش نشدني بود. وي در دوران كودكي، سختيهاي مبارزه دوران مكه را چشيد، به شعب ابيطالب برده شد، گرسنگي و سختي و رعب و انواع شدتهاي دوران مبارزه مكه را لمس و بعد كه به مدينه هجرت كرد، همسر مردي شد كه تمام زندگي اش جهاد فيسبيلالله بود و در تمام قريب به يازده سال زندگي مشترك فاطمه زهرا (س) و اميرالمؤمنين(ع)، هيچ سالي، بلكه هيچ نيم سالي نگذشت كه اين شوهر، كمر به جهاد فيسبيلالله نبسته و به ميدان جنگ نرفته باشد و اين زن بزرگ و فداكار، همسري شايسته يك مرد مجاهد و يك سرباز و سردار دائمي ميدان جنگ را نكرده باشد .
زندگي فاطمه زهرا(س)، اگر چه كوتاه بود و حدود بيست سال بيشتر طول نكشيد، اما اين زندگي، از جهت جهاد، مبارزه ، تلاش، كار انقلابي، صبر انقلابي، درس، فراگيري و آموزش، سخنراني و دفاع از نبوت و امامت و نظام اسلامي، درياي پهناوري از تلاش و مبارزه و كار و در نهايت هم شهادت است.
مقام معنوي اين بزرگوار، نسبت به مقام جهادي، انقلابي و اجتماعي او به مراتب بالاتر است. فاطمه زهرا(س) به ظاهر، يك بشر و يك زن، آن هم زني جوان است؛ اما در معنا، يك حقيقت عظيم و يك نور درخشان الهي و يك بنده صالح و يك انسان ممتاز و برگزيده است.
فاطمه زهرا(س) روح مجرد و خلاصه نبوت و ولايت
درباره فاطمه زهرا (س)هرچه بگوئيم، كم گفتهايم و به حقيقت نمىدانيم كه چه بايد بگوئيم و چه بايد بينديشيم. به قدرى ابعاد وجود اين روح مجرد و اين خلاصه نبوت و ولايت براى ما پهناور و بىپايان و درك نشدنى است كه متحير مىمانيم.
ستارگان درخشان عالم بشريت اغلب در زمان حيات خود به وسيله همعصرانشان شناخته نشدهاند؛ مگر عده كمى از برجستگان كه انبيا و اوليا باشند؛ آن هم به وسيله عده معدودى. اما فاطمه زهرا (س) چنان است كه در زمان خود، نه فقط پدر و همسر و فرزندان و شيعيان خاص، بلكه حتى كسانى كه شايد رابطه صميمانه و گرمى هم با ايشان نداشتند، زبان به مدح آن بزرگوار گشودند.
اگر به كتابهايى كه درباره فاطمه زهرا(س) به وسيله محدثين اهل سنت نوشته شده نگاه كنيم، روايات بسيارى را مىبينيم كه از زبان پيغمبر( ص) در ستايش صديقه طاهره صادر شده و يا رفتار پيغمبر با آن بزرگوار را نقل مىكنند .
ام ابيها؛ تسلي بخش پيغمبر(ص)
تا قبل از ازدواج كه دختركى بود، با آن پدر به اين عظمت كارى كرد كه كنيهاش را ام ابيها – مادر پدر - گذاشتند. در آن زمان، پيامبر رحمت و نور، پديد آورنده دنياى نو و رهبر و فرمانده عظيم آن انقلاب جهانى انقلابى كه بايد تا ابد بماند، در حال برافراشتن پرچم اسلام بود.
آن حضرت چه در دوران مكه، چه در دوران شعب ابيطالب و چه آن هنگام كه مادرش خديجه از دنيا رفت و پيغمبر را تنها گذاشت، در كنار و غمخوار پدر بود. دل پيغمبر در مدت كوتاهى با دو حادثه وفات خديجه و وفات ابي طالب شكست. فاطمه زهرا (س) در آن روزها قد برافراشت و با دستهاى كوچك خود غبار محنت را از چهره پيغمبر زدود.
نظر شما