وي افزود: تأثير اين جلسات را بر آثار او نمي توان ناديده گرفت ؛ همينگوي روال كلام را از صاحبخانه و نيز شرود آندرسن فرا گرفته و شيوه اي خاص خود بنا كرده بود. همه اينها ، از آندرسن تا همينگوي ، گريزان بودند از حادثه سازي و پرداخته بودند به بداهت ها ، آنيت و به اعتباري لحظه ها. آنان نمايشگر دقيق زمانه بودند.
نويسنده رمان " اندكي سايه " ادامه داد: ساليان بعد و در ايران ، نويسندگان جواني كه به دور هوشنگ گلشيري گرد آمدند ، بي هيچ ترديدي و با تأثير از شيوه (تكنيك) ، و حتي نوع نگاه و بينش او، به نوشتن پرداختند. گلشيري بيش از محتوا پايبند فرم و تكنيك بود. ذهن خلاق او عميقا سخت بود و فريبنده ، اما چنان بود كه به سادگي به ديگر علاقه مندانش سرايت مي كرد. به همين دليل از آن جمع بسيار، تني چند ، كمتر از انگشتان يك دست ، توانستند آنچه را كه او در نظر داشت بفهمند و كمتر از آن به كار گيرند. شايد يكي از دلايل اين اتفاق ، مرگ نابهنگام گلشيري بود .
بيگدلي اضافه كرد: او به همراه كلباسي ، محمد حقوقي ، روشن رامي و ... و بعدها علي خدايي و ... از ياران جنگ اصفهان بود كه اولين شمارة آن در سال 1344 منتشر شد. جنگ اصفهان در رشد و اعتلاي ادبيات دهه چهل و پس از آن ، نقش بسزايي بر عهده داشت و ده سالي نيز ادامه يافت. گويا بعد از آن بود كه به صورت يك نشست فرهنگي دوستانه در خانه محمدرحيم اخوت ادامه يافت و ارزش هاي سابق را همچنان حفظ كرد.
اين منتقد ادبي، در ادامه بحث پيرامون جريان محفل گرايي هاي ادبي در ايران تصريح كرد: علاوه بر هوشنگ گلشيري ، كمي پيش يا پس از او ، رضا براهني ، جمال ميرصادقي ، حوزه هنري و اين اواخر شهريار مندني پور ـ در بعضي از دانشگاه ها ـ در زمينه ادبيات داستاني جلساتي برگزار كرده اند كه جمع مشتاقان بسياري را به خود راه مي دهند و خواه ناخواه تأثيراتي باقي مي گذارند ، هم بر نويسنده و هم بر جامعة ادبي . بنابراين مي توان گفت تاثير مطلوب محافل ادبي بر نويسندگان غيرقابل انكار است. در شهرستان ها هم اين اتفاق رخ داده است ؛ خانة سرو در قم ، انديشه جوان سپهري در كاشان و انجمن داستان نويسان اصفهان و ... كه هر كدام نشريه اي نيز منتشر مي كنند.
وي درباره تاثير محافل ادبي گفت: آيا از اين جلسات مي توان انتظار معجزه اي را داشت كه در آن ماه به دو نيم شود و هر نيمه از آستيني برآيد؟ بسياري از نويسندگان زمانه ما از ميان همين نشست ها و محافل برخاسته اند و آنان كه كمتر مدعي اند و بيشتر مديون آموزگاران و پيشكسوتان اند ، در تكاپوي نوشتن داستان هاي آرماني خويش ، راه را با احتياط و با قدم هاي استوار برمي دارند.
احمد بيگدلي تصريح كرد: بي شك اين هم حقيقت دارد كه خيل بيشتري ، دانسته ها را آموخته اند تا نه در نوشتن ، بلكه در نقد و نظرهاشان يكه تازي كنند و خود را به رخ بكشند و كتاب هاي لق چاپ بكنند. اينان در محافل مجالي يافته اند تا " منِ " خويش را عرضه كنند. حيف كه دامنه اين عرض اندام ، بسي فراتر از آن همه خون جگرخوردن هاست.
نظر شما